با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بسیاری از محافل سیاسی و اقتصادی جهان دچار شوک عجیبی شدند. ترامپ برخلاف نظرسنجیها موفق شد با سوار شدن بر موج مخالف جریان های امپریالیستی در آمریکا، رأی افکار عمومی را با خود همراه کرده و بتواند خود را به کاخ سفید برساند.
وی با استفاده از گرایش نخبگان جامعه سیاسی، اقتصادی و حتی هنری آمریکا به هیلاری کلینتون موفق شد خود را که زاییده و تبلوری از جامعه سرمایه داری و بهره کشی اقتصادی در آمریکا بود، به عنوان مدافع حقوق فقیران و افراد پایین دست جامعه جا بزند و در انتخاباتی نزدیک به گفته خودش دموکراتها، جمهوریخواهان و رسانه ها را شکست داده و کلید کاخ سفید را از آن خود کند.
گرچه ترامپ در اظهارات خود، اردوگاه جمهوریخواهان را رقیب انتخاباتی خود می داند، اما بر کسی پوشیده نیست که استراتژی قدرت سخت افزاری جمهوری خواهان که در دهه گذشته چهار جنگ را در منطقه خاورمیانه به بار آورد و صدها هزار کشته و زخمی به کشورهای منطقه تحمیل کرد، نقش اساسی در رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا داشت و اساسا ترامپ زیر پرچم این جریان موفق به ادامه حضور در رقابت های انتخاباتی شد.
گفتمان تبعیضآمیز و نژادپرستانه ترامپ در قبال تروریسم و افراط گرایی اسلامی موج نارضایتی کشورهای اسلامی منطقه از روی کار آمدن وی به عنوان رئیسجمهور آینده آمریکا را به دنبال داشته است. رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای اسلامی منطقه با نگرانی تحولات و مواضع پس از انتخابات اوباما را دنبال می کنند. گرچه رویکردهای ترامپ در مرحله پس از تبلیغات انتخاباتی تغییر قابل توجهی را به خود می بیند، اما همچنان کشورهای اسلامی نسبت به رویکردهای افراطی ترامپ جمهوری خواه نگران هستند.
در رابطه با تغییر مزاج عمومی مردم آمریکا و رأی دادن آنها به دونالد ترامپ مسائل زیادی از طریق کارشناسان و تحلیلگران مسائل بینالمللی مطرح شده است، اما نکته ای که در ارتباط با موضوع مورد بررسی ما وجود دارد، این است که ترامپ را می توان نماد "نه بزرگ" آمریکایی ها به سیاست های عوام فریبانه اوباما دانست که با شعار تغییر روی کار آمد و سعی کرد با تغییر استراتژی سخت افزاری فیل های جمهوری خواه به استراتژی نرمافزاری الاغ های دموکرات، همان اهداف استعماری را در کشورهای جهان و منطقه دنبال کند.
بر کسی پوشیده نیست که بررسی روند کلی تحولات منطقه و عقب نشینی آمریکاییها از خاورمیانه در پی شکستهای متوالی در عرصه های سیاسی کشورهای مختلف نشان میدهد که اهداف واقعی آمریکا از برنامههای منطقه ای آن ها محقق نشده و تغییرهای متوالی استراتژی آنها نیز برای تحقق این اهداف کارساز نبوده است.
تقویت موقعیت محور مقاومت در تحولات میدانی و موازنه های قدرت منطقه خاورمیانه را میتوان یکی از عوامل اصلی این شکست ارزیابی کرد. هوشمندی ملت ها و اراده آنها برای رسیدن به آزادی و استقلال و تمامیت ارضی و عدم پذیرش قیمومت و تجاوز دیگران باعث شده است، رفتار مجرمانه و غیر اخلاقی آمریکا در تجاوز به حقوق و منافع ملت ها بی پاسخ نماند و گوش شنوایی برای توطئه های آمریکا در منطقه وجود نداشته باشد. به همین علت بود که آمریکا پروژه جنگ نیابتی را با استفاده از اهرم های منطقه ای خود آغاز کرد تا ابعاد خسارت های ناشی از عدم تحقق اهداف منطقه ایش را مهار کند، اما همانطور که مشاهده می شود، این روند نیز -البته با جانفشانی های بسیار- در کشورهای منطقه نظیر عراق و سوریه در آستانه کنترل و شکست کامل قرار دارد.
چرا پیش بینی تحولات آینده سیاست خارجی آمریکا مشکل است؟
عرصه 18 ماهه رقابتهای انتخاباتی در آمریکا با موضع گیری های مختلف کاندیداهای حاضر در ابعاد داخلی و خارجی همراه بوده است. به قدرت رسیدن هیلاری کلینتون با سابقه فعالیتهای سیاسی و حضور در جریان حاکم کنونی در آمریکا میتوانست دیدگاههای تحلیلگران در رابطه با ادامه سیاستهای کنونی واشنگتن در قبال مسائل مختلف داخلی و منطقهای را تسهیل کند. اما روی کار آمدن ترامپ که سابقه چندانی در مدیریت کلان عرصه سیاسی ندارد، به علاوه دور بودن 8 ساله جمهوریخواهان از تحولات جهانی، سؤالات عمدهای را در زمینه نحوه تعامل وی با پروندهها و مسائل منطقهای و سیاست های میدانی و عملیاتی آمریکاییها در افق چهار ساله این کشور ایجاد کرده است.
البته توجه به این نکته لازم است که حاکمیت آمریکا و لابی های قدرتمند مالی و سیاسی در این کشور اجازه تصمیم گیری فردی را به هیچ کسی حتی رئیسجمهور این کشور نمیدهد، لذا آزادی عمل دولت آینده آمریکا را نیز باید در چارچوب سیاست های کلان خارجی لابی های قدرتمند آمریکایی تعریف کرد. تاثیرات لابی های صهیونیستی، کارتل های بزرگ اقتصادی، نفتی و صنایع نظامی بعلاوه سیاستمداران پرنفوذ حاکم بر تصمیمات کنگره و سنای آمریکا باعث می شود ترامپ برای حل بحرانهای منطقهای به نفع سیاستهای آمریکا تنها عامل تأثیرگذار نبوده و منافع این لابی ها را نیز مد نظر قرار دهد.
کسانی که لحن سخنرانیهای انتخاباتی ترامپ را با اولین سخنان وی پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا دنبال می کردند، متوجه شدند که لحن حماسی گفتمان ترامپ در نتیجه درک واقعی این محدودیت ها تغییر کرده و وی نیز تا حد زیادی زیر بار فضا و خطوط کلی این سیاست ها رفته است. البته چیزی که اندکی از محدودیت های این اهرم های فشار می کاهد، این است که یک بار دیگر اکثریت کنگره و مجلس سنای آمریکا هم سو با دولت جمهوری خواهان شده و آنها در اجرای سیاستهای حزبی خود با مشکل خاصی مواجه نخواهند بود.
اگر رئیسجمهور منتخب آمریکا بر مواضع خود در قبال روسیه پایبند باشد، این موضوع میتواند یکی از مهمترین شاخصهای رفتاری آمریکا در زمینه تحولات منطقهای به شمار برود. دکتر نبیل العتوم کارشناس مسائل استراتژیک میگوید که پیروزی ترامپ میتواند برخی پیامدها را در منطقه داشته باشد، وی معتقد است که با وجود اینکه پیروزی ترامپ آمریکا را به سمت سیاستهای محافظهکارانه پیش میبرد ، اما ترامپ در رابطه با نحوه تعامل با بحرانهای خارجی از جمله در زمینه رویکردش با دولت روسیه دیدگاهی منحصر به فرد دارد. برای درک میزان جدیت واشنگتن در دوران ترامپ در همگرایی بیشتر با دولت روسیه به زمان بیشتری نیاز است، اما حتی در صورت وجود اراده مثبت در میان مقامات کاخ سفید نیز مسائل فیمابین زیادی بین واشنگتن و مسکو وجود دارد که حل آن به زمان زیادی نیازمند است.
بعد از مسائلی که در رابطه با موازنه های قدرت داخلی تأثیرگذار بر تصمیمسازیهای واشنگتن مطرح شد، لازم است بر اساس سیگنال هایی که گفته شد، نظیر مواضع ترامپ در تبلیغات انتخاباتی و دیدگاههای نو محافظهکاران آمریکایی در زمینه مسائل مختلف منطقهای به ارزیابی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا بپردازیم.
برجام؛ چالش جدی ترامپ از حرف تا عمل!
در انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا یک چیز تقریبا قطعی است و آن حضور تندروهای جمهوری خواه در وزارت خارجه و کاخ سفید است. می توان انتظار داشت برخلاف دولت فعلی آمریکا، دولت آینده به ویژه در بخش های وزارت خارجه، کاخ سفید، وزارت دفاع و مشاور امنیت ملی شاهد در پیش گرفتن سیاست های تند و افراط گرایانه در برابر پرونده های مهم جهان خاصه پرونده های مورد توجه ایران خواهد بود.
ترامپ در جریان تبلیغات انتخاباتی خود بیشترین حمله را علیه جمهوری اسلامی ایران و توافق هستهای این کشور با کشورهای 1+5 داشت و به همین علت بود که گزینه انتخاب شده از سوی تل آویو و لابیهای صهیونیستی در آمریکا به شمار رفته و این لابیها با وجود اعلام بیطرفی کابینه رژیم صهیونیستی در قبال انتخابات، تلاش جدی را برای پیروزی وی در رقابتهای انتخاباتی به کار گرفته بودند.
دونالد ترامپ هم قبلا به شدت از برجام انتقاد و آن را فاجعه بار توصیف کرده و وعده داده بود آن را لغو خواهد کرد. حالا اما ولید فارس مشاور سیاست خارجی ترامپ گفته ترامپ به دنبال تغییر محتوای برجام خواهد بود. درباره برجام اشاره به این نکته لازم است که چیزی به نام تغییر برجام غیرممکن است. یعنی ترامپ یا باید برجام را بپذیرد یا از آن خارج شود. امکان تغییر در محتوای برجام، صفر است اما حد وسطی هم وجود دارد. اجرای بخشی از محتوای برجام بر پایه تصمیمات شخص رئیس جمهور آمریکا و ارائه مجوزها و تصمیماتی از سوی دولت آمریکا دارد که در غیراین صورت، به میزان زیادی برجام منتفی خواهد شد.
ترامپ مواضع خود را در قبال این توافق اعلام کرده است، ولی باید دید آیا وی سیاست ها و رفتار خود را در مسیری مغایر با این مواضع دنبال می کند یا اینکه تلاش خود را برای تحمیل دیکته های خود به شرکای اروپایی دو چندان خواهد کرد. به نظر میرسد گرچه آمریکای دوران ترامپ میتواند در روند اجرای برجام مانع تراشی کند، اما با توجه به ثبت این سند در سازمان ملل ملل متحد و نارضایتی طرف های اروپایی و شرکت های آمریکایی از این اقدام، نادیده گرفتن برجام هزینه های زیادی برای وی به بار خواهد آورد.
در همین ارتباط، «ولید فارِس» مشاور لبنانی الاصل «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری منتخب ایالات متحده آمریکا در سخنانی در خصوص موضع وی در قبال توافق هسته ای با ایران، گفت: «ترامپ پیشتر هم اعلام کرده بود که از برجام خوشش نمی آید». وی همچنین تصریح کرد: «توافق هسته ای با ایران به گونه ای که منافع کشورهای منطقه تأمین شود، تغییر خواهد کرد و ترامپ برای این اقدام، عزم خود را جزم کرده است». به گفته مشاور ترامپ، وی معتقد است که در توافق هسته ای با ایران، منافع کشورهای عربی نادیده گرفته شده است و ممکن است که در خصوص برخی بندهای برجام مذاکرات جدیدی انجام شده و نتیجه آن برای تصویب، به کنگره ارجاع داده شود». فارس همچنین گفت: «ترامپ معتقد است که در مذاکرات هسته ای، همه چیز به تهران داده شده و در مقابل، هیچ امتیازی نصیب آمریکا نشده است.»
با این وجود به نظر میرسد بیشترین اقدامی که ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود انجام خواهد داد، همان روشی است که دموکرات ها در یک سال و نیم پیش دنبال کرده و در صدد مانعتراشی در روند اجرای برجام بودند. نومحافظه کاران نیز سعی خواهد کرد طرف های دیگر را مجددا به پای میز مذاکرات بکشاند تا شاید بتوانند متن برجام را مطابق با خواسته های خود اصلاح کنند.
در هر صورت ایران خسارتی از بازگشت به مسیر قبل از برجام نخواهد دید. این کشور با لغو برجام فعالیتهای هستهای خود را با شدت و قدرت بیشتر از سر خواهد گرفت، این در حالی است که در این شرایط آمریکا مسئول به بن کشاندن مذاکرات سیاسی بین تهران و غرب معرفی می شود و در شرایطی که واشنگتن امکان جدی برای دنبال کردن راهکارهای نظامی بر ضد ایران نخواهد داشت، فرصت بیشتری را به تهران خواهد داد تا برنامه های مسالمت آمیز هسته ای خود را به پیش ببرد.
محدودیت سناریوهای ترامپ در سوریه
اگر بخواهیم مواضع ترامپ را در ابتدای رقابتهای انتخاباتی نسبت به مواضع اخیر وی قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مقایسه کنیم، میبینیم که تحولات اساسی و ریشهای در مواضع وی نسبت به بحران سوریه به وجود آمده است.
وی در ابتدا اوباما را نسبت به ضعف و سستی در آغاز حمله نظامی به سوریه متهم کرده و از آمادگی خود برای حمله نظامی فراگیر به ابن کشور نظیر اشغالگری جورج بوش در عراق خبر می داد، اما در ماههای اخیر اولویتهای خود در قبال بحران سوریه را در دو موضوع ایجاد منطقه هوایی امن در این کشور و جنگ جدی بر ضد داعش ضمن تفاهم با روسیه قرار داده بود. وی در این راستا حتی مذاکره با بشار اسد رئیسجمهور سوریه را نیز بعید نمی دانست. ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی خود گفته بود که از نگاه وی بشار اسد ایده آل نیست، اما برخی از گروه های معارضی که با برکناری وی به قدرت می رسند، می توانند بدتر باشند.
به این ترتیب میبینیم که سیاست جنگ طلبی ترامپ در قبال حمله فراگیر به سوریه حتی در زمان رقابت های انتخاباتی نیز از اولویتهای تبلیغاتی ترامپ خارج شد، چرا که افکار عمومی آمریکا مصیبتهای ناشی از اشغالگری آمریکا در عراق را همچنان در ذهن خود دارند.
البته ایجاد منطقهای امن و پرواز ممنوع در بخشهایی از سوریه یا تمام این کشور نیز اقدامی آسان نیست، چرا که این موضوع نیازمند نیروی نظامی کافی و حضور گسترده نیروی هوایی آمریکا و پذیرش این طرح از سوی کشورهای منطقه است که با توجه به حضور گسترده جنگنده های نظامی روسیه در این کشور امکان تحقق این موضوع بعید به نظر میرسد. علاوه بر این که اجرای این طرح بدون برخورد با دولت سوریه و محور مقاومت نیز غیر ممکن است.
منطقیترین راهکاری که ترامپ میتواند در آینده سیاسی آمریکا پیش روی خود بگیرد، همکاری بیشتر با روسیه و محور مقاومت برای ایجاد ائتلافی جهت از بین بردن گروههای تروریستی و مشخص کردن مرز خود با این جریان های مخرب است تا شابد بتواند در قالب دستاوردهای نظامی برای حذف داعش و سایر تروریست ها از منطقه، اندکی وجهه شکست خورده آمریکا را بهبود بخشد.
سیاست حمله به سوریه به شدت از نظر دونالد ترامپ مردود اعلام شده است. وی در یک برنامه تلویزیونی گفت: «حمله نظامی برای سرنگونی دولت سوریه مناسب نیست اما بدون شک میتوان با انجام عملیات نظامی، گروه تروریستی داعش را در سوریه از بین برد. به نظر من، باید از جنگیدن با (بشار) اسد اجتناب کرد، زیرا او در سوریه همهچیز است. آنها ایران را دارند که ما خودمان آن را به یک قدرت تبدیل کردیم. ایران و روسیه از اسد پشتیبانی میکنند. بنا بر این، حمله به سوریه جنگ با روسیه و ایران خواهد بود. درحالحاضر باید با تروریستهای داعش بجنگیم که با دولت سوریه درگیر جنگ هستند».
وی به نقش آمریکا در حمایت از گروه های تروریستی در سوریه نیز اذعان کرده و گفت: «اگر ما از گروههای مخالف اسد حمایت نمیکردیم، اوضاع به این شکل در نمیآمد.» وی گفته است که برای حل بحران سوریه آمریکا چارهای جز همکاری با ایران و روسیه ندارد. به نظر می رسد دونالد ترامپ چشمانداز یک همکاری استراتژیک بین ایران، روسیه و آمریکا برای حل بحران سوریه می بیند. اگر این سیاست جنبه تیلیغاتی نداشته و در دوران حضور او در کاخ سفید هم دنبال شود، میتوان به این نتیجه رسید بحران سوریه در آینده زودتر حل شده و در زیر سایه همکاریهای غیرمستقیم این سه دولت بشار اسد نیز بقای بیشتری خواهد داشت.
رئیس جمهوری منتخب آمریکا در همین رابطه در مصاحبه با «وال استریت ژورنال» نیز به طور ضمنی اولویت نخست خود در سوریه را مبارزه با داعش و نه سلب قدرت از «بشار اسد» رئیس جمهوری این کشور، معرفی کرد. وی در این باره گفت: «اگر آمریکا قصد حمله به اسد را داشته باشد، سرنوشتش به جنگ با روسیه ختم خواهد شد». وی در ادامه گفت: «در حال حاضر روسیه کاملا همسو با سوریه عمل می کند و خوب شما با ایران هم مواجه هستید که آن هم همسو با دمشق عمل می کند و به خاطر [سهل انگاری] ما در حال قدرت گرفتن است. حال ما از معارضینِ مخالف اسد حمایت می کنیم، در حالی که اصلا نمی دانیم چگونه افرادی هستند».
52311
نظر شما