بهناز شیربانی: عوامل مجموعه «هوش سیاه 2» به تازگی مهمان کافه خبر شدند و در مورد این مجموعه پلیسی صحبت کردند.
کاربران خبرآنلاین پیش از برگزاری نشست پرسشهای خود را از سازندگان سریال مطرح کردند. از آنجا که تعداد پرسشها زیاد بود و تعدادی از آنها نیز در خود نشست طرح شده بود، در نهایت سازندگان به تعدادی از پرسشها پاسخ دادند که در ادامه میخوانید.
پرسشها به همان صورت که مطرح شده و بدون رعایت رسم الخط درج شده است.
مهدی: حیف سریال خوب هوش سیاه که با داستان مسخره تروریستی خراب کردین.
مسعود آبپرور، کارگردان: حتما سلیقه دوستی که این پرسش را مطرح کرده اینگونه است. ما در سریال «هوش سیاه» بحث فضای مجازی و آیتی را آغاز کردیم. پرداختن به تکنولوژی جدید فرهنگ خاص خودش را نیاز دارد و باید یاد بگیریم از این اطلاعات چطور حفاظت کنیم.
در سری اول این مسائل مطرح می شود و در سری دوم بحث امنیت ایران مطرح است. چرا باید با این ماجرا منفی برخورد کنیم؟ بزرگترین کشوری که در دنیا فیلم تولید می کند آمریکاست. ببینید چند درصد از فیلمهایش به بحث امنیت ملی می پردازد؟ همه اینها به این دلیل است که مردم آن کشور آمادگی روانی لازم را پیدا کنند.
ما هم به این موضوع نیاز داریم و شاید در این سالها آنقدر در این زمینه ضعیف عمل کردیم که برای بسیاری جای سئوال است که چرا این موضوعات مطرح میشود. من عاشق کار کردن در این زمینه هستم و دوست دارم بیشتر روی آن کار کنم. از طرف دیگر قرار نیست «هوش سیاه» پاسخگوی این چیزها باشد. ما پرسشی را طرح کردیم که به آن پاسخ دادیم. ما پاسخگوی نهادهای اجتماعی نیستیم.
رضا: در کل با توجه به بضاعت سینما و تلویزیون ایران سریال خوبیه، اما جای کار بیشتری هم داره. نقطه قوت سریال بازیه عالیه آقای یاکیده است، اما به نظر من پرداختن به خانواده آقای یاری بیمورد بوده. یعنی هیچ تاثیری رو روند قصه نداره یا پلیسهای زن هم عملا دکوری بیش نیستن ولی در کل بابت ساخت یک سریال به قول معروف شسته و رفته از آقای آبپرور ممنونم.
سیدمرتضی فاطمی، تهیهکننده: اگر قرار بود این سریال در تعداد قسمتهای بیشتری ساخته شود نقش خانواده پررنگتر میشد. ما به اندازه ظرف و تعهدمان میتوانسیتم کارمان را انجام بدهیم و به اندازه 26 قسمت به سازمان تعهد داشتیم. با همه اینها فکر می کنم با همین تعداد قسمت هم نقش خانواده در سریال کمرنگ نبوده و در این سریال نشان دادیم پلیس با تمام ویژگیها و زمختیهای کار روزانه مانند ما زندگی میکند، خانواده دارد، با خانواده مهربان است، اهل مطالعه، عبادت و زندگی روزمره است و این نشان می دهد فردی که به دنبال مجرم بزرگی است و خودش هم آدم قدرتمندی است مثل دیگر شهروندان زندگی می کند.
آبپرور: معمولا در ژانر پلیسی بحث خانواده ضد ریتم است. برای جلوگیری از این اتفاق باید تدابیری اندیشیده شود. در سری اول، کامران پسر سرگرد احمدی را میدزدد و در سری دوم قرار بود وقتی کامران از ترکیه به ایران میآید، خانواده سرگرد احمدی را برباید. در آن صورت تکتک اتفاقاتی را که از ابتدای داستان از خانواده سرگرد احمدی دیدید به نظرتان اضافه نمیآمد و در نهایت به یک اتفاق بزرگ تبدیل میشد. به هر حال قبول دارم با میسر نشدن این اتفاق لطمهای به شکل حضور خانواده در این سریال زده شده، اما قبول کنید فقط مشکل گروه سازنده نبود.
وحید-ف: در کل فیلمنامه و بازیها خوبه اما مسائل طرحشده بسیار اغراق شده است.مثلا بحثهای امنیتی یا تکنولوژیها فقط در حد حرف هستند و به شدت اغراقآمیز و غیرقابلباور است. البته این بزرگنمایی در بازی آقای یاری هم به شدت به چشم میخوره. لطفا بپرسید چرا آقای یاری در بازیهاشون آنقدر غلوآمیز بازی میکنند و بپرسید که اگر ما این همه تکنولوژی داریم که مثلا الگوریتم رمزنگاری سطح بالایی را از روی یک نرمافزار کلیدهاشو باز میکنیم، پس چرا آنقدر از دنیا عقبیم و حتی نمی تونیم چیپست موبایل را خودمون تولید کنیم. یه سئوال دیگه هم اینکه آیا این مرکز پلیسی که نشون میدن واقعا هست؟ یا اینهم مثل بقیه قسمتهاش فیلمه؟ راستی اینم بگید که تبلتهای دست بازیگرا مدلش چیه؟آخه اگه خارجیه که امن نیست. ایرانی که نداریم.
آرش قادری، نویسنده: من باید در اینجا از بازی آقای یاری دفاع کنم، چرا که به شدت بازی یکدست و روانی داشت. آقای یاری از فصل اول باید راکورد حسی خودش را حفظ می کرد و این اصلا کار سادهای نیست و توانمندی شخصی مثل حسین یاری را میطلبید.
آبپرور: اینکه نقش کسی را بازی کنی که بر حسب ذات قصه از بدمن عقب باشی، اما مضحکه نشوی غیر از فیلمنامه خوب و قوی به توانایی بازیگر برمیگردد که حسین یاری این فاکتور را داشت.
قادری: اما در پاسخ به بخش دیگری از پرسش این دوست عزیز باید بگویم آیا ما در ایران سوزن تولید میکنیم؟ خیر، تولید نمیکنیم چون به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. من برای نوشتن سریال دیگری با گروهی از افرادی که در حوزه فضای سایبری کار می کردند مدتی در رفتوآمد بودم و با چشم خودم دیدم اینها تواناییهایی مافوق تصور ما دارند.
من بر حسب تخیلم چنین داستانی را نوشتم و دور از ذهن نبود که وقتی داستانی را برای مردم تصویر می کنی که تا به حال با آن برخورد نداشتهاند، پسش میزند، تعجب میکنند و شاید به راحتی نپذیرند. زمانی که فیلمنامه «هوش سیاه» برای تصویب به یک شورا بردم به من جملهای گفته شد که جزو توهینهایی بود که در طول دوران کاری به من شده بود و آن این بود که در سکانسی که کامران از زندان فرار میکند برای من نوشته شد: «این فرار به شوخی می ماند». من بر اثر یک اتفاق در طول تولید «هوش سیاه» با پروندهای روبرو شدم که آقایی سال 76 با تکنیک سادهتر از این از زندان اوین فرار کرد. بنابر این اصلا به یک شوخی نمیماند. وقتی مسئولین متوجه چنین چیزهایی نیستند معلوم است که برای مردم هم غریب است.
بینام: آقای آبپرور بعد از پایان پخش فصل اول سریال گفته بودن «اگر روزی شاهد ساخت سریهای جدید از «هوش سیاه» باشیم شخصیت سرگرد احمدی و حسین یاری میتواند به یک قهرمان ملی تبدیل شود». میخواستم بدونم موقع ساخت فصل دوم سریال چقدر این حرفشون یادشون بود و الان فکر می کنن آیا تونستن به اون چیزی که مد نظرشون بود در مورد سرگرد احمدی برسن؟ اگر نه، آیا مانعی برای رسیدن به این هدف داشتن؟
آبپرور: ممنونم از این دقت نظر. در فصل اول موقعیت را مطرح کردیم که اساسا چنین موضوعاتی وجود دارد. در سری دوم طرح موضوع و موقیعت کامران را پیش بردیم و در سری سوم پیشبینی من چیزی است که به آن اشاره کردم و در تمام این مدت ملکه ذهنم بوده و هست.
بینام: چرا آهنگهایی که رامین جوادی ساخته (آهنگهای سریال game of thrones و medal of honor) رو تو سریالتون پخش میکنید. مگه خودتون آهنگساز ندارید؟ این کار اسمش سرقت فرهنگیه!
آرمان موسیپور، آهنگساز: من در ساخت موسیقی هر گز از کسی کپی نمیکنم.
آبپرور: این اتفاق خیلی به آرمان ربطی ندارد. زمان پس از تولید ما برای رسیدن به پخش بسار محدود بود و زمانی برای اینکه به پخش برسیم موسیقی انتخابی را برای سریال گذاشتم و دیگر زمان بازسازی موسیقی وجود نداشت.
جم مهر: خدمت همه عزیزانی که برای ساخت این سریال زحمت کشیدن عرض سلام و ادب دارم. خدمتشون خسته نباشید عرض میکنم. در این فضایی که رسانههای خارجی دنبال جذب مخاطبان ایرانی هستن شما با ساخت یک سریال جذاب کار ارزنده ای رو انجام دادید و خیلی هارو پای رسانه ملی نشوندید . از بازیگران خوب این مجموعه بخصوص اقای یاری و یاکیده هم سپاسگذارم . چند سئوال داشتم از خدمت عزیزان : 1) پیج مربوط به سریال که در شبکه فیسبوک قرار داره و بعضی عوامل مجموعه در اونجا با طرفداران گفتوگو کردن واقعا مربوط به سریاله یا ساختگی و جعلیه؟ 2) چند خاطره جذاب از پشت صحنه تعریف کنید لطفا 3) نظر آقای حسین یاری وجناب آب پرور درباره ی شخصیت واقعی آقای یاکیده چیه ؟ چون فکر میکنم نقش کامران خیلی با شخصیت واقعی ایشون فاصله داشته باشه.
آبپرور: بله صفحه فیسبوک این سریال تحت نظارت خود من اداره میشود. تلاش ما این است که برای ارتباط بهتر با مخاطبانمان از شبکه اجتماعی استفاده بهینه کنیم. پاسخ به پرسشهای کاربران، عکسهای سریال و تصاویر پشت صحنه «هوش سیاه» در این صفحه قابل دسترسی است. هدف ما جذب مخاطبان جوانی بود که اغلب با شبکههای اجتماعی در ارتباط هستند که خوشبختانه این اتفاق افتاده است و ارتباط خوب و بیواسطهای با آنها برقرار کردهایم.
خاطره جذاب از این سریال زیاد دارم، اما نکتهای که در ساخت سریالها وجود دارد این است که ما به شدن نیازمند همیاری شهروندان گرامی هستیم، خصوصا سریالهای پلیسی که صحنههای تعقیب و گریز بسیاری دارد.
گاهی برخوردهای بدی از هموطنانمان در زمان فیلمبرداری میگیریم و نمیدانم دلیل این اتفاق چیست. هر چند این اتفاق را رد نمیکنم که ممکن است برخی از همکاران من هم با مردم ارتباط خوبی نداشته باشند.
متاسفانه ما در کشوری زندگی می کنیم که مثل کشورهای اروپایی پلاتویی برای ضبط تصاویرمان نداریم و مجبور هستیم در سطح خیابان فیلمبرداری کنیم. بر همین اساس ما هم اغلب صحنههایی که فیلمبرداری کردیم در کوچه و خیابان و یا اتوبانهای شهر بوده است. در قسمتی که کامران برای گمراه کردن پلیس به اتوبان میرود در یک زمان یک ساعته مجبور شدیم اتوبان حکیم را ببندیم و گاهی این اتفاقات باعث اذیت مردم شد. اغلب رانندگان به ما فحش و ناسزا میگفتند، اما ما به جان میخریدیم. به هر حال ما برای آنها کار میکنیم، اما فکر میکنم مردم هم باید در ساخت فیلمهایی که برای آنها ساخته میشود با ما مشارکت داشته باشند.
58247
نظر شما