پوریا ناظمی: این روزها آیندهنگری به رشتهای علمیبدل شده است. گروهی از مردم با تخصصهای مختلف سعی میکنند تا روندها و امکانات موجود را بررسی کرده و با توجه به نیازها و مسیرهایی که آینده د راختیار ما قرار میدهد، چهره آینده و همچنین نیازها و مسیرهایی را که در آینده پیش روی بشریت قرار میگیرند پیشبینی کنند. بسیاری از صنایع و همچنین برنامهریزان از خدمات این افراد در حوزههای مختلف استفاده میکنند تا بدانند با وضع موجود، دنیای ما به چه سمت و سویی میرود. در حوزه علوم و فناوری نیز آیندهنگرها سعی میکنند در فواصل زمانی کوتاه و بلند وضعیت رشد علم و فناوری را پیشبینی کنند و تصویری از آینده دراختیار ما قرار دهند.
آیندهنگری و پیشبینی آینده شاید در حوزههای خاص با دقت و جزیی نگری همراه باشد، اما وقتی قرار باشد این آیندهنگری درباره ساختاری پیچیده مانند کلیت جامعه انسانی باشد دقت آن به طور چشمگیری کاهش پیدا میکند چرا که پارامترها و عواملی که در شکلگیری یکی از هزاران حالت بالقوه نقش بازی میکنند، آن قدر زیاد است که تغییر در هر یک از آنها و عملی شدن و یا ناکارآمد ماندن برخی از آنها باعث میشود تا چهره آینده دگرگون شود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما آیندهنگری دقیق در میان مدت از آیندهنگری برای آینده دور فوقالعاده دشوارتر است. برای مثال امروز یکی از مشکلات جدی حوزه سلامت، مساله ایدز است. زمانی که بخواهید آینده سلامت را پیشبینی کنید و مثلا شرایط را یرای 200 سال آِینده برررسی کنید، احتمال بالایی وجود دارد که در این مدت مساله ایدز حل شده باشد. هماکنون اراده لازم در این زمینه وجود دارد و روند تحقیقات و بودجهها نشان از توجه بر این داستان است، اما معلوم نیست این تلاشها در چه زمانی به نتیجه برسد. اما اگر بخواهید 15 یا 20 سال آینده را پیشبینی کنید، مساله درمان کامل ایدز در این بازه با خطای بیشتری همراه میشود. دهها عامل جزیی و کوچک، از مسایل مالی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در این میانه نقش بازی میکنند.
در جهان علمیتخیلی بخش عمدهای از کار خالقان این دنیاها آیندهنگری است. از ژول ورن تا آرتور سی. کلارک، بخشی از اهمیت و اعتبار خود را به آیندهنگریهای دقیقشان مدیونند.
داستان فیلم
در سال 2002/1381 استیون اسپیلبرگ بر مبنای داستان کوتاهی از فلیپ کی. دیک (Phillip K.Dick) فیلم گزارش اقلیت (Minority Report) را ساخت، فیلمیکه در کنار موضوع اصلی خود جهان را در آیندهای نه چندان دور و در سال 2054/1433 به تصویر میکشید. داستان درباره نیروی پلیس این دوران است، جایی که توسعه علوم شناختی باعث شده است تا سیستمی مبنی بر فعالیت ذهنی 3 نفر بنا شده و در آن جنایتها پیش از وقوع رخ دادن آن پیشبینی و جانیان پیش از انجام آن دستگیر شوند. زمانی که یکی از مامورین این ساختار متوجه میشود که نام خودش به عنوان عامل جنایتی رخ نداده مشخص شده است، به دنبال آن بر میاید که در برابر این تقدیر قطعی بایستد و بدین ترتیب پرده از رازی قدیمی برمیدارد.
فیلم در داستان خود به مساله اراده آزاد افراد و روایت قهرمان و مشکلات خانوادگی میپردازد، اما آنچه در کنار این داستان این فیلم را به یکی از بهترین فیلمهای علمیتخیلی تبدیل میکند پیشبینی دقیقی است که تیم همکار اسپیلبرگ از آیندهای نه چندان دور ارایه میدهند. باورکردنی نیست در مدتی به این کوتاهی ایدههای مطرح شده در این فیلم تا این حد به واقعیت بدل شده باشند. البته این موفقیت در پیشبینی آینده تصادفی نیست. برای ساخت این فیلم، اسپیلبرگ و همکارانش گروه فکری از دانشمندان و متخصصان مختلف تشکیل دادند تا طی چند روز به اصطلاح به طوفان فکری بپردازند و جهان آینده را برایی سال 2054 پیشبینی کنند. حاصل تلاش این افراد در کنار مشاوره گروهی از متخصصان باعث شد تا دنیایی که اسپیلبرگ مقابل دوبین به تصویر کشید علی رغم آن که به شدت غریبه و دور از ذهن به نظر میرسید، اما به سرعت رنگ واقعیت به خود بگیرد.
شاید یکی از چشمگیرترین ایدههایی که در این فیلم شاهد آن بودیم و الان به بخشی از زندگی دیجیتال بدل شده است، به فناوری چندلمسی بازمیگردد. فناوری لمسی اگرچه سابقه قدیمیتر داشت، اما در این مدت هرچه بیشتر قابلیتهای خود و چند لمسیاش را توسعه داد و اینک نه تنها به بخشی از ساختارهای آَشنای تبلتها و گوشیهای هوشمند بدل شده که در شکلها و شیوههای مختلف توسعه یافته است.
ایده اسکنرهای قرنیه چشم و روباتهای شناسایی اینک به طور عمده به کار گرفته میشود. حتی ایده تندروانه و به نظر فانتزی مانند پیشبینی جنایات و جرمها پیش از وقوع نیز اینک در حال توسعه است. در سال 2010/1389 یکی از اساتید دانشگاه پنسیلوانیا نرمافزاری را طراحی کرد که با کمک الگوریتمهای پیچیده و با کمک تعداد زیاد و متنوعی از پارامترها سعی میکرد نقاطی را که احتمال بالاتری برای وقوع حرکات خشن و مجرمانه داشته باشند، شناسایی و آَشکار کند.
تبلیغات هوشمند و شخصیسازیشده که بر مینای نیازهای افراد مطرح و معرفی میشود و همچنین کاغذهای الکترونیکی اینک بسیار زودتر از پیشبینی فیلم رنگ واقعیت به خود گرفتهاند.
البته بخشی از چهره دنیایی که در گزارش اقلیت نمایش داده میشود، هنوز به نظر بسیار دور از ذهن میآید. سیستمهای حملونقل که نه تنها در خیابانهای مدرن که بر فراز برجها حرکت میکنند و همچنین رواج عمومی فناوری هولوگرافی هنوز مسایلی هستند که در افق پیش روی ما قرار دارند و البته تا سال 2054 راهی طولانی در پیش است.
فیلم گزارش اقلیت یکی از دقیقترین آیندهنگریهای کوتاهمدت را مقابل چشمان ما قرار داده است، آیندهای که شگفتانگیز و غیرمنتظره به نظر میرسید اینک در حال تحقق است. زمانی که سال 2054 فرابرسد، احتمالا بخش عمدهای از این فنارویها عملی شده و بخشی دیگر به دنیای تخیل تعلق خواهد داشت. اینکه آینده در سال 2054 و یا هر سال دیگری چگونه باشد را ما میتوانیم با دقت کم یا زیاد حدس بزنیم؛ اما آنچه واقعیت برای آینده در آستین دارد شگفتانگیزتر از هر آیندهنگری خواهد بود.
5353
نظر شما