محمود حاجزمان: شاید تصور کنید که راجر پنروز از اینکه در یک فیلم نامزد اسکار اشارهای به کتابش شده است، راضی باشد؛ اما ظاهرا که اینطور نیست. بعد از اینکه دوستانش به وی گفتند که در فیلم Happy Go Lucky از یکی از کتابهایش نامی برده شده، تصمیم گرفت فیلم را تماشا کند. نیازی نبود که خیلی منتظر بماند! در سکانس افتتاحیه فیلم، شخصیت اصلی وارد یک کتابفروشی میشود. کتاب «راهی به واقعیت» پنروز را از قفسه بیرون میکشد، نگاهی به عنوان آن میاندازد و در حالیکه آن را سرجایش برمیگرداند، میگوید: «اوه! ما نمیخواهیم به آنجا سفر کنیم!»
به گزارش نیوساینتیست، وی بهوضوح از رفتاری که با کتابش شدهبود، مایوس شد. پنروز میگوید: «من فکر میکردم که شخصیت اول فیلم حداقل کتاب را باز میکند و سپس به سرعت آن را میبندد. اما وی حتی این کار را هم نکرد.» اما یک دلیل خوب برای این کار وجود دارد، نگاه به داخل کتاب ممکن بود فیلم را از مسیر اصلیش منحرف کند. کتاب مشتمل بر هزار صفحه است و سرشار از نمودارهای بغرنج و معادلات وحشتناک. محتوی کتاب تقریبا برای تمام افراد این سیاره غیرقابل فهم است.
راجر پنروز کیست؟
راجر پنروز، استاد بازنشسته ریاضیات دانشگاه آکسفورد است. شاهکار وی نشان دادن شکستهشدن نسبیت عام در مرکز یک سیاهچاله است. همچنین نظریه حافظه پیچشی وی توصیفی برای هندسه فضا-زمان محسوب میشود.
اگرچه وی یک ریاضیدان است، اما اغلب به عنوان یک فیزیکدان اشتباه گرفته میشود. در سال 1965 / 1344، وی معادلات متلاشی شدن ستارگان و تشکیل سیاهچالهها را بهدست آورد. اخیرا بنیانگذار نظریه ریسمان، اِد ویتِن، از شاهکار دیگر پنروز یعنی نظریه حافظه پیچشی (Twistor Theory) استفاده کرده و تلاش میکند ابعاد نظریه ریسمان را از 11 بعد به 4 بعد کاهش دهد.
پنروز که سال آینده 80 ساله میشود، هنوز هم به فیزیک علاقهمند است. وی اخیرا دستنوشتههای آخرین کتاب خود را به ناشرش تحویل داده، کتابی که بازنویسی نظریه کیهانی محسوب میشود.
پنروز در یک خانواده موفق به دنیا آمده است. یکی از برادران وی، استاد بزرگ شطرنج بود. برادر دیگرش، فیزیکدان نظری و عضو انجمن سلطنتی است. پدر آنها استاد ژنتیک کالج لندن بود. پنروز بهخاطر میآورد که یک روز از مدرسه به خانه آمد و به پدرش گفت که فردا قرار است در مدرسه به آنها حساب دیفرانسیل و انتگرال درس بدهند. وی میگوید: «پدرم کاری را که مشغول انجام دادنش بود، متوقف کرد. مرا به گوشه اتاق برد و شروع به درس دادن دیفرانسیل به من کرد. وی نمیخواست شخص دیگری لذت یاد دادن چیزی به این زیبایی را به پسرش داشته باشد.»
چرخههای زمان
کتاب جدید پنروز، "چرخههای زمان: نگاهی جدید و غیرمعمول به عالم" نام دارد. ایده این کتاب پنج سال پیش به ذهن وی خطور کرد، هنگامیکه نگران وضعیت عالم بود. بر اساس مدل استاندارد کیهانی، انرژی تاریک باعث انبساط تندشونده و دائمی عالم میشود. در نتیجه هر ذره مادی در نهایت تماس خود را با ذرات دیگر از دست خواهد داد.
پنروز نکته جالبی را در این نظریه پیدا کرد. در انتهای عالم، ذرات باقیمانده بدون جرم خواهند بود. این بدان معنی است که هر چیزی که وجود دارد، با سرعت نور حرکت میکند و گذر زمان بیمعنا میشود. بعد از چند دستکاری ریاضی بینهایت، ناگهان یک دنیا بیپایان ظاهر شد؛ جایی که مهبانگها نتیجه اجتنابناپذیر مرگ عالم است! در نظریه پنروز، یک دنیا منجر به دنیای دیگری میشود. وی میگوید: «به نظر من این خیلی احمقانه بود، اما اکنون آن را باور دارم.»
البته پنروز میداند که وی نخستین کسی نیست که حلقههای بیپایان زمانی را پیشنهاد میکند. مدل جهان Ekpyrotic که از سوی پل اشتانهارت و نیل توروک پیشنهاد شده، داستان مشابهی را بازگو میکند. اما پنروز میگوید: «ایده آنها از نظریه ریسمان میآید. به نظر من این چیز بدی است.»
پنروز اعتقادی به ریسمانها ندارد. وی میگوید: «ایراد اصلی من همان ابعاد اضافهای است که من هیچ حسی نسبت به آنها ندارم. به غیر از ویتن، سایر نظریهپردازان ریسمان با مشکلات نظریاتشان روبهرو نمیشوند. من فکر نمیکنم که نظریه ریسمان به یک نقطه مشترک برسد. در حقیقت، این نظریه در حال انشعاب یافتن است و روز به روز این وضع بدتر میشود.»
مد، ایمان و خیال در فیزیک جدید
علاوه بر کتاب چرخههای زمان، پنروز کتابی با عنوان «مد، ایمان و خیال در فیزیک جدید» در دست چاپ دارد که کتابی انتقادی درباره فیزیک جدید است. مد همان نظریه ریسمان است و ایمان، این ایده که مکانیک کوانتوم اساس عالم را تشکیل می دهد. البته پنروز قصد ندارد چیزی را از نظریه کوانتوم حذف کند. وی میگوید: «این کتاب تنها راه را برای سایر نظریات که در حاشیه قرار گرفتهاند، باز میکند. مکانیک کوانتوم آنقدر موفق و در عین حال، غیرشهودی است که مردم فکر می کنند میتوانند هر نظریه قدیمی را که دوست دارند، نگه دارند و این نظریه میتواند کاملا درست باشد.»
اما خیال چیست؟ نظریه تورمی عالم. در این نظریه، چند لحظه پس از مهبانگ و در کسری از ثانیه، جهان از اندازه یک دکمه به اندازه کهکشان راهشیری منبسط شد. این نکته که نظریه تورمی جزو اصول فعلی کیهانشناسی است، پنروز را نمیترساند.
افراد اندکی این شهامت را دارند که به این سه بازوی اصلی فیزیک جدید حمله کنند، اما پنروز از نقش خود به عنوان یک آدم تکرو لذت میبرد. البته وی از نکوهشهای همکارانش نیز بیبهره نیست. به اعتقاد فرانک ویلزک از موسسه فناوری ماساچوست، ام.آی.تی، پنروز از پاسخگویی به انتقادات کارشناسان شانه خالی میکند.
با این وجود افراد اندکی وجود دارند که بتوانند در برابر این کودتای پنروز ایستادگی کنند. بعد از چند دهه حضور در مجامع علمی و ارائه چندین ایده عالی، پنروز طرفداران بیشمار و تعداد اندکی دشمن دارد. دلیلش شاید این است که شبیه پنروز بودن غیرممکن است. به گفته پنروز، او یک خوشبین مادرزاد است. خنده بهندرت از چهره وی محو میشود، حتی وقتی که نامههای انتقادی وحشتناکی درباره کارهایش به دستش میرسد. اما آیا او دست از کار خواهد کشید؟ وی میگوید: «توقف کنم؟ نه! چرا باید این کار را انجام دهم؟»
نظر شما