۰ نفر
۱۴ آبان ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۸

سعید سلیمان‌پور، از شاعران خوش‌ذوق کشور در این قطعه که در وبلاگش منتشر شده، رویای پایان گرانی‌ها را تصویر کرده و اینکه دیگر وام و قرض هم جواب نمی‌دهد!

خبر رسید‌ که آمد به سر، گرانی‌ها

که کرد از سرِ مردم گذر، گرانی‌ها

کناره کرد ز شهر و ز ترس مسئولان

فرار کرد به کوه و کمر، گرانی‌ها

دوباره مرغ نشان داد روی خوش ما را

رها شدیم از آن مایه سرگرانی‌ها

ز خواب ناز به ناگه پریدم و دیدم

هنوز بی‌حس و منگیم در گرانی‌ها

وزیر خواست که اقدام عاجلی بکند

سه بار گفت ز جان: «مرگ بر گرانی‌ها!»

درآمد از کف بنده در‌آمد و پر زد

که این زمانه در آرد پدر، گرانی‌ها

ز بانک و دوست بسی وام و قرض بستاندم

مگر کمی بشود بی اثر، گرانی‌ها

نه وام، چاره ما شد، نه وجهِ دستی ما

«کفاف کی دهد این باده‌ها به مستی ما؟!»

*
مکن تعجب اگر آب و نان گران شده‌است

به هرچه می‌نگری در جهان گران شده‌است

به عشق یار قسم،عاشقی نمی صرفد

که ازدواج برای جوان، گران شده‌است

به روی شیشه، مش اِسمال ِکلّه‌پاچه فروش

نوشته: پاچه و مغز و زبان گران شده‌است

بیار ساغری از آب معدنی،ساقی!

که توی میکده رَطلِ گران، گران شده‌است

 

6060

کد خبر 255778

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
    14 0
    مکن تعجب اگر آب و نان گران شده است/ به هرچه مینگری در جهان گران شده است!!! منظور از جهان ایرانه دیگه
  • رضا IR ۲۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
    10 0
    اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا دگر ناید توان مارا,ببخشیم ما سمرقند و بخارا را به سوی بادیه رفتن دگر ندارد سود بگو به سعدی ما,بادیه نیز گران شده است!

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین