تا جائی که بعد از ارتحال هاشمی و پخش شدن برخی از باورها و بیانات
آن مرحوم در خصوص رهبری انقلاب که در گذشته توسط خودش بیان شده بود و برخی
از نزدیکان و یارانش نیز بیان کردند؛ مردم با حیرت و انگشت به دهان، که به
راستی هاشمی این گونه باورهایی داشت؟! این گونه میاندیشید؟! چقدر رفاقت،
دوستی،صفا و صمیمیت بین شان برقرار بوده که تاکنون بدون هیچ گونه توجیه
شرعی، قانونی و سیاسی، کتمان شده بود!!
واقعیتها و حقایق مهمی را کتمان و
لاپوشانی میکردند تا بلکه بتوانند اغراض و ادعاهای سیاسی واهی جناحی
خودشان را به خورد مردم بدهند! به عبارتی؛ ترجیح منافع محدود جناحی و سیاسی
بر منافع و مصالح ملی، آن هم در رسانه ملی!
هاشمی گفتنیها و حرفهای
زیادی برای گفتن داشت. بیاناتی که میتوانست راهگشا باشد و حل مشکل کند.از
حسرتهای راقم این سطور این است که اگر تریبونهای عمومی امثال نماز جمعه و
تلویزیون، فرصتها و موقعیتهایی برای این نخبه دوراندیش ایجاد میکردند؛
چه بسا چشمههایی میجوشید که موانع و مسائل رشد و توسعه کشور را هر چه
زودتر برطرف میکرد.
302
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با ارزیابی برخورد رسانه ملی با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت:صداوسیما انگار ماموریت داشت که به اختلافات ساختگی بین رهبری و هاشمی، دامن بزند، تشدید بکند، تشویش اذهان عمومی بکند، همانی که اصطلاحا میگوئیم – حرکت در پازل دشمن!
کد خبر 629923
نظر شما