دستگیری قاتل تاجر ایرانی در ترکیه
شرق: مرد ترکیهای که به جرم قتل یک ایرانی به صورت غیابی به تحمل 21سال زندان محکوم شده بود، بعد از 9سال فرار دستگیر شد.
اواسط ماه اکیم (مهر ماه) سال 2002، عمر امینی – مرد ایرانی ساکن استانبول- در حالی که در خانهاش مشغول استراحت بود، با دو میهمان ناخوانده مواجه شد. احمد و یعقوب دو مرد ترکیهای بودند که از مدتی قبل بر سر مسایل مالی با هم اختلاف داشتند و مشکلات آنها به گرهی کور تبدیل شده بود و به نظر میرسید راهحلی برای آن وجود ندارد. دو میهمان پس از ورود به خانه عمر به او حملهور شدند و وی را به باد کتک گرفتند. آنها بعد از شکنجه مرد ایرانی وی را به قتل رساندند و جنازهاش را در صندوق عقب خودروشان گذاشتند تا به منطقهای جنگلی ببرند.
ماموران پلیس استانبول چند روز بعد در روز 24 اکیم جنازه مردی را پیدا کرد که در یک منطقه جنگلی دفن شده بود. این مرد هیچ کارت شناسایی همراه نداشت و ظواهر نشان میداد مدتی نسبتا طولانی از مرگ وی میگذرد. کارآگاهان جنایی در تلاش برای پی بردن به هویت مقتول، تحقیقات وسیعی را انجام دادند تا اینکه فهمیدند این مرد تاجر صنعت نساجی بود. پرسوجو از همکاران او فاش کرد، مقتول مردی ایرانی به نام عمر است که مباشر صاحب کارخانه بود. به این ترتیب، پرونده قتل عمر به جریان افتاد و کارآگاهان وقتی از اختلافات او با احمد و یعقوب آگاه شدند این دو را تحت تعقیب قرار دادند، اما احمد با کمک عدهای از دوستانش توانست به مکان نامعلومی بگریزد و از آن پس خبری از وی نبود. ماموران بعد از دستگیری یعقوب به بازجویی از او پرداختند.
این متهم ماجرا را شرح داد و همدستش را به عنوان قاتل اصلی معرفی کرد، سپس پرونده در اختیار دادگاه قرار گرفت. مدتی بعد از این ماجرا با توجه به اینکه ردی از احمد که پیش از این معلم زبان انگلیسی بود، وجود نداشت دادگاه تصمیم به برگزاری جلسه دادگاه گرفت. احمد در این محاکمه غیابی گناهکار شناخته و به تحمل 21سال زندان محکوم شد، قاضی همچنین متهم ردیف دوم را به زندان محکوم کرد. بعد از آن دیگر خبری از احمد نبود و این پرونده به بایگانی سپرده شده بود تا اینکه ماه پیش اخبار تازهای به گوش رسید و کارآگاهان مطلع شدند قاتل فراری به استانبول بازگشته است. به همین سبب دور تازهای از تفحصها آغاز شد و ماموران با جستوجوی گامبهگام فهمیدند، احمد در یک مغازه در منطقه «بیلیک دوزوی» مشغول به کار شده است.
هفته پیش عملیات دستگیری متهم فراری طرحریزی شد و تیمهای عملیاتی به محل کار این مرد 26ساله رفتند. احمد که تصور میکرد ماجرای قتل عمر به فراموشی سپرده شده است زمانی که خودش را در حلقه محاصره ماموران دید، تلاش کرد بگریزد اما این تعقیب و گریز با دستگیری وی پایان یافت. این متهم اکنون به زندان منتقل شده است و به زودی تحقیقات ویژهای از وی آغاز خواهد شد.
سقوط مرگبار راز رابطه پنهانی را فاش کرد
شرق: سقوط مرگبار زنی جوان از طبقه نهم یک ساختمان راز رابطه پنهانی او را با مدیرعامل شرکت محل کارش فاش کرد. به گزارش خبرنگار ما، شامگاه پنجشنبه هفته گذشته ماموران پلیس از سقوط مرگبار زنی از طبقه نهم یک مجتمع صد واحدی در جنوب تهران مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند، در برابر پیکر خونآلود زن 27ساله به نام سمیه قرار گرفتند و به پرسوجو از شوهر او پرداختند. این مرد که از حادثه رخداده، شوکه شده بود، به کارآگاهان گفت: «امشب من با یکی از دوستانم قرار ملاقات داشتم اما کاری برایم پیش آمد و زودتر به خانه آمدم هرچه زنگ زدم سمیه در را باز نکرد، ولی من مطمئن بودم او در منزل است. نگران شدم و به پدرزنم تلفن زدم تا او خودش را برساند، در همین حال که در انتظار بودم یکدفعه متوجه شدم سمیه از تراس به پایین پرت شد.»در حالی که علت سقوط مرگبار معلوم نبود، ساعت شش صبح روز جمعه ساکنان آپارتمانی که در طبقه زیرین خانه سمیه قرار داشتند، در تماس با پلیس مورد مشکوکی را گزارش دادند و ماموران را به آنجا کشاندند. مرد صاحبخانه به ماموران گفت صبح زود وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم مرد غریبهای از پشت کولرمان که در بالکن است، بیرون آمد و بعد از شکستن قفل در خانه فرار کرد.»از آنجا که احتمال داشت حضور مرد غریبه با سقوط سمیه در ارتباط باشد، ماموران به چهرهنگاری از فرد ناشناس پرداختند و همسر متوفی بلافاصله او را شناسایی کرد و گفت این مرد مدیرعامل شرکتی است که سمیه به عنوان حسابدار در آنجا کار میکرد. کارآگاهان پس از به دستآوردن این سرنخ به تحقیق برای یافتن مدیرعامل فراری پرداختند و او را در منطقه کن دستگیر کردند. متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، با اعتراف به داشتن رابطه پنهانی با سمیه راز سقوط این زن را فاش کرد. او گفت: «سمیه حدود یک سال بود که در شرکت من کار میکرد. او همیشه میگفت با شوهرش اختلاف دارد و میخواهد طلاق بگیرد. من هم از همسرم جدا شدهام و قرار بود به زودی با سمیه ازدواج کنم. رابطه پنهانی ما مدتی ادامه داشت تا اینکه سمیه شب حادثه گفت در خانه تنهاست، من هم برای تعمیر رایانه او به منزلش رفتم اما شوهر سمیه یکدفعه از راه رسید ما خیلی ترسیده بودیم و قرار شد از تراس فرار کنیم برای همین با پارچه طنابی درست کردیم و اول من از طبقه نهم به تراس طبقه هشتم رفتم و آنجا مخفی شدم اما سمیه وقتی میخواست پایین بیاید، ناگهان سقوط کرد.»این متهم که مردی سابقهدار است، درباره علت زندانی شدنش در نوجوانی نیز گفت: «من آن موقع عاشق پیکان بودم، اما برای خرید ماشین پول نداشتم به همین خاطر با کمک یکی از دوستانم نقشه کشیدم تا از خانه خالهام سرقت کنم و با پول آن پیکان بخرم اما موقع سرقت مادربزرگم خانه خالهام بود. او ما را دید و دوستم برای اینکه لو نرویم، او را کشت بعد از آن به خاطر معاونت در قتل و سرقت به هشت سال زندان محکوم شدم و سه سال در کانون اصلاح و تربیت بودم بعد هم عفو و آزاد شدم.»متهم ادامه داد: «من از طریق کانون به شهرداری معرفی شدم و مدتی را در آنجا کار میکردم و همانجا با همسرم که چهار سال از من بزرگتر بود، آشنا شدم و ازدواج کردم و حالا یک پسر ششساله دارم.»بنا بر این گزارش متهم اکنون در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
قتل شوهر، پایان اختلافات خانوادگی
شرق: زنی که به دلیل اختلافات شدید با شوهرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، در جلسه محاکمهاش جزییات این قتل را توضیح داد. به گزارش خبرنگار ما، متهم که زن 21سالهای به نام مریم است، یکسال پیش شوهرش حامد را با ضربه چاقو به قتل رساند. ذبیحزاده – نماینده دادستان - در ابتدای این جلسه محاکمه در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست به قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران گفت: ماموران پلیس، 27 دی سال گذشته باخبر شدند، جوانی به نام حامد جان خود را از دست داده است. وقتی ماموران به محل رفتند فهمیدند این جوان، زخمی روی پهلویش دارد و در بررسیهای بعدی مشخص شد حامد بر اثر همین جراحت جان خود را از دست داده است. هرچند مریم قصد داشت در ابتدا واقعیت را مخفی کند، در بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت شوهرش را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. نمایندهدادستان تهران ادامه داد: بررسیهای پلیسی نشان داد مریم بعد از درگیری با شوهرش با ضربه چاقو او را زخمی کرده و مرد جوان بعد از دو روز در خانه جان داده است. با توجه به اینکه اولیایدم درخواست مجازات قصاص دارند، من به عنوان نماینده دادستان تهران خواستار حکم قانونی در این خصوص هستم. در ادامه اولیایدم حامد به جایگاه دعوت شدند و برای مریم درخواست صدور حکم قصاص کردند. در ادامه به دستور قاضی همتیار - رییس دادگاه - مریم به دفاع از خودش پرداخت. او اتهام قتل را قبول نکرد و گفت: من و حامد دوسال بود که با هم ازدواج کردهبودیم. در این مدت زندگی خوبی نداشتیم. وقتی با حامد ازدواج کردم هیچشناختی از او نداشتم. عقد ما کاملا سنتی بود، حامد و خانوادهاش برای خواستگاری به خانه ما آمدند و بعد هم ما با هم عروسی کردیم. حامد کارگر خدمات بهشتزهرا بود و ما هم همان اطراف زندگی میکردیم. کمکم اختلافات ما شروع شد. حامد من را اذیت میکرد، ما هیچ توافقی با هم نداشتیم و همیشه در حال زد و خورد بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. موضوع را با خانوادههایمان مطرح کردیم، اما به اصرار آنها درخواست طلاق توافقی را پس گرفتیم. حامد خیلی با من بدرفتاری میکرد. او میگفت باید هرچه میگوید گوش بدهم و اگر هم توهین کرد اعتراض نکنم، اما من نمیتوانستم این کارها را بکنم. زندگی ما با همین دعواها ادامه داشت تا اینکه روز حادثه وقتی او به خانه آمد بدون هیچ مقدمهای به من فحش داد. جواب ندادم چون میدانستم اگر ادامه بدهم دعوا میکنیم، ولی حامد دستبردار نبود، مرتب ناسزا میگفت و داد میزد، تلفن همراهم زنگ زد، من بیرون رفتم تا حرف بزنم. حامد از فرصت استفاده کرد و در را بست بعد از اینکه صحبتم تمام شد هرچه در زدم باز نکرد و التماس کردم ولی توجهی نکرد. آخر مجبور شدم در را بشکنم و وارد شوم. این بار حامد من را مسخره و بعد بدون دلیل به من حمله میکرد و مرا میزد. او دستش را دور موهایم انداخت و کشید من هم عصبانی شدم و فحش دادم چاقو را برداشت و به من گفت اگر میخواهی من را بکشی این کار را بکن. متهم ادامهداد: تیغه چاقو را گرفتم و کشیدم. چند ضربه با قسمت چوبیاش به حامد زدم. یکدفعه دستم خونی شد. فکر کردم خودم زخمی شدهام اما پیراهن حامد هم خونی شده بود. وقتی دیدم او زخمی شده بلافاصله عذرخواهی کردم و از او خواستم به بیمارستان برویم اما قبول نکرد و گفت یک زخم کوچک است. میخواستم با اورژانس تماس بگیرم اما اجازه نداد بیرون رفتم و وسایل پانسمان خریدم. با بتادین زخمش را تمیز کردم یک زخم کوچک بود. روی آن را بستم و پانسمان کردم. فردای آن روز هم دوباره زخم را تمیز کردم و بستم البته دوباره به حامد گفتم بهتر است به بیمارستان برود ولی او باز هم حرفم را گوش نکرد. صبح روز بعد بیدار شدم و به سراغ حامد رفتم تا زخمش را ببینم و پانسمان را عوض کنم که دیدم بدنش سرد شده و فوت کردهاست.
مریم در ادامه دفاعیاتش گفت: با اینکه با حامد درگیری زیادی داشتم اصلا نمیخواستم او را بکشم و اگر خودش درگیری را شروع نمیکرد، کاری با او نداشتم. ما وقتی همدیگر را شناختیم که زندگی مشترکمان را شروع کرده بودیم. حامد دنبال کسی میگشت که وقتی خسته و عصبانی است اذیتش کند و ناراحتیاش را سر او خالی کند. با تمام این مشکلات نمیخواستم او را بزنم و از اتفاقی که افتاده است خیلی پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.
بنا بر این گزارش بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
قتل پسرعمو بدون انگیزه
شرق: مرد معتاد به شیشه که مدعی است بدون هیچ انگیزهای پسر عمویش را به قتل رسانده است، بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما، این مرد جوان که حامد نام دارد، یک سال قبل پسرعمویش را با ضربه چاقو به قتل رساند و روز گذشته در شعبه 71 محاکمه شد. بعد از اینکه نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را علیه متهم خواند، پدر مقتول برای برادرزادهاش درخواست قصاص کرد و گفت: «حامد همیشه شرارت و همه اعضای خانواده من را اذیت میکرد. از دست او مجبور شدم یکبار خانهام را بفروشم. نمیدانم او با پسرم چه مشکلی داشت، فقط میدانم یکبار دیگر هم با هم درگیر شده بودند، حالا هم درخواست قصاص دارم و فقط زمانی گذشت میکنم که حامد واقعیت را بگوید.» در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را قبول کرد و گفت: من با پسرعمویم اختلافی نداشتم. ما هر دو معتاد بودیم و شیشه و کراک میکشیدیم. روز حادثه هم از شب تا صبح مواد کشیدیم و بعد به خانه ما رفتیم. پسرعمویم به زیرزمین رفت تا بخوابد من هم به طبقه بالا رفتم تا صبحانه آماده کنم. چند دقیقه بعد برگشتم و وقتی دیدم پسرعمویم خواب است، بدون اراده با چاقو او را زدم. مادر و خواهرم این صحنه را دیدند و فریاد زدند. برادرم بیرون آمد و پسرعمویم را به بیمارستان رساند من هم خودم را تسلیم ماموران کردم. اصلا نمیدانم چرا این کار را کردم. بنا بر این گزارش، بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
دستگیری اخاذ مامورنما
شرق: فردی که تحت عنوان مامور نیروی انتظامی اقدام به اخاذی میکرد، شناسایی و دستگیر شد. سرهنگ «کرم محمدی»، فرمانده انتظامی شهرستان قدس گفت: در پی اعلام گزارشی از سوی برخی از شهروندان مبنی بر اخاذی فردی با پوشش لباس ماموران نیروی انتظامی ابتدا چهره فرضی متهم با کمک تعدادی از مالباختگان ترسیم شد و در مرحله بعد ماموران با انجام کارهای اطلاعاتی و تحقیقات نامحسوس مخفیگاه متهم را شناسایی و او را دستگیر کردند. فرمانده انتظامی شهرستان قدس ادامه داد: متهم در بازجوییها ابتدا منکر اخاذی از اهالی و کسبه شد اما هنگامی که در مقابل شواهد و قراین قرار گرفت، به جرمش اقرار کرد.
کلاهبرداری با پیامک
شرق: رییسپلیس آگاهی استان آذربایجان غربی از دستگیری کلاهبردار حرفهای خبر داد که با ارسال پیامک طعمههایش را فریب میداد. سرهنگ النقیپور گفت: کارآگاهان مطلع شدند فردی با ارسال پیامکی مبنی بر اینکه شما برنده 500هزار تومان وجه نقد در مسابقه همراه اول شدهاید، دست به کلاهبرداری میزند. آنها پس از انجام یکسری کارهای اطلاعاتی متهم را شناسایی و دستگیر کردند. سرهنگ النقیپور با اشاره به اعتراف متهم به بزه انتصابی و معرفی دو نفر از همدستانش گفت: متهمان از این طریق 60 میلیون و 600 هزار ریال کلاهبرداری کردهاند. وی خاطرنشان شد: در این زمینه پرونده مقدماتی تشکیل شده است و تلاش برای دستگیری سایر همدستان متهم کماکان ادامه دارد.
کلاهبرداری با سکههای تقلبی
ایسنا: این روزها با آنکه انتشار خبر کشف سکههای تقلبی به خبر روزمره سایتهای خبری تبدیل شده است، اما گویا کلاه سکههای تقلبی باز هم بر سر جویندگان گنج مینشیند. سردار کاظم علیزاده، فرمانده انتظامی استان لرستان، با اشاره به شیوه کلاهبرداری با سکههای تقلبی گفت: این افراد در ابتدا با ارسال پیامک، تماس تلفنی یا واسطه فردی، اقدام به شناسایی و جذب خریداران میکنند و پس از آن با مطرح کردن ادعای عتیقه و زیرخاکی بودن سکهها، آنها را میفروشند. او با بیان اینکه سکههای قلابی بهگونهای طراحی و ضرب شدهاند که در ظاهر شکل قدیمی دارند اما به جای طلا از آلیاژهای دیگر همچون مس و برنج ساخته شدهاند، گفت: کلاهبرداران برای جلب اعتماد مردم روی سکههای تقلبی سر شاهان، نقوش و تصاویر قدیمی و گاه عبارات دینی، حک میکردند. علیزاده گفت: کلاهبرداران در اولین قدم و برای جلب نظر خریداران سکههای واقعی را با عیار بالا همچون به عنوان نمونه در اختیار خریداران قرار میدادند تا مشتریان آنها را نزد کارشناسان ببرند و کارشناس نیز قدیمی بودن این سکهها را تایید میکند. سپس کلاهبرداران در زمان تحویل، سکههای واقعی را با تقلبی جابهجا میکنند. علیزاده با بیان اینکه کلاهبرداران در معاملات مختلف بین 150 تا دوهزار و 500 سکه را در اختیار خریداران قرار دادهاند گفت: کلاهبرداران سکههای تقلبی را به مبلغ 25 تا 65 میلیون تومان به فروش میرساندند. به گفته او، این سکههای تقلبی که عمدتا با دستگاههای پرس دستی ساخته میشوند، 22 میلیمتر قطر و یک میلیمتر عرض دارند. علیزاده با بیان اینکه غالبا افرادی که اقدام به خریداری اینگونه سکهها میکنند افراد بیسواد یا کمسواد نیستند، گفت: افرادی که مورد این کلاهبرداری واقع شدهاند ابتدا به عنوان کلاهبرداری شکایت میکنند اما آنان باید بدانند خرید و فروش عتیقهجات ممنوع است و خریدار و فروشنده هر دو به عنوان افرادی که اقدام به خرید و فروش اموال عتیقه کردهاند، تحت پیگرد قرار میگیرند.
/5656
نظر شما