وقتی از سیاستگذاری در حوزه رفاه سخن میگوییم چرخه سیاستگذاری اجتماعی مناسب در حوزه رفاه باید مدنظر ما باشد. در چرخه سیاستگذاری اجتماعی مناسب، باید چند ملاحظه را مدنظر داشته باشیم، نخست تحلیل درست از وضعیت موجود است در غیراینصورت نمیتوانیم گام اول چرخه سیاستگذاری را به درستی برداریم. دوم لزوم ارتقای تعامل مستمر و مستقیم تصمیم گیران با حوزههای علمی، دانشگاهی، انجمنهای تخصصی، ذینفعان و تشکلهایی هستند که در این حوزه فعالیت میکنند.
سیاستگذاری اجتماعی نمیتواند از بالا به پایین انجام شود . در سیاستگذاری میاندارانه، همین موضوع را دنبال میکنیم. در این رویکرد ضروری است تعاملی میان همه ذینفعان برقرار باشد تا سیاستگذاریها را مبتنی بر شواهد موجود را انجام دهیم. از جمله آثار سیاستگذاری میاندارانه، کاهش تعارضات خواهد بود. معتقدم که عموماً سیاستگذاریهای ما از بالا به پایین است و به همین دلیل تعارضات بیشتر میشود.
نکته دیگر نقش مؤثر سیاستگذاریهای میان دارانه در پیشگیری از بروز مسائل اجتماعی است؛ تحقق این مهم، مستلزم اهمیت دادن بیشتر به میانجیگران یا میانهدارانی است که از روی تمایل وارد عرصه سیاستگذاری میشوند تا تعادلی میان ذینفعان حوزه سیاستگذاری ایجاد کنند. لذا در این رویکرد، پرهیز از جانبداری سیاسی در سیاستگذاریها مطرح است و توجه به نیاز و خواسته جامعه مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان مثال تصمیم گیری درباره اقشاری چون بازنشستگان بدون اینکه این ذینفعان درگیر باشند اثرگذار نخواهد بود.
اگر تصمیمات با رویکرد میاندارانه اتخاذ شود میتواند اثربخشی بیشتری در جامعه ذینفعان به همراه داشته باشد. حتی گاهی مواقع ذینفعانی را داریم که دارای نیازهای خاص هستند و در چنین شرایطی توجه به رویکرد میاندارانه در سیاستگذاری میتواند دغدغه این قشر را برطرف کند و برمیزان رضایتشان بیفزاید که در نهایت منجر به افزایش تعلق و همبستگی اجتماعی در جامعه خواهد شد.
حرکت به سمت اتخاذ سیاستگذاریهای اجتماعی با رویکرد میاندارانه منجر به افزایش امید، سرمایه اجتماعی و امنیت اجتماعی میشود. رویکرد میاندارانه، به نوعی ترویج مدارای اجتماعی است که میتواند همراهی ذینفعان را بیشتر کرده و از تعارضات بکاهد.
* متن سخنرانی در مراسم بررسی کتاب «رفاه اجتماعی و سیاستگذاری میان دارانه به قلم روزبه کردونی»
نظر شما