ایران باید اجلاس جنبش کشورهای عدم تعهد را نه یک فرصت دوروزه در شهریور 91، بلکه باید یک موقعیت سهساله در نظر بگیرد که در قالب آن میتواند علاوه بر نشان دادن تاثیرگذاریاش در چنین گروهی، بنیان همکاریهای جدید اقتصادی را در قالب این گروه طرح کند.
موضوعی که باید روی آن کار کارشناسی و فنی کرد و با استفاده از ظرفیتهای داخل ایران، سناریوهای جدیدی را برای همکاریهای اقتصادی بین کشورهای عضو جنبش عدم تعهد طراحی کرد. سناریوهایی که با استقبال کشورها مواجه شود و بتواند آنها را هم ترغیب کند که از قالب این گروه بتوانند روابط درون تشکیلاتی خود را توسعه دهند. یک فرصت مناسب تا بتوان در قالب آن، تعاریف جدیدی را برای بازارهای اقتصادی مشترک بین کشورهای عضو ایجاد کرد. بررسی روند شکلگیری جنبش عدم تعهد و اهداف اولیه آن حاکی از این است که اجلاس باندونگ و اندونزی در همان سالهای ابتدایی بر پایه نگاههای ناسیونالیستی و ملیگرایی شکل گرفت. بعدها هم قالبهای جدیدی مانند انکتاد تشکیل شد اما از زمانی که سازمان تجارت جهانی تشکیل شد، 96 درصد تجارت دنیا در قالب این سازمان تعریف میشود. سیستمی که داوری را درون خودش دارد و سیتسم تعرفهها و محدودیتهای تعرفهای را هم حذف کرده است. علاوه بر آن سازمانهای منطقهای مانند اژک، سارک و ... هم مطرح هستند که هر کدام نقشهای خاص خودشان را در عرصه اقتصاد جهانی دارا هستند. به هر حال تمام این تجارب نشان داده که تجارت در دنیا تغییر کرده و تحت تاثیر جهانی شدن ساختارهای جدیدی را میطلبد. در این بین دیپلماسی اقتصادی هم معنای گذشته خودش را از دست داده و در ساختارهای جدید نیازمند بازنگری است.
در حاشیه برگزاری اجلاس تهران، از سوی مسوولان امر نشنیدهام که عنوان کنند چه میزان روی مذاکرات اقتصادی بین اعضا و ایجاد فرصت های جدید اقتصادی به ویژه برای کشور برنامهریزی کردهاند. اما روی بیش از 100 کشوری که چند روزی مهمان تهران هستند، مسلماً سایه سیاست آن قدر سنگین نیست که نتوان بهرهبرداری اقتصادی هم از این اجلاس نکرد. مذاکرات دو جانبه و چند جانبه با برخی از این کشورها، مسلما از سوی دولت و وزرای دولتی با توجه به حجم کارهایشان در این مدت امکانپذیر نیست اما بخش خصوصی ظرفیتی ست که به خوبی می تواند این موضوع را عینیت بخشد. به شرطی که دولت و دستگاه دیپلماسی به بخش خصوصی کشور اعتماد کرده و حداقل سطوح بالایی بخش اقتصادی را برای حضور در حاشیه این اجلاس و دیدارهای اقتصادی جهت لابی و رایزنی دعوت کنند. متاسفانه برخی، همه ابعاد اقتصادی کشور را به تحریم پیوند میزنند و معتقدند تا دولت نتواند تحریمها را رفع کند، اصلاً حضور بخش خصوصی و این دست مذاکرات و لابیها بیفایده است. این ایده افراطی و در دنیای تجارت، غیر قابل پذیرش است و از قضا بخش خصوصی نشان داده حتی در شرایط تحریمی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. ایران هم، ایران 30 سال پیش نیست که از شمال درگیر شوروی باشد یا درگیر انقلاب و یا شرایط جنگی؛ ثباتی که ایران در این سه دهه به دست آورده به همراه تحولات بینالمللی سبب شده تا حداقل فرصتهای اقتصادی مناسبی با همین 15 کشور همسایه و نزدیک داشته باشیم. جهانی شدن اقتصاد هم که دیگر تغییر نرخ ارز در یک کشور به سرعت تاثیرش را مثلاَ در قیمت تمام شده یک خودرو در کشور دیگر نشان میدهد، بیش از اینها بهم وابسته است که تحریم را بهانه کرد و گفت به دلیل تحریمها در انزوای اقتصادی فرو رفتهایم و دنیا هم درهای خود را به روی ما بسته است.
با این فرضیات، میبینیم اجلاس تهران، میتواند یک تور اقتصادی مهم برای اعضای عضو جنبش هم باشد. از گردشگری هیاتهای همراه گرفته تا آشنایی آنها با فرصتهای جدید سرمایهگذاری در ایران. ما نیازمند اطمینان سرمایهگذاران خارجی به سودآوری سرمایهگذاری در تهران هستیم. آیا شرایطی بهتر از این برایمان فراهم میشود که چهرههای مهم اقتصادی و سیاسی کشورهای عدم تعهد در تهران باشند و فرصت برای رایزنی با آنها جهت این دست سرمایهگذاریها فراهم شود؟
نمیدانم چرا و البته امیدوارم این طور نباشد که دولت سالنهای باز را در حاشیه اجلاس برای بخش خصوصی بسته باشد. این یک فرصت است و نباید عمدی یا غیرعمدی این فرصتهای مهم را از اقتصاد کشور که نیازمند شوکهای اینچنینی است، گرفت. بانک توسعه اسلامی یک بار نشان داد که چنین ظرفیتی فراهم است و میتوان فرصتهای مشابه دیگری را هم شکل داد. سه سال فرصت داریم، این دولت و دولت بعدی باید همت کنند و در قالب کارهای کارشناسی و بستههای اقتصادی، فضا را هم برای کشورهای دیگر و هم برای ایران فراهم کند تا بتوانیم از فضای عدم تعهد، منافع اقتصادی را نصیب خود و دیگر کشورهای عضو کنیم.
*معاون اسبق وزارتخانه های اقتصاد و بازرگانی و مشاور کنونی اتاق تهران
3939
نظر شما