«فرزند چهارم» وحید موسائیان فیلم بدی بود؛ خیلی بد.این را جدا از سفارشی بودن فیلم میگویم چون «برلین7-» هم سفارشی بود اما از سر اتفاق فیلم خوبی بود.این که ما خارج از مرزهای ایران فیلم بسازیم و از این لحاظ بخواهیم پا جای پای امریکاییها یا اروپاییها بگداریم،نه تنها بد نیست که اتفاقاً خیلی هم خوب است اما با چه بنیهای؟ شما نمیتوانید کلی بودجه را خرج کنید و از بهترین سوژهها ،بدترین نتیجه را بگیرید.اصلاً تا به حال به این قضیه فکر کردهاید که چرا ما پیش از انقلاب، اغلب کپی سینمای دیگران بودیم؟سوژه کم داشتیم؟ایده کم داشتیم؟ هیچ کدام!فیلمفارسیسازان قدرت بدل کردن یک ایده خوب به یک فیلم خوب را نداشتند حتی اگر قرار بود که کپی کنند و مثلاً «معجزه سیب» فرانک کاپرا بشود «گدایان تهران».فیلم تازه موسائیان در موگادیشو هم نمیتواند از مناظر بکر استفاده کند و زبان سینمای پرغلط فیلمفارسی را به خود میگیرد و البته تا دلتان بخواهد از«بیمار انگلیسی» و «غازهای وحشی» مدد میگیرد که به سامان برسد که نمیرسد. بازیگران فیلم، بازیگران خوبی هستند که کارگردان قادر نیست آنها را با قصه هماهنگ کند. به گمانم کسی نتواند در این فیلم حتی حدس بزند که موسائیان روزگاری تجربه مستندسازی داشته. نماها فاقد قدرتاند و به ضرب و زور موسیقی قرار است تأثیرگذار باشند که نیستند.
«جیببُر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی فیلم خوبیست. همهچیزش به قاعده است الا وسط فیلم که با تغییر نظرگاه از «جیببُر» به دختر،فیلم دچار اختلال در روایت و اُفت ریتم میشود و کارگردان برای رفع این نقص،یک دفعه از نوآر به سمت ملودرام میرود.صحنههای ملودرام فیلم اسعدی اگر مال فیلمی ملودرام بودند اتفاقاَ میشد رویشان حساب باز کرد چون خیلی تر و تمیز شکل میگیرند و به نتیجه میرسند اما میان یک نوآر چه میکنند خدا عالم است!شروع و پایان این فیلم خیلی خوب است همانطور که بازیهایاش.وسط فیلم میتوانست صرف توسعه و عمقبخشی قصه شود اما نشد.نمیدانیم که فیلم بعدی اسعدی میتواند موفقیتها را حفط کند و شکستها را جبران یانه! با این همه این فیلم خلاف 90 درصد فیلمهایی که در این جشنواره دیدم،شور هنری داشت انرژی روایت داشت و اصلاً کسالتبار نبود و همین امتیاز میتواند در این جشنواره، حرف اول و آخر را بزند موقع انتخاب فیلم دلخواه.
نظر شما