۰ نفر
۱۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۹
سخن گفتن با قدرتمندان و مخاطراتش

چند روز پیش خبر مشاجره لفظی یک خانم نماینده مجلس با دانشجوی جوانی که او را متهم به استفاده از رانت قدرت کرد، در فضای مجازی منتشر شده و موردتوجه قرار گرفت.

جذابیت خبری این واقعه موجب شد انتشار گسترده‌ای بیابد:

فردی یک مقام مسؤول را موردخطاب قرار داده، و متهم به فساد می‌کند، و آن مقام نیز پاسخ داده، و البته بعد از آن جلسه نیز در قالب مصاحبه‌هایی به اتهامات پاسخ می‌دهد. شاید همین جذابیت خبری باعث شد که زوایای مهم این واقعه چندان موردتوجه رسانه‌ها و ناظران قرار نگیرد. در این یادداشت نگاهی به این پرونده از منظری دیگر شده‌است.

دانشجوی جوان مواردی را به‌عنوان اقدامات رانت‌جویانه خانم نماینده مطرح می‌کند که نگارنده قصد داوری در مورد آن‌ها را ندارد. شاید بهتر بود او مطالبش را در قالب جملات سؤالی و نه جملات خبری مطرح می‌کرد و به‌جای متهم کردن خانم نماینده از او توضیحات مستند می‌خواست. اما واکنش خانم نماینده بسیار جالب است.: «شما چطور جرأت می‌کنید علیه نماینده خادم ملت که جانش را برای مردم فدا می‌کند اظهارات دروغ و توهین آمیز بگویید؟ نمی‌گویید اگر این اظهارات توهین‌آمیز و دروغ باشد، در دادگاه می‌توان علیه شما حکم صادر کرد؟»

به باور نگارنده، صرف فی‌البداهه بودن این برخورد و انتخاب شیوه بیان خاص از سوی خانم نماینده، بسیار قابل‌تأمل است و می‌توان با تحلیل همین واقعه ساده به تصویری واقعی از باورهای رایج در بین مقامات و صاحبان قدرت دست یافت.

در همین رابطه چند نکته ساده قابل ذکر است:

۱ – وقتی در یک جمع سخنران طرف خطاب قرار گرفته و متهم می‌شود، معمولاً با آرامش و طمأنینه قبل از هر کاری اتهامات را پاسخ داده و تلاش می‌کند بی‌پایگی سخنان مدعی را ثابت کند، یا حداقل مدعی را به ارائه مستندات در همان مجلس یا اولین فرصت دعوت کرده و ارائه پاسخ مستند را به آن زمان موکول می‌کند. حال اگر فردی شیوه دیگری در برخورد با مدعی پیش گرفت، در مورد علت انتخاب این شیوه برخورد حدس‌هایی می‌توان زد، از جمله:

الف – سخنران با شنیدن اتهامات از کوره دررفته و عصبانی شده، و از سر عصبانیت شیوه نامناسبی را برای مقابله انتخاب کرده‌است.

ب – سخنران اصلاً نیازی نمی‌بیند که ناوارد بودن اتهامات را برای حضار به اثبات برساند. نه برای حضار «حق دانستن» قائل است، نه قضاوت آنان برای او اهمیتی دارد، و نه رأی آنان می‌تواند در تحکیم یا تضعیف موقعیت سخنران اثری بگذارد.

پ – سخنران در مقام دفاع از خود حرفی برای گفتن ندارد و می‌داند اگر وارد بازی شود، برد با مدعی است. پس او سعی کرده با گفتاری هیجانی به‌اصطلاح منطقه بازی را عوض کند.
در جلسه موردنظر خانم نماینده در برخورد با فرد مدعی به جای پاسخگویی مستند و مستدل به اتهامات، به مدعی تذکر می‌دهد که مراقب عواقب سخنانش باشد. نگارنده قضاوتی در مورد علت انتخاب این شیوه برخورد نمی‌کند. اما بی‌تردید توضیحات و مستنداتی که احتمالاً دو طرف در مورد ادعاهای خود ارائه خواهندکرد، ابعاد پنهان پرونده را روشن‌تر خواهدکرد.

۲ – در یک جامعه اخلاق‌مدار و متأثر از ارزش‌های اخلاقی و معنوی فردی که نسنجیده اتهاماتی را به افراد وارد می‌کند، خود را در معرض تنبیهی بزرگ‌ قرار می‌دهد: مردم او را به‌عنوان فردی هوچی، نامعتبر و بی‌اعتنا به ارزش‌های اخلاقی خواهندشناخت.
نکته جالب و بارز در برخورد خانم نماینده این است که او مدعی را از بی‌اعتبار شدن در جمع دوستان و نزدیکانش اندیشناک نمی‌سازد، به او نمی‌گوید که اگر به بیان مطالب غیرمستند و اتهامات نادرست ادامه بدهد، با دفاعیات طرف مقابل و رو شدن اسناد و مدارک، دوستانش او را به دروغ‌گویی متهم خواهندکرد. او فقط مدعی را از محکوم شدن در دادگاه می‌ترساند. در پس جملات کوتاه خانم نماینده این باور خودنمایی می‌کند که گویی محکوم شدن در دادگاه بسیار ترسناک‌تر از بی‌اعتبار شدن در جمع دوستان و آشنایان است.

۳ – یکی از بارزترین ویژگی‌های یک جامعه علوی این است که در آن ضعیف‌ترین فرد جامعه می‌توان رودرروی قوی‌ترین افراد ایستاده و بدون لکنت حرفش را بزند و حق خود را مطالبه کند. این بدان‌معنی نیست که حتماً حق با این فرد ضعیف است. به بیان دیگر فرد ضعیف فقط با تصور این که حق با او است، باید بتواند حقش را مطالبه کند، و طبعاً محاکم قضایی با بررسی ادله طرفین تشخیص خواهندداد که او حقی دارد یا نه.

با عنایت به این نکته، تأکید ویژه خانم نماینده به عبارت «جرأت کردن» بسیار نادرست و ناموجه است. گیریم مدعی صددرصد دچار اشتباه است، اما او به اشتباه برای خود حقی قائل بوده و آن را مطالبه می‌کند. خانم نماینده این اقدام را نوعی گستاخی تلقی می‌کند، گویی مدعی پایش را از گلیم خود درازتر کرده‌است.

۴ – با تأمل دوباره در کلمات و گفتار خانم نماینده می‌توان چنین برداشت کرد که گویی از دید ایشان شهروندان جامعه امروز ایران به دو گروه (احتمالاً خواص و عامه مردم) طبقه‌بندی می‌شوند. طبقه خواص که ایشان با صفت «خادم ملت که جانش را برای ملت فدا می‌کند» از آن یاد می‌کند، این امتیاز را دارند که نباید کسی بدون داشتن مستندات کافی آنان را متهم بکند. گویی اگر فردی این ویژگی را نداشته‌باشد، می‌توان با او چنین رفتاری کرده و بدون مستندات کافی متهمش کرد. تذکر خانم نماینده این معنی را دارد که طرف خطاب آن دانشجوی جوان یک شهروند عادی نیست که دیوارش کوتاه باشد و به‌راحتی بتوان هر دروغ و تهمتی علیه او گفت. او «خادم ملت» است و باید همگان در سخن گفتن با او جانب احتیاط را با دقت بسیار رعایت کنند!

به بیان دقیق‌تر خانم نماینده مدعی را مواضع تهمت برحذر نمی دارد بلکه از نتایج تهمت زدن به خواص یا همان خادمان ملت می‌ترساند. زیرا به زعم ایشان خادمان ملت افرادی قدرتمند هستند و درافتادن با آن‌ها دل و جرأت می‌خواهد!

۵ – از سخنان خانم نماینده می‌توان چنین برداشت کرد که از دید ایشان شهروندان درصورتی می‌توانند به افشاگری علیه مسؤولان و مطالبه از آنان اقدام کنند که اطلاعات کافی و مدارک محکمه‌پسند در مورد خطاهای او در اختیار داشته‌باشند، و طبعاً اگر چنین مستنداتی در اختیار ندارند، باید سکوت پیشه کنند! به‌ بیان دقیق‌تر شهروندان برای مطالبه‌گری از مسؤولان باید یک سیستم اطلاعاتی خصوصی داشته‌باشند و با دسترسی به اطلاعات محرمانه و احیاناً شنود از رفتار رانت‌جویانه فلان مسؤول یقین پیدا کرده و سپس مدعی شوند، و اگر چنین اطلاعات دقیقی ندارند، باید سکوت کرده، و با طرح ادعاهای غیرمستند با سرنوشت خود بازی نکنند.

نگاه که متأسفانه در بین بسیاری از مقامات رایج است، درواقع مطالبه‌گری شهروندان را موکول به امری محال می‌کند، و هیچ توجیه منطقی ندارد. برای درک بهتر موضوع مرور چندباره یک خبر کفایت می‌کند: چندسال پیش و در بحبوحه مطرح شدن پرونده حقوق‌های نجومی، یکی از مسؤولان وقت در پاسخ حبرنگاری که از میزان حقوق دریافتی او پرسید، با لحنی پرخاشگرانه پاسخ داد که او میزان حقوقش را حتی به پدرش هم نمی‌گوید! حال خود قضاوت کنید که شهروندان چگونه می‌توانند خطایی چون پرداخت حقوق‌های نجومی را کشف کرده، و از مدیران نجومی‌بگیر انتقاد کنند، و البته افشای پرونده‌هایی از این دست را فقط در سطح روکم‌کنی از رقبای سیاسی تلقی نکنند.

۶ – امام علی (ع) در فرمانشان خطاب به جناب مالک اشتر حاکمان را به مهربانی با مردم امر می‌کنند. یکی از مصداق‌های مهربانی حاکمان با مردم این است که هرچند حاکم در برخورد با شهروندان خشونت کلامی را به کار نمی‌گیرد، در مقابل رفتار نادرست شهروندان و استفاده از خشونت کلامی از طرف آنان با بردباری و مهربانی با آنان سخن گفته و برخوردی پدرانه و معلمانه دارد. خادم مردم نباید انتظار داشته باشد که مردم کوتاه بیایند، بلکه باید درشتی مردم را تحمل کند.

خانم نماینده وقتی با درشت‌گویی فرد مدعی روبه‌رو می‌شود، با کنار گذاردن شیوه برخورد معلمانه و همراه با حلم و بردباری، با عبارت خشن «شما چطور جرأت می‌کنید ...» سخنش را آغاز می‌کند. او می‌توانست با آرامش و مهربانی مدعی را خطاب کرده و به او یاد بدهد که مثلاً او باید سخنانش را در قالب جملات سؤالی و نه خبری مطرح کند تا هم پرسش‌هایش را ارائه کند و هم بدون در اختیار داشتن مدارک کافی بیگناهان را متهم نکند.

به باور نگارنده تحلیل و حلاجی سخنان فی‌البداهه و برخوردهای این‌چنینی مقامات متنفذ جامعه بسیار ارزشمند است و می‌تواند تذکری به قدرتمندان باشد که آداب قدرتمندی را هرچه بیشتر رعایت کنند، و شهروندان عادی جامعه را رعایای مطیع و فاقد حق تلقی نکنند.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1852320

برچسب‌ها