قائمی، پروین
تیتر سه وبلاگها
-
تجربه دو بیمار در ایران و آمریکا
روایتی واقعی از دو درمان، دو کشور، یک سرگردانی
-
خستگی جمعی؛ جامعهای که دیگر چیزی را دوست ندارد
مدتی است جامعه نه عصبانی است و نه امیدوار. نه شور اعتراض دارد و نه اشتیاق سازندگی.
-
چگونه در میانه بحرانهای امروز حقمان را مطالبه کنیم؟
مردم این روزها خستهاند؛ نه از کمطاقتی، نه از نازکنارنجی بودن، بلکه از فشاری که هیچ انسانی نباید بهتنهایی تحمل کند.
-
چرا جامعه ما به گذشته پناه میبرد؟
در روزهای پرالتهاب امروز، کافی است صفحه هر شبکه اجتماعی را باز کنید: زیر پستها پر است از حسرت، از «یادش بخیر»ها، از عکسهای سیاه و سفید کوچههای خاکی، از برنامههای تلویزیونی قدیمی، آهنگهای دهه شصت و هفتاد، از کیف مدرسههای چرمی و بستنی یخی و خندۀ بیدغدغه.
-
اندر حکایت بستن سنگ و گشودن سگ
سعدی گاهی چنان آینهای در برابر ما میگذارد که آدم از دیدن چهره خودش وحشت میکند، چون در آن نه قصه قرن هفتم که بیعدالتی امروز را میبیند.
-
اسطوره فرافکنی و مرگ اراده: از مغول تا جهان معاصر ایران
جامعهای که خود را قربانی جهان میداند
اسطوره فرافکنی و مرگ اراده: از مغول تا جهان معاصر ایران؛ تحلیل اجتماعیِ پیدایش اندیشه «گلهگزاری از بیرون» در فرهنگ ایرانی
-
رسانه و تشنگی مصرف؛ بازگشت به قناعت
در جهانی که تصویر هر روز پیش از حقیقت به ما میرسد، رسانه توانسته عطشی دروغین در جان انسان امروز بنشاند؛ عطشی نه برای دانستن و فهمیدن، بلکه برای داشتن و اندوختن. انسان مدرن هر صبح به جای آگاهی، با کمبودهای مصنوعی از خواب برمیخیزد.
-
قنات؛ راه نجات ایران در عصر تشنگی
آنچه من در این باب مینویسم قطعا تخصصی نیست و باید کسانی که در این زمینه تجربه دارند سخن بگویند؛
-
پول برای زندگی یا زندگی برای پول؟؛ حرص زر و مرگ معنا
در روزگاری زندگی میکنیم که پول، نه فقط ابزار مبادله که معیار ارزش انسان شده است.
-
سخنی با امام عدالت در روزگار اشرافیت
صبحی خاکستری بود. شهر هنوز در خواب بود و کوچهها بوی خستگی داشتند.
-
ترس از «دوستت دارم»؛ زخم خاموش نسل ما
در زمانهای زندگی میکنیم که گفتن جمله ساده «دوستت دارم» سختتر از اعتراف به شکست است.
-
لطف خدا در جهان امروز کجاست؟
گاهی آدم بیهیچ دلیل خاصی، فقط میگوید یا علی. نه برای شروع کاری بزرگ، نه از رسم تکرار.
-
ابنالوقت؛ هنر زیستن در اکنون
در روزگار حسرتهای دیروز و نگرانیهای فردا، زندگی ما بیش از هر زمان دیگری گرفتار خطای زمان است.
-
بنگر چه گفته میشود، نه چه کسی میگوید
در روزگاری که هیاهوی پیامها و نقلقولها از هر سو فرا به گوش میرسد، گاهی باید ایستاد و فقط گوش داد، نه به گوینده، بلکه به سخن.
-
انسان تنها در میان ارتباطات بیروح مجازی
در آغاز قرن بیستویکم، جهان به ظاهر بههم پیوسته است، اما دلها هرگز چنین جدا نبودهاند.
-
نظم، زبان خاموش مدنیت
« أُوصِیکُمَا بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»؛ این وصیت امیرالمؤمنین(ع) در آخرین لحظات حیات دنیوی است؛ جملهای کوتاه در قامت یک رساله تمدنی.
-
عبوسگرایی فرهنگی به نام متانت و وقار
چهره عبوس، لباس تیره، و لحن مغموم سالهاست که در جامعه ما به نام «متانت» و «وقار» جا زده شدهاند.
