۰ نفر
۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۱

بعد از انقلاب مصر، انتفاضه های عربی از اقیانوس اطلس به خلیج فارس منتقل و اختلاف ها در مواضع امریکا نیز ظاهر شد. می‌توان موضع امریکا را در خصوص جنبش های عربی در چند دسته ارزیابی کرد:

صبحی غندور:

تا حدی اصول موضع امریکا درباره انچه در کشورهای عربی رخ می‌دهد در حال روشن شدن است. بعد از صعود و سقوط تاییدهای واشنگتن در خصوص جنبش های تغییر طلب و اصلاحی در کشورهای عربی، کشتی های امریکا در سواحل کشورهای عربی مستقر شدند.

موضع امریکا در اغاز تحرکات مردمی در تونس با موضع ان بعد از پیروزی انقلاب متفاوت است. جفری فلتمن دستیار وزیر امور خارجه امریکا در سفر به تونس بعد از سرنگونی نظام بن علی، ان را الگویی برای انقلاب های دیگر در منطقه دانست.

بعد از ان انقلاب مصر رخ داد. از اغاز این انقلاب، امریکا بر ضرورت اصلاحات سیاسی و اقتصادی در مصر تاکید می‌کرد اما روشن بود که تمایل دارد تغییرات در مصر فقط به حاکمان محدود شود، نه اینکه تغییری فراگیر در سیستم سیاسی و حتما سیاست خارجی رژیم سابق این کشور به وجود اید.

بعد از انقلاب مصر، انتفاضه های عربی از اقیانوس اطلس به خلیج فارس منتقل و اختلاف ها در مواضع امریکا نیز ظاهر شد. می‌توان موضع امریکا را در خصوص جنبش های عربی در چند دسته ارزیابی کرد:

اول: حمایت واشنگتن برای تغییر حکام و اصلاحات داخلی، اما به گونه ای که در سیاست خارجی رژیم های سابق تغییری حاصل نشود. مانند انچه در تونس و مصر رخ داد. یمن نیز با وجود اینکه شرایطش با مصر و تونس متفاوت است در این مجموعه قرار می‌گیرد اما واشنگتن مانعی نمی‌بیند تا در ایجاد شرایط مناسب برای تغییر در یمن مشارکت داشته باشد تا به مرحله ای برسد که مطمئن شود روابطش با جایگزین حاکم فعلی در یمن، تضمین شده است.

دوم: تحرکاتی که در کشورهای پادشاهی مانند مغرب، اردن و بحرین رخ می‌دهد. موضع امریکا در این خصوص عدم تایید هرگونه تغییر در ساختار حکومتی بود اما با وجود این اصلاحات در این کشورها و تضمین برای ازادیهای سیاسی عمومی را خواستار بود.

لیبی در سومین دسته از مواضع امریکا قرار می‌گیرد. بعد از اینکه قذافی با سلاح هایی که در دست داشت، انقلابی ها را سرکوب کرد، انقلاب این کشور بعد بین المللی به خود گرفت و از یک مسئله ملی و عربی به یک بحران بین المللی تبدیل شد و اکنون لیبی بعد از خشونت های جنایتکارانه قذافی وارد اینده ای نامعلوم می‌شود.

شاید از نظر نظامی قطعنامه شورای امنیت به نفع مردم لیبی اما از نظر سیاسی اینگونه نیست و اهداف انقلابی ها را تامین نمی‌کند.بعد از اینکه مساله لیبی بین المللی شد و با منافع کشورهای بزرگ ارتباط یافت اینده، وحدت و حاکمیت ان تضمین نخواهد شد.

بهتر بود که مخالفان در لیبی، اشکارا دخالت نیروهای نظامی عربی را خواستار می‌شدند که اساس ان نیروهای مصری بودند تا اوضاع به نفع انقلابی های لیبی تمام شود. وقوع این اتفاق هنوز ممکن است، چرا که قطعنامه شورای امنیت به تغییر نظام در لیبی و وجود نیروهای بیگانه در خاک این کشور اشاره نکرده است.

باراک اوباما، رییس جمهور امریکا، مخالفت مردم کشورش را با هرگونه دخالت نظامی جدید در خاورمیانه درک می‌کند. علاوه بر این به مواضع روسیه، چین، هند و برزیل نیز توجه دارد چرا که از نظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی در بحران هایی مهمتر از بحران لیبی، به این کشورها نیاز دارد.

دولت امریکا در تنش نظامی بر ضد قذافی از حملات هوایی و دریایی فراتر نمی‌رود و در طولانی مدت نیز این کار را نخواهد کرد. اوباما به این مسئله امید دارد که نتایج سیاسی این تنش خیلی سریع مشخص شود. دولت اوباما را امریکایی ها برای توقف جنگ انتخاب کردند نه جنگهای جدید. اکنون نیز به نفعش نیست تا بحرانی دیگر به وجود اورد. 16146

البیان 24 مارس

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 138781

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =