ماجرای کفش های تلنبار شده در ورودی حرم های عراق /حلاله پا توی کفش دیگرون بکنم؟!

مامور بازرسی ورودی حرم، کفش را که دید، انگار متوجه یک بمب در لباسش شده باشد.او را به همکار پیراهن مشکی اش معرفی کرد، او دست جوان را گرفت و ابه بیرون هدایت کرد. جوان حرفهایش را متوجه نمی شد ، اما بعدا فهمید به خاطر پوشیدن کفش، از حرم حضرت عباس اخراج شده است.

محمود عزیزی:آنهایی که برای نخستین بار به سفر عتبات می آیند ماجرای کفش هایی فراوانی را که در ورودی حرم های امامان شیعه روی هم تلنبار شده است، نمی دانند.در نجف و کربلا اوج این وضعیت وجود دارد. کسی درباره کفش هایی که روی هم تلنبار شده است سوالی نمی کند و همه روی آنها پا می گذارند و با پای برهنه به حرم حضرت عباس و امام حسین وارد می شوند.


کفش داری در بین الحرمین نه در کنار ورودی های حرم که در فاصله ای دور ودر جنب بخش خروجی حرم قرار دارد.کفش داران هم انگار از اینکه باید کفش مسافران را بگیرند،  راضی نیستند.

در مقابل درب خروجی،هر چند دقیقه یک بار خادم عرب کیسه بزرگ آبی رنگ را می آورد و یک گونی کفش را روی زمین خالی می کند. عملی که در کمتر از 5 دقیقه دوباره تکرار می شود و می شود کوهی از کفش های تلنبار شده بر روی هم را در خروجی حرم حضرت عباس(ع) دید.

ماجرای بی فایده پیرمرد
پیرمرد اهل ارومیه در حال بحث با خادم حرم است. هیچکدام زبان هم را نمی فهمند. پیرمرد کفشش را داخل یکی از کیسه های برنج گذاشته است. کیسه هایی که این روزها در ایران خیلی ها را به خیال بردن جایزه به هوس انداخته که یک کیسه از آن را بخرند، تا شاید یک سانتافه یا چمدان پول نصیب شان شود.
خادم با دست، او را به کفش داری که روبرویش است، هدایت می کند. پیرمرد قبول نمی کند. عصبانی است و می خواهد به او اجازه دهند ،با کفش در دست وارد حرم شود. بحث بی نتیجه است. خادم عرب دستش را به سمت روبرو درازمی کند و می گوید:« رح رح.»( = برو برو)

حلاله کفش برداریم؟
این طرف تر موسی با چهره بهت زده اش دنبال کفش هایش روی تلنباری از کفش می گردد.اهل هرات افغانستان است و کارش کشاورزی است. سوادی ندارد و سنش به 22 سال نمی رسد.

فارسی که با او حرف می زنم و ازدلیل آمدنش می پرسم، زبانش باز می شود و شروع به سوال می کند. انگار روحانی محله اش را دیده باشد می پرسد: «حلاله. برداریم؟» این واکنش به پیشنهادی بود که می گفت کفشی را از روی زمین بردارد و بپوشد تا برای ادامه راه به مشکل بر نخورد.

راه را تا حرم سواره و پیاده آمده و حالا دیگر پولی در جیب ندارد و به قول خودش بین راه ضوف(ضعف) کرده است، اما باید کربلا می آمده است.

یک جفت دمپایی آبی رنگ که البته لنگه به لنگه است را می پوشد. بعد انگار چشمش به کفشش خورده باشد خم می شود و یک لنگ کفش سیاه را بر می دارد و با نگاهی خریداری برانداز می کند. یک باره کفش را می اندازد. «نه! حرومه. معلوم نیست مال کیه»
راهش را می گیرد و با پایی که دیگرکفشی ندارد از بین الحرمین خارج می شود. مقصدش کاظمین است.

/17212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 389365

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    20 2
    چه نامرتب
    • بی نام IR ۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
      5 0
      واقعا که ... خب هر کس کفشش دستش باشه که بهتره این دیگه چه رسمشه
  • بی نام IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    6 13
    خدايا اين غبار را كه روي كفش ها ديدم خيلي دلم تنگ شد، اين غبار توتياي چشم است بخدا . ايشالا نايب الزياره ما هم باشن. واقعا سعادت ميخواد از نجف تا كربلا پياده رفتن.
  • amin A1 ۱۵:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    1 1
    حالا حلاله یا نه؟
  • بی نام A1 ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    0 2
    ماهم نفهمیدیم دلیل آون همه کفش چیه ؟
  • بی نام IR ۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۹
    0 1
    من روز عادی رفتم از این خبرا نبود