اورهان پاموک، در سال ۱۹۵۲، در شهر استانبول و خانوادهای به شدت معمولی به دنیا آمده است. بعدتر، سودای نویسنده شدن، او را به کلاسهای روزنامهنگاری و امتحان کردن شانس در نوشتن اولین رمان بلندش در ۲۲ سالگی کشاند. او، نویسندهی فعالی است و البته تعداد زیادی از آثارش به بیشتر زبانهای جهان ترجمه شده است. او، اولین نویسندهی اهل ترکیه است که جایزهی نوبل ادبیات را نصیب خود کرده.
کشش عجیب نسبت به تاریخ و فرهنگ شرقی، پیدا کردن نشانههایی از اشتراکات فرهنگی با مردم ایران و البته تعهد به کشف رازهای موجود در این فرهنگ، همان چیزی است که پاموک را برای ما، از دیگران متمایز میکند. در این یادداشت، تعدادی از آثار او را مرور میکنیم تا همه با هم، در چشیدن این ادویهی جادویی، شریک باشیم.
جهان جوانی آقای نویسنده در «آقای جودت و پسران»
پاموک، ۲۲ ساله بود که کتاب «آقای جودت و پسران» یا «جودت بیک و پسران» را نوشت. در این سن کم اما، تمام تلاش خود را کرده تا چیزی را در مورد سه دورهی مهم تاریخی کشورش، از قلم نیندازد. داستان، در مورد سه نسل از یک خانوادهی تاجر در ترکیه است. اولی در سالهای پایانی عثمانی، دومی در روزگار آتاتورک و سومی در اولین سالهای دههی هفتاد و شکلگیری دیکتاتوری نظامیان در ترکیه. و ما در کنار آنها، تاریخ ترکیه را در محلهی «نیشان تاشی»، زدگاه نویسنده، از پیش چشم میگذرانیم. این، اولین باری است که پاموک، کمی از جهان خود را به ما نشان میدهد.
کوچههای استانبول و «کتاب سیاه»
این بار هم ماجرا در محلهی «نیشان تاشی» استانبول اتفاق میافتد. وکیل مدافعی سی و سه ساله به نام غالب، با همسرش رویا، زندگی معمولیای دارد تا این که او تصمیم میگیرد به دنبال پسر عموی گمشدهی خود، جلال سالک بگردد. در پیچ و خم این جست و جو، رمانی جنایی-پلیسی شکل میگیرد که برخلاف سایر آثار مربوط به این ژانر، پر است از گشت و گذار در دل فرهنگ، تاریخ و کوچههای استانبول. پر است از فلسفه و انسانشناسی و جامعهشناسی این شهر هزاران ساله. قصههایی که کنار یکدیگر مینشینند و حکایتهای غربی و شرقی را به یکدیگر میدوزند.
نام من قاتل، «نام من سرخ»
از معروفترین کتابهای اورهان پاموک «نام من سرخ» است. پادشاه عثمانی، از تمام نقاشان بزرگ کشور میخواهد جمع شوند تا کتابی را طرح بزنند که پیش از آن هیچ کس در این حوالی، چیزی شبیه به آن نکشیده. کتابی که یک راز بزرگ در خود دارد و آن اینکه باید به شیوهی نقاشان ونیزی کشیده شود. این، گناهی بزرگ است چرا که در عثمانی آن روزها، نقاش حق ندارد چیزی از هویت خود را در نقاشی بگذارد. همهی چهرهها و تصویرها باید از یک الگو پیروی کنند و بنابراین، تقلید سبک ونیزی، گناهی بزرگ است. همین، باعث اختلافی کشنده میان نقاشان بزرگ میشود که در پس آن، قتلی مرموز شکل میگیرد و داستان بعد از آن، به گرد پیدا کردن قاتل میگردد.
با «مو قرمز» در خیابان انقلاب
رستم و سهرابِ فردوسی و ادیپ شهریارِ سوفوکل، دست به دست هم دادهاند تا این اخیرترین نوشتهی اورهان پاموک، به داستان پدری و پسری تبدیل شود. داستان پسری که پدرش به خاطر فعالیتهای سیاسی چپگرایانه در زندان است و او مجبور است برای خرج تحصیل، وردست یک چاه کن پیر شود. پسر، در زمینی که چاه در آن قرار دارد، با زنی موقرمز آشنا میشود که بازیگر تئاتر است و یکی از نقشهایش، مویه کردن بر جسد سهراب. به این ترتیب است که قهرمان قصهی پاموک، از تهران و کاخ گلستان و راستهی کتاب فروشهای خیابان انقلاب سر در می آورد و داستان، دوباره، گره خوردن فرهنگهای شرقی را به رخ مخاطب میکشد.
اورهان پاموک درباره این کتاب و تاثیری که شاهنامه در نوشتن این کتاب بر او گذاشته با یک شبکه ترکیهای مصاحبه کرده است. در این ویدیو پاموک درباره این میگوید که ایرانیان به میراٍ گذشته خود چقدر وفادارند و تفاوتهای جامعه ترکیه با ایران را میگوید. تفاوتهایی که در میان سفرهایی که به ایران داشته در ذهنش شکل گرفتهاند.
درگیری تمام ناشدنی با مدرن شدن در «خانهی خاموش»
پاموک در این داستان هم با تمام سادگیاش، درست مانند سایر کتابهای خود، از تاریخ اجتماعی و سیاسی ترکیه نمیگذرد. ماجرای سادهی پیرزنی به نام فاطیما که منتظر نوههایش است تا به عادت هر سال بیایند و به او سر بزنند، با جریانات و آشوبهای کشور ترکیه همسو میشود تا مواجههی مردم این کشور با مدرنیته را به تصویر بکشد. حتی نوههای پیرزن هم هر کدام نمادی از بخشی از مردم ترکیه هستند. تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده، زنی حساس و چپگرا و سومی، در پی سودای زندگی مدرن آمریکایی.
شرق و غرب بیپایان در «قلعه ی سفید»
قرن هفدهم میلادی است و دانشمندی ایتالیایی، در حال سفر از ونیز به ناپل، توسط نیروهای امپراطوری عثمانی، اسیر شده و به بردگی گرفته میشود. مردی ترک، به نام استاد که او نیز برای خود دانشمند سرشناسی است، او را میخرد و داستان تازه شروع میشود. این دو که با همکاری یکدیگر سعی دارند به خدمت سلطان بروند، بالاخره به مقصود میرسند و از او کمک میخواند تا بتوانند اسلحهی آهنین قدرتمند خود را بسازند. در این کتاب نیز پاموک، به مقابله و در بعضی موارد همراهی دو فرهنگ غربی و شرقی و نمایندگانشان پرداخته است.
درباره اورهان پاموک و کتاب سیاه بیشتر بدانیم!
پاموک یکی از نویسندههایی است که به جمع کردن اشیا مربوط به کتابهایش و خاطره بازی با آنها علاقه دارد. ایده تاسیس موزه معصومیتش هم از سر همین علاقه آمده است. حالا درباره کتاب سیاهش هم تجربهای دیگر کرده. کتاب سیاه پاموک شهرتی جهانی برای او رقم زد. برای همین تصمیم گرفت درباره حس و حالش هنگام نوشتن کتاب سیاه بنویسد، عکس شخصیتهای داستانش را نشانمان دهد، بگوید چه شد که نامی خاص برای هر کدام از شخصیتهای داستانش انتخاب کرده و دستنوشتهها و یادداشتهایش را در این کتاب قرار دهد. این کتاب برای آشنایی بیشتر با فضای ذهنی پاموک مفید است. چرا که بیواسطه درباره خودش صحبت میکند و نه در پس لایههای داستانی.
اورهان پاموک، داستانهای زیادی برای روایت کردن دارد و تعداد زیادی از آنها را نیز روانهی بازار جهان کرده است. این یادداشت، تنها برخی از کتابهای اورهان پاموک را در خود جای داده است اما این، به تعبیر نیویورک تایمز، ستارهی برآمده از شرق، تقریبا هر قصهی به ظاهر سادهای را به حماسهای بزرگ بدل میکند که ارزش خواندنش را دارد.
در جریان سفری که پاموک در اردیبهشت امسال به ایران داشته، نشر چشمه اعلام کرد که ناشر رسمی اورهان پاموک شده است. ۶ کتاب از کتابهای اورهان پاموک را عیناله غریب در این نشر ترجمه کرده است.
2121
نظر شما