به گزارش خبرآنلاین، شکی نیست که آنتونی هاپکینز یکی از بزرگترین بازیگران زنده حال حاضر سینماست.
این بازیگر 74 ساله که اصرار دارد تونی صدایش کنیم با اینکه برای بازی در نقش جذابترین آدمخوار دنیا یعنی هانیبال لکتر در «سکوت برهها» (1991) برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد و در 1993 از ملکه الیزابت لقب شوالیه گرفت، هنوز هم درمورد زندگی بازیگریاش ترس و تردید دارد.
این بازیگر 74 ساله که اصرار دارد تونی صدایش کنیم با اینکه برای بازی در نقش جذابترین آدمخوار دنیا یعنی هانیبال لکتر در «سکوت برهها» (1991) برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد و در 1993 از ملکه الیزابت لقب شوالیه گرفت، هنوز هم درمورد زندگی بازیگریاش ترس و تردید دارد.
او امسال با فیلم «هیچکاک» اولین فیلم سینمایی ساشا جرویس به سینما بازگشته و نقش یکی از دقیقترین و عجیبترین کارگردانهای تاریخ سینما یعنی آلفرد هیچکاک را بازی میکند. ماجرای فیلم در زمان ساخته شدن «روانی» و تمامی دردسرهای تولید آن میگذرد، فیلم قالب رایج زندگینامهای را تحریف کرده تا بتواند بر زوایای ناشناخته زندگی هیچکاک و به ویژه رابطه او با همسرش آلما رویل (با بازی هلن میرن) نوری بتاباند.
هاپکینز امسال در فیلم د«نوح» به کارگردانی دارن آرونوفسکی هم بازی کرده است.
انتخاب شما برای بازی در نقش آلفرد هیچکاک معرکه بود.
خیلی خوشحالم که این را میشنوم. راستش را بگویم وقتی ساخت فیلم تمام شد خیلی میترسیدم. با خودم میگفتم فرار کنم و بروم در قطب شمال زندگی کنم. نمیدانستم دقیقا نتیجه کار چه شده است. خودم فیلم را اولین بار سه چهار هفته پیش دیدم، البته نه همراه تماشاگران و به نظرم کار خوبی شده است. دیگر احساس ناامنی نمیکنم. از کار راضی هستم.
شما نقش های واقعی بسیاری بازی کرده اید، از پیکاسو بگیر تا تیتوس و حالا هم هیچکاک. آیا نقشی هست که شما را بترساند، منظورم پیش از تصمیم گرفتن برای بازی آن نقش است.
نیکسون یکی از این نقشها بود، هرچند میدانستم با الیور استون کاربلد دارم کار میکنم. از واژه «ترس» برای نقش هیچکاک استفاده نمیکنم، اما زمان بازی در این نقش بیشتر از همیشه احساس ناامنی و عدم اطمینان داشتم.
بازی در نقش شخصیتی چنین غولآسا که یکی از نوابغ بزرگ سینما بود آدم را تحت تاثیر قرار میدهد. او یک نابغه واقعی بود. حالا بیشتر اهمیت او را درک میکنم. هشت سال پیش بازی در این نقش به من پیشنهاد شد. نمیخواستم وزن اضافه کنم و این حرفها، اما بعدش با ساشا جرویس ملاقات داشتم. بهم گفتند او هیچ فیلم سینمایی نساخته، من از شوروشوق او خوشم آمد و به نظرم آمد بیتجربگی او همکاری با او را باارزش میسازد.
بازی در نقش شخصیتی چنین غولآسا که یکی از نوابغ بزرگ سینما بود آدم را تحت تاثیر قرار میدهد. او یک نابغه واقعی بود. حالا بیشتر اهمیت او را درک میکنم. هشت سال پیش بازی در این نقش به من پیشنهاد شد. نمیخواستم وزن اضافه کنم و این حرفها، اما بعدش با ساشا جرویس ملاقات داشتم. بهم گفتند او هیچ فیلم سینمایی نساخته، من از شوروشوق او خوشم آمد و به نظرم آمد بیتجربگی او همکاری با او را باارزش میسازد.
درمورد گریم هم باید از کار چهرهپردازان تشکر کنم. بله من در فیلم شبیه آلفرد هیچکاک نیستم، اما یادتان باشد من آنتونی هایپیکنز هستم که دارم نقش هیچکاک را بازی میکند. واقعا نمیخواستیم زیاد از پروتز استفاده کنیم تا دقیقا شبیه هیچکاک بشوم.
جالب است بگویم وقتی گرفتن صحنهای تمام میشد آن را نگاه نمیکردم. ساشا میگفت چرا نگاه نمیکنی و میگفتم نمیخواهم. راستش نمیخواستم بترسم. صدای هیچکاک را با دیدن مصاحبههای بسیاری از او و سریال «ساعت آلفرد هیچکاک» طراحی کردم.
وقتی قرار است نقش شخصیتی مثل هیچکاک را بازی کنید چقدر تحقیق میکنید؟ چطور و از چه زمان به نقش نزدیک میشوید؟
شما میتوانید خیلی تحقیق کنید. خودم دوست دارم خیلی تحقیق کنم، اما باید خودم را کنترل کنم چون فیلمنامه نوشته شده و باید آن را بازی کنم. عادت داشتم به ساشا بگویم در این صحنه به فلان چیز نیاز داریم. مثلا برای صحنه معروف قتل در حمام ایدههایی ساختاری داشتم، اما میدانید که در نهایت پرداخت یک صحنه کار کارگردان و تدوینگر است.
یک جاهایی به دیالوگهایم حرفهایی اضافه میکردم. مثلا یک روز داشتیم صحنه فرار جنت لی (با بازی اسکارلت جوهانسن) را میگرفتیم. من هم هیچکاک بودم در پشت صحنه گرفتن این صحنه از فیلم «روانی» با ماشینی مصنوعی و نماهای پسزمینه جاده را هم با استفاده از تصاویری که جداگانه گرفته بودیم قرار بود روی هم بگذاریم. من باید به جنت لی که داشت در «روانی» نقش بازی میکرد درمورد حسش پس از سرقت توضیح میدادم. وقتی صحنه را گرفتیم من از خودم چیزهایی گفته بودم و گروه خیلی از آن راضی بود. میدانید گاهی باید افسار کار را در دست بگیرید و آنچه حس میکنید در فیلمنامه نیست را به نقش اضافه کنید.
یک جاهایی به دیالوگهایم حرفهایی اضافه میکردم. مثلا یک روز داشتیم صحنه فرار جنت لی (با بازی اسکارلت جوهانسن) را میگرفتیم. من هم هیچکاک بودم در پشت صحنه گرفتن این صحنه از فیلم «روانی» با ماشینی مصنوعی و نماهای پسزمینه جاده را هم با استفاده از تصاویری که جداگانه گرفته بودیم قرار بود روی هم بگذاریم. من باید به جنت لی که داشت در «روانی» نقش بازی میکرد درمورد حسش پس از سرقت توضیح میدادم. وقتی صحنه را گرفتیم من از خودم چیزهایی گفته بودم و گروه خیلی از آن راضی بود. میدانید گاهی باید افسار کار را در دست بگیرید و آنچه حس میکنید در فیلمنامه نیست را به نقش اضافه کنید.
به نظرتان اگر این نقش را برای خود هیچکاک بازی کرده بوید از شما راضی بود؟
به نظرم بله، چون حس میکنم وقتی دارید با یک استاد کار میکنید، با کارگردانی مثل او نیاز به بازی کردن ندارید. داستان جالبی شنیدهام درمورد یک بازیگر متداکتور که با هیچکاک کار میکرد و با هم کنار نیامدند. بازیگر هیچکاک را دوست نداشت چون اجازه نداشت بر بازیاش کنترل داشته باشد. بازیگر به دنبال انگیزه بود و هیچکاک هم به او میگفت وقتی صحنه را گرفتیم انگیزه پیدا میکنی. آنها با هم کنار نیامدند چون هیچکاک میگفت این دوربین است که بازیگر را هدایت میکند.
شما وقتی «روانی» را نگاه میکنید متوجه چیزهای عجیبی میشوید، مثل کاتهای غریب یا کلوزآپهای عجیبی که موجب ایجاد حس ناراحتی در تماشاگر میشود. هیچکاک معرکه بود. او میدانست باید مثلا از کدام زاویه نما را بگیرد تا اگر میخواهد بازیگری شبیه یک قاتل باشد، شبیه یک قاتل بشود.
شما با کارگردانهای بزرگ بسیاری کار کردهاید، آیا کسی بوده که به نظر شما خیلی شبیه هیچکاک باشد.
جاناتان دمی. جاناتان دمی در تدوین فیلمهایش بسیار دقیق و بیرحم است. سر ساخت «سکوت برهها» او فقط آنچه را میخواست ببیند به من میگفت. به من آزادی میداد، اما دقیقا میدانست چه میخواهد و فقط هم همان را میخواست. به نظرم الیور استون هم اینطور است اما او فیلمهای پیچیدهتری میسازد.
به نظرم از کار با هیچکاک لذت میبردم. من با آنا میسی که در «جنون» بازی کرد آشنا بودم، یک بار از او پرسیدم هیچکاک چطور آدمی بود. او گفت هیچکاک مثل یک پدیده بود، اصلا لازم نبود برایش بازی کنی. میرفتی سر صحنه و میگفت اینجا بایست و بشمار سه به سمت قفسه کتابها برو، دوربین خودش دنبالت میآید. او دقیقا میدانست چطور قابهایش را ببندد.
این روزها مشغول کار در «نوح» به کارگردانی دارن آرونوفسکی بودید. همکاری با این کارگردان بزرگ در عظیمترین پروژهاش چطور بود؟
او کارگردان بسیار بسیار بزرگی است. از طرفی همکاری با راسل کرو (بازیگر نقش نوح) هم عالی بود، من فقط سه روز سر صحنه این فیلم بودند. باید صحنه باران را دوباره بگیریم.
به نظرم آرونوفسکی معرکه است. و خیلی برایم عجیب بود که آن همه آزادی به من داد. او عالی است و عجیب است که همه چیز را خیلی ساده میگیرد... فکر میکردم برای هر صحنه هزار برداشت میگیرد اما با یکی دو برداشت قانع میشود. روزهای طولانی با هم بودیم و از همکاری با او و راسل کرو لذت بردم.... روزهای بهیادماندنی بود.
به نظرم آرونوفسکی معرکه است. و خیلی برایم عجیب بود که آن همه آزادی به من داد. او عالی است و عجیب است که همه چیز را خیلی ساده میگیرد... فکر میکردم برای هر صحنه هزار برداشت میگیرد اما با یکی دو برداشت قانع میشود. روزهای طولانی با هم بودیم و از همکاری با او و راسل کرو لذت بردم.... روزهای بهیادماندنی بود.
ایندیوایر / 22 نوامبر / ترجمه: حسین عیدیزاده
58241
نظر شما