روز چهارم، بوران بود. شبیه همان بورانی که در «راه» یلماز گونی دیده بودیم البته شدیدترش را. در این سالها یاد گرفتهام که بوران بیرون فیلم، حتی اگر ملایمتر باشد، خطرسازتر است!
*
خاطره، چیز خوبی است؛ مخصوصاً اگر مال روز قبل باشد و یک دفعه ببینی نه مال روز قبل که مال چند دهه قبل است! [از همین قصههای بورخسی که نسل امروز ما چندان تمایلی به آن ندارند متأسفانه!] پس...
فلاش بک (1) / عصر دیروز / برج میلاد / پیشنهاد بیشرمانه:
«دوباره با هم» روزبه حیدری را که میبینم، سه فیلم، فورا میآید جلوی چشمام: دو نسخه کلاسیک و جدید «پیشنهاد بیشرمانه» [که سر تراشیده یا نیمه تراشیده فرخنژاد یادآور سر تراشیده یول براینر در نسخه اول است و بازیاش، یادآور بازی رابرت ردفورد در فیلم دوم] و فیلم «شرکت» سیدنی پولاک با بازی تام کروز.
«دوباره با هم» روزبه حیدری را که میبینم، سه فیلم، فورا میآید جلوی چشمام: دو نسخه کلاسیک و جدید «پیشنهاد بیشرمانه» [که سر تراشیده یا نیمه تراشیده فرخنژاد یادآور سر تراشیده یول براینر در نسخه اول است و بازیاش، یادآور بازی رابرت ردفورد در فیلم دوم] و فیلم «شرکت» سیدنی پولاک با بازی تام کروز.
خب، میشود فیلمی را بازسازی کرد و این کار را هم طوری انجام داد که بهتر از نسخه اصلی باشد لااقل نولان در بازسازی «بیخوابی»، این را ثابت کرد اما اگر بخواهیم به شیوه سالهای نخست پیوستن مجدد هنگ کنگ به خاک چین، رونویسی کنیم در فیلمهایمان، به گمانم میبازیم. سینمای تازه هنگ کنگ اگر امروز صاحب امضاست و حتی اسکورسیسی را وامی دارد به گرته برداری، به این دلیل ساده است که از این مسیر دور شده.
با عوض کردن صرفاً مکان و رفتن به یکی از مناطق جنوب، نمیشود سه فیلم مشهور آمریکایی را ایرانی کرد. فرخنژاد بازیگر خوبی ست در واقع بازیگر خیلی خوبی ست اما به نظرم شیوه خندیدناش در این فیلم بیشتر از آنکه متعلق به خودش باشد متعلق به جین هکمن است در نقشی مشابه و در «شرکت».
زمان حال / صبح / برج میلاد:
«پذیرایی ساده» مانی حقیقی، لاأقل بحثبرانگیز است. طرفدارهایی دارد و البته مخالفانی. من شخصا مانی حقیقی بازیگر را بیشتر دوست دارم. دلایلم هم شاید شخصی باشد از این جهت که آدمها را، آنجاهایی که خودشان هستند، بیشتر میپسندم و مانی حقیقی بازیگر، واقعا بازیگر است.
«پذیرایی ساده» مانی حقیقی، لاأقل بحثبرانگیز است. طرفدارهایی دارد و البته مخالفانی. من شخصا مانی حقیقی بازیگر را بیشتر دوست دارم. دلایلم هم شاید شخصی باشد از این جهت که آدمها را، آنجاهایی که خودشان هستند، بیشتر میپسندم و مانی حقیقی بازیگر، واقعا بازیگر است.
گرچه به فیلم جشنوارهای اساسا اعتقادی ندارم اما اگر «پذیرایی ساده» بتواند در جشنواره برلین بدرخشد خوشحال میشوم. خوشحالی، این روزها، در سینمای ما غنیمت است.
فلاش بک / عصر دیروز / برج میلاد / قدم زدن روی خط جانی کَش + همشهری کین اورسن ولز + جهان پهلوان تختی بهروز افخمی:
«بیخداحافظی» احمد امینی را میتوان... نمیدانم میتوان چه چیزی نامید. به هر حال به رغم الگو برداریگاه «نما به نما» یش از سه فیلم یاد شده، به نظر میرسد که به دلیل حضور ستاره پاپی که نقش اول فیلم را دارد در گیشه بفروشد؛ البته این دلیل نمیشود که فیلم حوصله سربری نباشد. من خودم صدا و موسیقی رضا صادقی را دوست دارم اما این فیلم، نسبت به فیلمی که صیاد ساخت در دهه پنجاه و با همین رویکرد و تقریباً همه مخاطبان بالقوه فیلم امینی، نسخه بیرنگ و روی آن را دیدهاند، کم میآورد؛ حسابی هم کم میآورد هم در حوزه ریتم و هم در حوزه شکل دهی به یک قصه سرراست و عام فهم. آقای امینی! مشکی رنگ اورسن ولز نیست!
«بیخداحافظی» احمد امینی را میتوان... نمیدانم میتوان چه چیزی نامید. به هر حال به رغم الگو برداریگاه «نما به نما» یش از سه فیلم یاد شده، به نظر میرسد که به دلیل حضور ستاره پاپی که نقش اول فیلم را دارد در گیشه بفروشد؛ البته این دلیل نمیشود که فیلم حوصله سربری نباشد. من خودم صدا و موسیقی رضا صادقی را دوست دارم اما این فیلم، نسبت به فیلمی که صیاد ساخت در دهه پنجاه و با همین رویکرد و تقریباً همه مخاطبان بالقوه فیلم امینی، نسخه بیرنگ و روی آن را دیدهاند، کم میآورد؛ حسابی هم کم میآورد هم در حوزه ریتم و هم در حوزه شکل دهی به یک قصه سرراست و عام فهم. آقای امینی! مشکی رنگ اورسن ولز نیست!
زمان حال / عصر / برج میلاد / فیلمهای روستایی جمهوریهای آسیایی اتحاد جماهیر شوروی سابق:
«روییدن در باد» رهبر قنبری، نه تنها برابر فیلمهای یادشده حرف تازهای ندارد که مقابل نسخه بدلهای دهه شصتی ایرانی این فیلمها هم کم میآورد هم در قصهپردازی هم در فیلمبرداری هم در استفاده از لهجه.
«روییدن در باد» رهبر قنبری، نه تنها برابر فیلمهای یادشده حرف تازهای ندارد که مقابل نسخه بدلهای دهه شصتی ایرانی این فیلمها هم کم میآورد هم در قصهپردازی هم در فیلمبرداری هم در استفاده از لهجه.
سئوال این است که چرا وقتی فیلم با سخنرانی خانم معلم مدرسه درباره تفاوتهای آوایی لهجهها و زبانهای مختلف شروع میشود، در ادامه، به نسخه پیچی آغازین خود وفادار نمیماند؟
*
بوران، حال آدم را میگیرد بیرون فیلم! خصوصاً اگر در برج میلاد هم باشد که قرار است طبق شعار رسمیاش، به آسمان، نزدیکتر باشد!
5858
نظر شما