15 سال پیش حرکتی را در صداوسیما با کمک یک تهیهکننده متخصص و بهویژه با تشویق رئیس یکی از شبکهها در خصوص برنامههای تخصصی اقتصادی زنده شروع کردیم و برنامههای چالشی و سازندهای را شخصاً اداره کردم که تأثیرش را در بخشهای اجرایی در استقبال مسوولان کاملا مشهود بود. این همان نقشی است که از رسانه انتظار میرود.
پس از سال 84 و حرکت دولت در تسویه مدیران وزارتخانهها و سازمانها و استراتژی اعلام شده رسمی دولت که به جای کار با سرداران، مایلند با سربازان به مدیریت شرایط و بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بپردازند، ظهور جدیدی در رسانهها ملاحظه کردم. بهویژه از دور دوم انتخابات ریاستجمهوری و استمرار سریعتر و جدیتر حرکت فوق از سوی دولت، این ظهور بارزتر شد.
این ظهور میمون و مبارک، یعنی چندصدایی در جامعه تخصصی که متأسفانه به دلیل حذف نیروهای متخصص از سمتهای کلیدی در دولت به یک صدا تبدیل شده بود، توانسته به جامعه فرصت تضارب آرا و دادن ملاکهایی برای ارزیابی و قضاوت بدهد، به طوری که میزان مداخلات و مشارکت کاربران و اظهارنظر آنان بر مجموعه اخبار، مصاحبهها و گفتارها مؤید این مطلب است.
اکنون که دولت منابع انسانی پرورده شده در سی و دو سال عمر انقلاب و در بطن بحرانها، مشکلات و محدودیت را کنار گذاشته و این منابع ارزشمند را نادیده گرفته، بهدرستی رسانهها محل جذب آنان شده و مصاحبهها، گفتارها و ... عملاً این منابع را در صحنه زنده نگه داشته و نقش رسانه به عنوان رکن چهارم اعمال دموکراسی و مدیریت کشور را زنده کرده است.
امروز مروری داشتم بر اسامی، نامها، مقالات، مصاحبه و گفتارها در مجموعه رسانههای اقتصادی و بهویژه در بخش انرژی که قاعدتاً زمینه تخصصی من است و نیز متمرکز شدم بر بخش انرژی و اقتصاد و با مراجعه و بررسی 2 سال گذشته، آرشیو این رسانهها، ارزش اقتصادی این اظهارنظرها و درواقع سهم اقتصادی رسانهها در اقتصاد ملی را در صورتی که گوش شنوایی بود و در صورتی که دولت به اشتباه تاریخی خود در حذف این نیروها اعتراف میکرد، و بهجای شکایت بعضی از سازمانها در مواردی از رسانههای انرژی، آنها را تقویت و تشویق میکرد، عالی بود.
حال که دولت قادر به جذب این افراد و حتی مشورت با آنها نیست، حداقل رسانهها میتوانند در یک رابطه غیررسمی این وظیفه را انجام دهند. امروز مجموعه کارشناسی که با رسانهها( بخصوص در بخش اقتصاد و انرژی) کار میکنند از مجموعه تخصصی مدیران نفتی تشکیل شده است و این سرمایهای است که امیدوارم رسانههای بخش انرژی قدر آن را بدانند و به دلیل عدم استقبال سازمانها و حتی ایجاد محدودیتهایی در بعضی موارد و حتی تا ارائه شکایت در دادگاهها از آنها عقبنشینی نکنند.
برای مثال امروز که سایتهای خبری در بخشی انرژی را بررسی میکردم، بسیار خوشحال شدم که یک وحدت دیدگاه را در اکثر آنها دیدم، همگی با قلم خود به استفاده از منابع انسانی موجود در کشور صحبت کردند و متأسف شدم که چرا گوش شنوایی نیست تا ارزش رسانهها بهعنوان یک منبع ملی را بشناسند و از آن بهره گیرند.
یادم به زمان آزادی نلسون ماندلا از زندان آپارتاید افتاد. وقتی بیرون زندان خبرنگاران جمع شدند و خبرنگاری با شمردن غارت منابع آفریقایجنوبی، ظلم به سیاهان، قتل، شکنجه و ستمی که بر وی رفت، از او پرسیدند در آینده آفریقایجنوبی با این سفیدپوستان چهکار میکنید؟ وی پاسخ داد زمانی که در زندان بودم و هیچگاه خود را حاکم فردای کشور نمیدیدم، به این سؤال فکر کردم که اکنون این افراد با همه آنچه شما گفتید خود به کارافرینانی تبدیل شده و جزو منابع آفریقایجنوبیاند و اشتباه تاریخی هر حاکم آینده در آفریقایجنوبی است که بخواهد این منابع را نادیده گرفته و با آپارتاید سیاه این قدرت ملی را نادیده بینگارد و با تمهیداتی و اختلاط سیاه و سفید در مدیریتها امروز سیاهپوستان را به کارفرنیان و مدیران ممتازی تبدیل کرده و مفهوم عدالت انسانی در کنار حفظ منابع ملی و تمجید جهان برای اتخاذ این الگوی مدیریت ملی را شکل داده است.
ما بعد از انتخابات 84 در مدت 6 سال و به ویژه در 2 سال گذشته از مدیریت نفت این منابع ملی را از دست دادیم. نتیجه این بحث فقط به کنار گذاشتن چند نفر برنمیگردد بلکه نظام کارشناسی، مشورت و به دنبال آن کنار رفتن مجموعه عظیم و گسترده تخصصی از نفت، اتخاذ تصمیمات غیرکارشناسی و توقف بسیاری از استراتژی و خطمشیها در نفت که نتیجه آن را در بخش تولید، سوآپ ، حوادث ناشی از عدم توجه به ایمنی و دهها کشته و نابودی بسیاری از تجهیزات طی این سالها مشاهده شده است. حال با آغاز تحریمها و شرایط جدید نه فقط در نفت، بلکه در سایر دستگاهها و وزارتخانهها نیازمند یک تجمع ملی از مدیران گذشته و حال هستیم که در مصاحبه خود با خبرآنلاین در آغاز تحریم از آن سخن گفتم.
یادم آمد به سالهای دفاع مقدس، چاهی را در نفتشهر، منافقین با دستور عراق منفجر کردند و در منطقهای بود که ارتش عراق آن را محاصره کرده بود و آنموقع من مدیر مناطق نفتخیز جنوب و معاون جنگ و بازسازی وزارت نفت بودم. ما اغلب برای هر تصمیم تا ابتدا کمیته غلیان مغزی «Brain Storming» میگذاشتیم و همه جوانها و پیرها و صاحبانتجربه را جمع میکردیم، آقای جشنساز با پیرمردی با حداقل آنموقع بالای 70 سال و در حالی که زیر بغلش را گرفته بودند و رعشه داشت وارد شد و وی را آقای اسفندیاری معرفی کردند و اتفاقاً پیشنهاد وی برای طراحی یک سیستم برای مهار چاه که در کارگاه مرکزی اهواز ساخته شده در مهار چاه مزبور به کار گرفته شد و به نام وی در دفتر ثبت اختراعات لندن ثبت شد.
یادمان باشد یک لشکر در این مدت از نفت کنار رفتند، آنها را بازنشسته کردند و یا خانهنشین، اینها اکنون پست و مقام نمیخواهند و اغلب با دهها برابر حقوقشان کار میکنند اما دلشان میسوزد که میتوان کارهای بهتر را انجام داد و نمیشود، فکر میکردم خدایا چرا مدیران ما این نعمت شور و مشورت را قدر نمیشناسند؟ چرا وقتی آمریکا، غرب، هر کارشناس ایرانی مخالف و غیرمخالف را در خارج جمع کرده و از آنها نظر میگیرد و مشورت میکند، چرا مدیران ما بهخصوص در این 6 سال تمام تلاش و فشار رسالت خود را بر افراد و حذف آنان گذاشته.
گویا هیچ رسالت دیگری ندارد، مهم این است که آدمها عوض شوند، و آدمهای خودشان را منصوب کنند، اما به همان آدمهای خودی هم رحم نکردند، آنقدر ریزش ادامه یافت که دایره تنگی را به وجود آورد. حسن دیگر این مجمع نیز تضارب آراء است. وزیر فرصت مییابد تا با تقاطع آراء، ضعفها و قوتهای موجود را بشناسد. بینیازی کاذب ناشی از غرور بزرگترین آفت مدیریت است که به فردگرایی منجر میشود که در مدیریت بحران، جایگاهی برای آن نیست.
اکنون دیگر زمان آن گذشته که مطبوعات مینویسند و مدیران راه خود را میروند. امروز رسانهها مهمترین نماد عصر بیداری و اصلاحمدیریتهاست. مدیران کشور و بهویژه در صنعت نفت باید به این عامل توجه خاص کرده و به خاطر منافع ملی و حداقل حفظ خود در تاریخ به توصیه آنها توجه کنند، از سیستم تکصدایی افراد اطراف خود، به یک سیستم چندصدایی که امروزه به لطف وجود رسانههای تخصصی بهخصوص در بخش نفت، نقش ملی خود را ایفا میکنند ، بتوانند نفت را در این زمینه نیز پیشقراول مدیریت در کشور کرده و در شرایط سخت فعلی بتوان با یک تجمع مدیریتی به جبران آثار منفی مدیریت گذشته پرداخته و این دوران را با عزت پشتسر گذاریم. درواقع باید نتیجه گرفت که تجمع مدیریت ملی یک جبر است و نه اختیار و فقط موضوع زمان است و قهرمانی ملی که این کار به دست او تحقق یابد. امیدوارم این قهرمان ملی در وزارت نفت وزیر فعلی باشد و اشتباهات گذشته را جبران کند.
*قائممقام سابق شرکت ملی نفت
/22131
نظر شما