زهرا خدایی
سی و یکم آگوست روزی است که آمریکایی ها برای خروج دو سوم از نیروهای نظامی خود از عراق تعیین کرده اند و نوری المالکی روز شنبه به خاطر حساسیت این روز و احتمال افزایش تحرکات تروریست ها و باقی ماندگان حزب بعث به ارتش اعلام آماده باش کامل کرد. با این همه اینکه آمریکایی ها واقعا عراق را ترک می کنند یا به انحاء دیگری اشغالگری خود را ادامه خواهند داد جای بحث زیادی دارد. موضوع نگاه های متفاوت به خروج نیروهای آمریکایی ازعراق، شرایط امنیتی این کشور در برهه کنونی، برنامه های آمریکا برای آینده عراق و آرایش سیاسی احزاب و گروه های سیاسی این کشور در گفتگو با سیامک کاکایی کارشناس مسائل خاورمیانه مورد بررسی قرار گرفت. کاکایی، بر این اعتقاد است که اگر نیروهای آمریکایی از عراق خارج نشوند، در ساختار سیاسی و تصمیمگیریها دخالت و دولت را ناکارآمدتر خواهند کرد اما اینگونه نیست که آنها دست از سر عراق برخواهند داشت، بلکه برنامه هایی فنی تر و بسیار حساس تری برای این کشور در نظر گرفته اند.
با آغاز عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق برخی از مقامات این کشور اعلام کردهاند که عراق آمادگی تأمین امنیت را ندارد و برخی دیگر نظری مخالف دارند و میگویند که وجود نیروهای خارجی در عراق،خود منشأ ناامنی است.وضعیت امنیتی عراق در حال حاضر به چه شکلی است آیا نیروهای امنیتی عراق آمادگی تأمین امنیت را دارند؟
قبل از پاسخ به این سوال باید به چندمورد اشاره کرد:
اول اینکه در توافقنامه امنیتی میان آمریکا و عراق قید شده که تا دسامبر 2011 کلیه نیروهای آمریکایی باید از عراق خارج شوند.
دوم اینکه موضوع خروج کنونی نیروهای آمریکایی از عراق در چهارچوب استراتژی اوباماست چون در زمان انتخابات ریاستجمهوری وعده داده بود که در مدت 16 ماه نیروهای آمریکایی را از عراق خارج میکند.اما با گذشت بیش از یکسال از ریاستجمهوری، زمانی که متوجه شد قادر به انجام این کار نیست، یک استراتژی را تدوین کرد و آن خروج مرحلهای از عراق بود ،چون چارهای جز پایبندی به توافقنامه امنیتی نیز نداشت. بنابراین بحث خروج دو سوم نیروهای آمریکایی را مطرح کرد.لذا خروج کنونی نیروهای آمریکایی تا آخر اوت 2010 نیز در چهارچوب همین استراتژی است.
سوم اینکه در آمریکا دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول اینکه توافقنامه امنیتی باید اجرا و آمریکاییها از عراق خارج شوند اما بخشی از نیروها در قالب پاسداری از سفارت و مسائل امنیتی نظیر آن باقی بمانند.گروه دوم بر این اعتقادند که خروج نیروهای آمریکایی از عراق موجب افزایش تنش داخلی و جنگ بین گروهها و تنش سیاسی در عراق و افزایش ناامنی و حملات تروریستی در عراق میشود.این مسائل در سطح فرماندهان نظامی و همچنین برخی از مقامان نظامی در آمریکا دیده میشود. هدف از طرح این مباحث،فراهم آوردن بستری است که بعد از 2011 هم آمریکاییها در عراق باقی بمانند.آمریکاییها این سیاست را در قالب رایزنیها و گفتگو پیش میبرند که با ایجاد تهدید و دلهره در میان عراقیها تعریف جدیدی از توافقنامه امنیتی میان آمریکا و عراق ایجاد کنند. هدف آنها اینست که عراقیها به شکلی از آمریکا درخواست کنند که آمریکا بخشی از نیروهای خود را در عراق باقی بگذارد.
یک احتمال دیگری که داده می شود این است که نیروهای نظامی قرار است بروندو جای خود را به دیپلمات ها یا شرکت های امنیتی بدهند.
همین مسئله ارائه تعریف دیگری از باقی ماندن نیروهای آمریکایی در عراق است. چون شرکتهای امنیتی خودشان نیروهای خصوصی استخدام میکنند مثل شرکت بلک واتر که همین مسئله به نوعی شکل دادن به باقی ماندن حضور نیروهای آمریکایی در عراق است. آمریکاییها اخیرا موضوع افزایش شمار شرکتهای امنیتی در عراق را مطرح و اعلام کردهاند که تعداد این شرکتها دو برابر میشود.
خود عراقی ها چطور؟ آنها واقعا با حضور آمریکایی ها مخالفند یا اینکه نگران افزایش نا امنی بعد از خروج آنها هستند؟
در عراق در حال حاضر دو دیدگاه پدید آمده است : دیدگاه اول که طرفداران زیادی را دربین مردم، شخصیتهای سیاسی و مذهبی دارد اینست که نیروهای آمریکایی باید طبق توافقنامه امنیتی تا سال 2011 از عراق خارج بشوند و همه فایلهای امنیتی را به دولت عراق واگذار کنند.
از سویی گروههایی نیز هستند که ساز مخالف میزنند مثل ابابکر زیباری، رییس ستاد مشترک عراق که از عدم آمادگی نیروهای عراقی تا سال 2020 خبر داده و تلویحا اعلام کرد که در صورت خروج نیروهای آمریکایی این کشور مجددا دستخوش ناآرامی خواهد شد. این سخنان وی از سوی سخنگوی دولت،علی الدباغ هم مورد انتقاد قرار گرفت. دولت اعلام کرد که همچنان مصمم به خروج نیروهای آمریکایی از عراق است.اما ذکر این نکته ضروری است که برخی از گروهها و جناحهای نزدیک به آمریکا خواهان آنند که آمریکا بخشی از نیروهای خود را در عراق باقی بگذارد تا آنها بتوانند بهره سیاسی را از آن وضعیت ببرند.
اوضاع امنیتی کنونی عراق راچگونه ارزیابی می کنید.
باید قبول کرد که در مجموع اوضاع امنیتی عراق نسبت به سالهای گذشته بهتر شده چرا که یکی از اولویتهای مهم دولت مالکی سامان دادن به اوضاع امنیتی بوده است. اما فراموش نکنیم که گروههای تروریستی و شورشی همچنان در عراق فعال هستند و بنابر گزارش دولت عراق از حمایت برخی از کشورهای عربی برخوردارند. بنابراین کسانی که موضوع ماندن نیروهای آمریکایی را مطرح کنند، کسانی هستند که روی همین مسائل تمرکز میکنند. گروه مهمی که نباید از یاد برد، بعثیها هستند که بسیار فعالند و هدفشان ایجاد اخلال در روند سیاسی و بازگشت به صحنه سیاسی عراق است. در مجموع باید گفت در صورتی که نیروهای آمریکایی از عراق خارج نشوند،در ساختار سیاسی و تصمیمگیریها دخالت و فضای عراق را تحتالشعاع قرار داده و دولت را ناکارآمدتر خواهند کرد. این نکته را نیز باید در نظر داشت که تعریف جدیدی از توافقنامهها و قراردادهای بعدی دولت عراق با نیروهای آمریکایی انجام نشود. ضمن اینکه آمریکایی ها به این سادگیها از عراق دست بردار نیستند و یکی از مهمترین اهدافی که آمریکا در این کشور پیگیری میکند اینست که ارتش عراق را نیز از نظر تجهیزات،ساختار و شکلبندی فنی و مکانیسم نظامی آمریکایی کند.در همین چهارچوب آنها مسائل آموزش نظامی به ارتش عراق را در راستای اهداف بلندمدت ذکر شده مطرح کردهاند.
چند روز پیش مالکی دیداری با بشار اسد داشت، با توجه به اینکه مالکی در سالهای اولیه حکومت خود سوریه را به دلیل حمایت از حزب بعث یکی از دلایل ناامنی در عراق خواند، آیا این ملاقات میتواند با توجه به بالارفتن شانس مالکی برای تصدی پست نخستوزیری،هشداری به سوریها در تغییر مواضعشان نسبت به تشکیلات مالکی باشد. یا آن را باید در ارتباط با خروج آمریکایی ها از عراق دانست؟
فکر میکنم سفر مالکی که سفر بی سر و صدایی هم بود، بار سیاسی امنیتی داشت. از این نظر که در واقع پیشتر در بین مقامهای عراقی و دولت عراق گزارشهای زیادی منتشر کرده بود که برخی از گروههای تروریستی و شورشی به شکلی از طریق مرز سوریه وارد عراق میشوند و عمدتا بازماندههای حزب بعث هستند و پیشتر نیز ازسوریه خواسته شده بود که از این مسئله جلوگیری کند. به هر حال انتقادات جدی از سوی دولت عراق در خصوص سوریه و نوع نگاه این کشور به روند تحولات عراق وجود داشته است. با این توصیف روابط سوریه و عراق بعد از سالها یعنی حدود دو دهه عادیسازی شده و این نقطه مثبتی است . اما در صحنه سیاسی عراق همچنان مشاهده میشود که تحرکات برای بازگرداندن بعثیها به عرصه سیاسی و حتی به شکلی بازگشت به قدرت آنها مطرح است.این مسئله حتی پیش از انتخابات نیز مطرح بود و در واقع به نظر میرسد که در محیط خارج عراق هم کشورهای عربی و فراتر از آن آمریکا بیمیل نیستند که لایههایی از بعثیهای میانهرو به فضای سیاسی عراق بازگردند.در سطح منطقه نیز کشورهایی مانند عربستان،اردن و مصر و سوریه به عنوان حامیان بعثیها در تلاشند تا فضایی ایجاد کنند که آنها تحت عناوین دیگری به صحنه سیاسی عراق بازگردند.پیش از انتخابات تحرکاتی نیز در این راستا صورت گرفت و حتی برخی از آنها نیز در قالب ائتلافهای انتخاباتی از جمله فهرست العراقیه وارد شدند که صلاحیت خیلی از آنها رد شد مثل صالح المطلک و یا ظافر العانی. اما در مجموع باید گفت که نگاه سوریه به عراق نگاهی آمیخته با شک و تردید است و دولت عراق نیز تمایل دارد که سوریه به عنوان همسایه این کشور به تقویت روند تشکیل دولت و تأمین امنیت کمک کند.مالکی هم در چهارچوب رایزنیها برای تشکیل دولت تمایل دارد که کشورهای عربی از حضور وی در قدرت حمایت کنند.جدای از ابعاد امنیتی مالکی دوست دارد که سوریه از بودن مالکی در قدرت حمایت کند.
اخبار منتشر شده طی چند روز اخیر حکایت از به اجماع رسیدن گروههای شیعه بر سر نخستوزیری مالکی دارد،آیا این مسئله بدان معناست که مالکی در چند قدمی نخستوزیری است؟
روند مذاکرات گروههای عراقی به حدی کند و کسلکننده است که خیلیها هم هنوز اطمینان لازم را ندارند که آیا گروهها به یک توافق رسیدهاند و یا نرسیدهاند.چرا که به کرات شاهد این دور و نزدیک شدنها بودهاند.مثلا اگر به دو ماه پیش برگردیم ائتلاف ملی عراق و ائتلاف دولت قانون اعلام کردند که اتحاد ملی را تشکیل دادند اما برخی مکانیسمهای قانونی و سیاسی سبب شده که نتوانند به توافق نهایی برسند.اما در حال حاضر دو مسئله عمده وجود دارد که باید به آن توجه کرد:یکی طولانی شدن روند تشکیل دولت و دوم فشارهای داخلی و خارجی همه جانبهای که به گروههای عراقی برای تشکیل دولت وارد میشود.
این دو عامل ممکن است گروههای عراقی را به سمت توافق (حتی اگر با فشار هم باشد) به یک سری توافقهای مصلحتی سوق دهد. اما در درون ائتلاف ملی عراق و دولت قانون هنوز بحث ها بر سر ماندن و یا نماندن مالکی همچنان ادامه دارد کمااینکه از قبل هم بوده و بحثهایی هم از سوی گروههای شیعه مطرح شده که ظاهرا حکایت از توافقی دارد که قرار است بر سر مالکی داشته باشند و حتی این بحث از سوی ائتلاف ملی عراق مطرح شده که اگر مالکی تضمینهایی بدهد که خواستههای گروههای را در دوره نخستوزیر جدید در نظر بگیرد و مثل گذشته نباشد، اینها با ماندن مالکی موافقت کنند .
شانس وی چقدر است؟
به نظر من شانس مالکی زیاد است. شانس زمانی محقق میشود که گروهها متقاعد بشوند.منظور از گروه ها نیز گروههایی هستند که درون ائتلاف ملی عراق حضور دارند.ائتلاف ملی عراق، صدریها،مجلس اعلا، حزب سلامت ملی و گروه چلبی هر کدام دیدگاههای خود را دارند ولی در این میان بیشتر نظر مجلس اعلا و صدریها مهم است که انتقاداتی را به مالکی مطرح کردند.
و چطور مالکی شانس زیادی دارد؟
چون شرایط پیچیده شده،به نظر میرسد که گروههای عراقی به سمت خستهشدن میروند.یعنی یک حالت فرسایشی بین گروهها در عراق ایجاد شده و این وضعیت فرسایشی ممکن است به نوعی شانس مالکی را برای به دست گرفتن دوباره پست نخستوزیری کمک کند.ضمن اینکه شرایط عراق در حال حاضر شرایط باثباتی نیست و همین وضعیت ممکن است مالکی را به سمت مانور روی این مسئله سوق دهد که در وضعیت فعلی ، اگر وی نخستوزیر باشد، به نفع ائتلاف شیعیان است.
به غیر از مالکی، چه کسی شانس بیشتری دارد؟
به نظر میرسد که اگر مالکی نتواند به توافق و اجماع لازم دست یابد. این احتمال وجود دارد که گروه مالکی هم متأثر از همین حالت فرسایشی،راضی بشوند که فرد دیگری به جز مالکی کاندید بشود و حتی این احتمال وجود دارد که این فرد از میان دولت قانون باشد و مالکی به عنوان یک فرد ایدئولوگ در ائتلاف ملی عراق باقی بماند.
نظر شما