به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدینشاه قاجار در خاطرات روز یکشنبه ۲۲ جمادیالثانی ۱۲۸۷ (۲۷ شهریور ۱۲۴۹) نوشت: در منزل ماندیم. امینحضور و غیره بودند. عرفانچی آمد، میگفت مهدعلیا امروز با چاووش و غیره (و چاووش هم زینبخوان تکیه بود) آمدند به نظامیه. عصمت معیر، پسر معیر، هم با کالسکه و یدک، چاووش، بیدق سرخ، غلامبچهها سوار خرهای خوب خوشلباس؛ تیپ و دستگاه زیاد، خواجه سیاه ذغال، از شهر میآمدند به اردوی خودشان که در سر نهر قنات است. با دوربین تماشا کردم. زیاد خنده و گریه داشت.
امروز سان ملتزمین رکاب، قشونی را نایبالسلطنه و حسامالسلطنه، نصرتالدوله در اردوی نظامی میکنند که در سرآسیاب دولاب است. مادر نایبالسلطنه هنوز در شهر است. کل حرم در این سفر هستند [سفر نجف و کربلا]؛ با والده شاه [مهدعلیا]، عزتالدوله [خواهر شاه] و غیره.
جنگ فرنگستان هنوز تمام نیست، شهر پاریس الان در محاصره قشون پروس است. حکیم طولوزون [پزشک مخصوص شاه/ او فرانسوی بود] اوقاتی دارد مثل سگ.
فخرالملوک با ننه تلخه قدیمی امروز آمدند که در حرمخانه به سفر بیایند. شمسالدوله...
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از ربیعالاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، ص ۶۸.
۲۵۹
نظر شما