وقتی از حال و بیماری اش پرسیدم به تفصیل ماجرای عمل معده و مشکلات ریوی و قلبی اش را توضیح داد و لطف پزشکان و همکاری دوستان را یادآوری کرد. پرسیدم من هرگاه شما را میبینم یاد کیومرث صابری می افتم او به عنوان یک منتقد اجتماعی با قلم شیوا و لحن ادبیاش مدام نهیب میزد و راه نشان می داد و البته از تمسخر و هجو و هتک حرمت افراد پرهیز داشت و شما همواره نه فقط از کنایه های او ناخرسند نبودید بلکه در زمان بی سوژه گی خود، موضوع بهنگامی در اختیار وی می گذاشتید!
لبخندی زد و آهی کشید و گفت: باری همواره مشوق "گل آقا" بودم شاید دیگران چندان تاب انتقاد نداشتند و من سعی داشتم قدری فضا را مساعد کنم تا بنویسد و بگوید و از ناملایمات نهراسد.
می دانستم پیش تر در فرانسه تحصیل و با رسانه های معروف آنجا ارتباط خوبی داشته است. کتابهای دیالکتیک و و روش شناسی و مبانی جامعه شناسی ژرژگورویچ را ترجمه کرده و بیش از صد مقاله در عرصه های متفاوت جامعه شناسی و حقوق و ادبیات نگاشته است. دکتر حبیبی افزون بر این تخصص ها، فوق لیسانس "علوم اطلاع رسانی" از فرانسه داشت و به مسایل رسانه و مطبوعات توجه خاصی می کرد به همین جهت در کسوت یک شخصیت سیاسی نیز مراودات فرهنگی خود را با اهالی مطبوعات حفظ می کرد.
بعد خاطره ای از گل آقا نقل کرد: من در فرانسه سنتی را شاهد بودم که بین روزنامه نگاران معمول بود. نویسندگان دو نشریه معروف "لوموند" و "فیگارو" در حیات نویسندگان مشهور خود با یکدیگر عهد میکردند که قبل از مرگ در رثای دیگری که زودتر فوت می کند مطلبی بنویسند تا به محض حادثه در نشریه چاپ شود. و این اتفاق جالبی بود. من یک روز به گل آقا گفتم مایلم شما مطلبی در باره من بنویسی تا پس از مرگم منتشر شود اما با این شرط که در زمان زنده بودنم آنرا بخوانم! آقای صابری چهره در هم کشید و قبول نکرد. حالا او از میان ما رفته است و من مطلبی برای او نوشته ام!
دکتر حسن حبیبی در "ایران شناسی"، و "غرب شناسی" نیز صاحب نظر بود و آثار متنوع و عمیقی از او به یادگار مانده است اما عشق او به ایران منجر به تاسیس بنیاد ایران شناسی و این اواخر تمام وقت اش را مصروف تحقیق و پژوهش در این زمینه کرد. می گفت حالا سه روز از صبح تا ظهر دیالیز می شوم و بعد می آیم اینجا و کار می کنم. گفتم خسته نمی شوید؟ بهتر نیست در منزل کار کنید؟ با لبخند گفت اینجا فضا بهتر است. اتاقم بزرگ است و راحت تر کار می کنم. انضباط کاری و دقت او در ارزیابی مقالات علمی و رعایت عدالت و تلاش برای زمینه سازی پرورش استعداد های تازه جالب توجه است.می گفت مقاله ای از جوانی نا مشهور خواندم داشتم آنرا رد می کردم اما منابع و ماخذش را که دیدم مجدداً مقاله را خواندم دلم نیامد نادیده اش بگیرم.
یادش را با ذکر شعری که خود در چهارمین همایش چهره ماندگار خوانده بود گرامی می دارم که سخنرانی ماندنی و جذابی به مناسبت برگزیده شدنش بعنوان چهره برگزیده رشته جامعه شناسی و حقوق، ایراد کرد:
دو دست نیایش فراز آورم
به درگاه ایزد نیاز آورم
مرا حق گذاری بیاموز نیز
که گویم بدین خطه مشک بیز
ایا گاهواره عزیزان من
تو ای ایزدی مرز ایران من
جهان تا جهان است آباد باش
برو بوم مردان آزاد باش
نظر شما