این فیلم را بس که دوست داشتم بارها و بارها دیدم و در آن سالهای آغازین دهه هفتاد هر بار در سکانس روزنامه آن روزنامه نگار عینکی دوست داشتنی با آن ریش بلند مشکی را می دیدم. بی آن که بشناسم و بدانم کیست!
یکی دو سال بعد که پایم جدی تر به روزنامه هایی مثل کیهان و اطلاعات باز شد باز هم در تحریریه کیهان همان روزنامه نگار دوست داشتنی را- بی آن که بشناسم- دیدم تا نیمه دهه هفتاد که درگیر تأسیس "خانه روزنامه نگاران جوان" شدیم و در گفتگو با دکتر حسام الدین آشنا -آقا حسام آن روزها- نامی از آقای یونس شکرخواه به میان آمد و مشتاقانه به سراغش رفتیم و از همان روزها باب آشنایی و ارادتی گشوده شد که به شاگردی و همکاری انجامید و بعدها به دوستی و برادری رسید.
دکتر یونس شکرخواه که او را بیشتر به عنوان روزنامه نگار می شناسند، مترجمی توانا، معلمی کم نظیر و دانشمندی عمیق است که اکنون در پایان یک دوره حرفه ای کار در روزنامه همشهری بازنشسته شده و همچنان در سنگر مدیریت علمی خود در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران مشغول خدمت است.
از نظر من البته جنبه های اخلاقی و شخصیتی دکتر شکرخواه بسیار ارزشمندتر و مهمتر است که معمولا کسی از دور چندان با آن ویژگی ها آشنا نیست.
در طول حدود بیست و چهار پنج سال مسایلی را در سلوک فردی و سجایای اخلاقی ایشان دیده ام -که می دانم به نقل آنها راضی نیستند- که گواهی می دهد دکتر شکرخواه ریشه ای پنهان و بسیار عمیق تر از این شاخ و برگ آشکار و پرثمر و سایه گستر دارند.
تنها شاگردپروری و معلمی پدرانه و محبت آمیز ایشان که در آن از استاد خود مرحوم محمدکاظم معتمدنژاد الگو گرفته اند می تواند یک سبک و شیوه قابل توجه در پرورش نیروی انسانی حرفه ای و علمی به شمار آید.
در طول همه این سالها و همچنان دکتر یونس شکرخواه هر روز با تاکسی و اتوبوس در سطح شهر تردد می کند و از دانشگاه به روزنامه همشهری -که برای آن همشهری آنلاین را تأسیس کرد و به عنوان پدر روزنامه نگاری آنلاین شناخته شد- می آید و می رود و شهروندان از کنار او -بی آنکه او را بشناسند- می گذرند.
شاید یکی از همین رهگذران که امروز ناشناس از کنار او می گذرد بعدها که بفهمد از کنار چه استوانه ای گذشته است برای صدسالگی او بنویسد!
* استاد دانشگاه و کارشناس مسائل دینی
نظر شما