واکنش سفارت فرانسه به درگذشت پیتزافروش معروف تهران/عکس

سفارت فرانسه در تهران در صفحه اینستاگرامش از درگذشت یکی از قدیمی‌ترین پیتزا فروشی‌های تهران به نام "پیتزا داود" ابراز تاسف کرد.

به گزارش خبرآنلاین، سفارت فرانسه در تهران در واکنش به فوت مالک پیتزا داوود نوشته "متأسفانه مطلع شدیم داود فرجی پور، مؤسس یکی از قدیمی‌ترین پیتزا فروشی‌های تهران که در کنار سفارت فرانسه است، درگذشته است. یادش گرامی!".

در صفحه اینستاگرام "پیتزا داود" نوشته شده این مغازه اولین پیتزا فروشی در تهران بود که در سال ١٣٤٠ شروع به کار کرده است.

پیتزا داود در خیابان نوفل لوشاتوجنب بیمارستان مروستی است.

واکنش سفارت فرانسه به درگذشت پیتزافروش معروف تهران/عکس

پیتزا داوود سال ۱۳۴۰ تاسیس شد. آقا داوود صاحب این پیتزا فروشی در ۶۰ سال گذشته آداب ویژه‌ای برای مشتریانش در نظر گرفت. او درمغازه کوچکش هیچگاه دستگاه کارتخوان نگذاشت و از ظرف‌های مخصوص پیتزا هم استفاده نکرد. اگر هم مشتری پیتزای بیرون بر می‌خواست پیتزا داخل فویلی پیچیده و به مشتری تحویل داده می شد.

شکل و شمایل پیتزاهای آقا داوودهم اصلا شبیه پیتزاهای مدرن امروزی نبود و معیار پیتزا براساس سیر شدن مشتری تعریف شده بود.

درگذشت آقا داوود بازتاب زیادی دربین هواداران پیتزا داوود در رسانه‌های اجتماعی داشت.

نمونه ای از تابلوهای تسلیت شهری برای پیرمرد پیتزافروش خاطره انگیز را در زیر ببینید:

۳۱۱۳۱۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1581515

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۲۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۹
    عجیبه مرحوم به دلیل پست سفارت فرانسه از طرف یه عده بعنوان جاسوس معرفی نشده،البته هنوز وقت هست
  • IR ۲۲:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۹
    103 0
    یادش گرامی و راهش پررهرو باد
  • عبدک ضعیف/حسین عابدینی IR ۱۸:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۱
    0 0
    سلام بر همگی🌷 روحت شاد آقا داود عزیز... چه شب خوبی یعنی پنجشنبه شب که سعادت است برای شیعیان، هجرت کردی و چه روز فرخنده ای... میلاد اسوه صبر و شکیبایی؛ خانم زینب کبری (س)... 🌷چی از این بالاتر... یادش بخیر، یه روز اَزَم خواسته بود یه کار فرهنگی - مذهبی براش انجام بدم... وقتی کار آماده شده بود خیلی اصرار کرد که خودتم بیا پیشم، ببینمت. آخه همیشه برادرم کارها رو میبرد. باتفاق برادرم رفتیم پیتزا فروشی برای تحویل کار، خیلی اصرار کرد باید غذا بخوری و تا نخوری نمیذارم بری... بنده خدا نمیدونست من سوسیس و کالباس دوست ندارم. خیلی اصرار کرد. تا اینکه برادر قسم خورد گفت حسین نمیتونه سوسیس و کالباس بخوره... ناقلا؛ آقا داود رو میگم دو دستی دو تا بازوی منو گرفت بلند کرد و نشوند روی جعبه های نوشابه و گفت باید یه نوشابه هم شده بخوری... ماشاالله چه زور و بازویی داشت... نوشابه خوردن همان و تا چند روز درد بازو همان... 🥺 ( روحت شاد/مرد خوب خدا)... 🌷