فروزان آصف نخعی: دکتر آرش اباذری فیلسوف ایرانی و استادیار دانشگاه اموری در آمریکا در سخنرانی ای با عنوان «هگل و اندیشه پیشرفت»، که در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه به عمل آورد به اندیشه های هگل در کتاب تاریخ فلسفه اش پراخت. هگل در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت، در خانوادهای مؤمن به تعلیمات مسیحی شاخهٔ لوتری به دنیا آمد. از نظر اباذری، هگل معتقد است درک ساختارهای سیاسی نیازمند فهم تاریخچه تحولات آنهاست، در حالی که احساساتی مانند عشق یا دین به خودی خود کامل بوده و نیازی به درک پیشینه ندارند. برای فهم شرایط کنونی ایران نیز، تسلط بر تاریخ معاصر آن ضروری است. او سابقاً بهعنوان پژوهشگر ارشد در پژوهشگاه دانشهای بنیادی فعالیت داشت.
هگل به تاریخ از جنبه تاریخ سیاسی می پردازد
اباذری که فایل تصویری سخنرانی اش در یوتیوب منتشر شده، به نوعی متمایل نظریه هگل و دولت سالاری در بررسی تاریخی جوامع و تحول آن ها است تاکید می کند: «وقتی کتاب تاریخ فلسفه هگل را می خوانیم، نوعی تاریخ سیاسی است. یعنی تاریخ دولت های مختلف است. هگل به تاریخ از جنبه تاریخ سیاسی می پردازد. این تصور که برخی می اندیشند پیشرفت صرفا اخلاقی اتفاق افتاده و در صورت پیشرفت جهان مدرن، انسان ها آدم های مهربان تری هستند، و به همسایه های خود بیشتر احترام می گذارند، و به دوستان خود بیشتر کمک می کنند، این به طور مسلم غلط است. برای هگل پیشرفت اخلاقی به این معنای خاص که عرض کردم، ارزشی ندارد. آن چیزی که برای هگل ارزش دارد پیشرفت در ساختار عینی سیاسی است به طوری که این نظم آزادی را بتواند متجسد و در خود جای دهد.»
آیا هگل برای حل مشکلات جامعه ای مانند ایران ابتدا به تدوین یک طرح فلسفی می اندیشد
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره بر این که « برخی مواقع هگل را یک فیلسوف ایده آلیست در نظر می گیرند» می گوید: «برخی به گونه سخن می گویند که انگار ایده ها برای هگل بسیار مهم هستند، و انگار برای این که بحران ایران معاصر را بفهمیم و حل بکنیم، راه حل اش درافکندن یک طرح فلسفی است. در حالی که هگل به هیچ وجه این گونه نمی اندیشد. تاکید می کنم که هگل به هیچ وجه این گونه نمی اندیشد که وظیفه چهار نفر فیلسوف این است که این جا بنشینند و یک سری مسایل را در سطح اجتماعی حل بکنند، و در آن صورت بر اساس پیشرفت فلسفی، پیشرفت جامعه بشری رخ می دهد.» او در ادامه می گوید: «هگل تاریخ مادی و به این معنا دقیقا تاریخ سیاسی کشورها را بیان می کند. به نظرش ،اگر بخواهیم تاریخ را درست بفهمیم، باید تغییر در ساختارهای سیاسی جوامع را درک کنیم.»
برای نوشتن تاریخ جهان چرا هگل از دولت های می آغازد؟
استاد دانشگاه اموری در ادامه با طرح این سوال که «هگل چرا زمانی که می خواهد تاریخ جهان را بنویسد، که از ایران نیز آغاز می کند، چرا از دولت ها آغاز می کند؟» می گوید: «به عبارت دیگر زمانی که دارد در باره تاریخ صحبت می کند در باره تاریخ ادیان یا در باره تاریخ هنر صحبت نمی کند. البته در جای خودش در باره آن ها صحبت می کند، ولی زمانی که می خواهد مهمترین بخش تاریخ را بیان کند، در باره تاریخ سیاسی جوامع صحبت می کند. و مهم آن است که بفهمیم چرا دارد این کار را انجام می دهد؟»
احساس فردی آزادی در خانه مهم نیست
او در باره نکته نخست می گوید:« برای هگل نهادها مهم هستند. آن احساس صرفا سوبژکتیوی که کسی در خانه اش نشسته و دارای احساسات رقیقی است که برای مثال من آزاد هستم، برایش هیچ اهمیتی ندارد. تا زمانی که این تعین، آبجکتیو و عینیت نیابد، در ساختار سیاسی برایش اهمیتی ندارد. از این رو باید این تاریخ تعین عینی را مشاهده کرد، نه تاریخ نظرات فردی آدمیان را.»

نهاد پشتوانه تعین آزادی است نه آداب و رسوم
اباذری دومین نکته را «در کتاب هگل که تز مناقشه انگیزی است، صرفا به رسمیت شناختن قوانین رسمی» با اهمیت می داند و می گوید: «هگل به نظرش می آید که قوانین فرمال و قوانینی که جایی ثبت شده باشند، خیلی مهم تر هستند از آداب رسوم عرفی یا قوانینی که صرفا عرفی هستند. بنابراین از نظر هگل چیزهایی که ثبت شده و رسمی هستند برایش دارای اهمیت هستند زیرا نهاد پشتوانه آنان ، تعین آزادی را خیلی بهتر نشان می دهند تا آداب و رسوم روزمره مردم، و یا حقوق عرفی. نظر هگل این است که در واقع اگر بخواهید تاریخ را خوب بفهمید باید به تاریخ دولت ها نگاه بکنید زیرا دولت ها نهادهای متعینی هستند که قوانین متعینی دارند که آن ها را به صورت عمومی بیان کرده اند، به همین دلیل جایی هم مکتوب است و می توانیم در باره آن ها بیندیشیم.»
این استاد دانشگاه می افزاید: «دولت by definition طبق تعریف یک دولتی است که نهاد پابلیک و نهاد عمومی است. دولت با قبیله یا گروه خاصی از مردم متفاوت است. چون نهادی است که با هر خصوصیتی که برایش قائل هستیم، تنظیماتش بر کلیت مردم تاثیر می گذارد، از این جهت، این تاریخ دولت ها هستند که اهمیت پیدا می کنند.»
تاریخ مکتوب مهم تر از تاریخ شفاهی نزد ملت ها
نکته سوم از نگاه اباذری این است که «از نظر هگل تاریخ مکتوب بسیار دارای اهمیت است.» او در این باره می گوید: « وارد فاز و مرحله ای شده ایم که همه طرفدار تاریخ شفاهی و تاریخ زیردستان هستند. اما ایده هگل که به نظر من درست هم هست، و برایش اهمیت دارد، تاریخ مکتوب کشورها است. چرا ؟ چون تاریخ مکتوب در واقع اجازه می دهد انسان ها در نسل های بعدی بتوانند در باره آن تفکر کنند. و به گونه ای موقعیت کنونی خود را در سایه تغییرات تاریخی ببینند. اگر که چیزی مکتوب نشده باشد و صرفا شفاهی باشد، امکان انعکاس تاریخی بسیار کمتر می شود یا از بین می رود و یا حداقل کمتر می شود. از منظر هگل تاریخ مکتوب در طول تاریخ توسط شاهان و دولت ها حمایت می شده و به هر حال جامعه ای باید غنای مادی و غنای فرهنگی باشد تا وارد تاریخ نگاری مکتوب شود. از این رو به نظر می رسد از این زاویه این تاریخ دولت ها هستند که برایش اهمیت دارد.»
تفاوت میان ساختار سیاسی و ساختار عشق و دوستی از نظر هگل
این استاد دانشگاه در باره نکته چهارم و آخر بیان می کند که «احساسی مانند عشق یا احساس دینی به خودی خود، کامل هستند. همچنین ارتباط دوستی با کسی، به طور خودبه خودی کامل هست و برای فهم اش احتیاج به گذشته اش لزوما نیست، ولی به نظرش می رسد که برای سیاست این گونه نیست. برای فهم ساختار سیاسی لزوما باید در صدد فهم تاریخی که به طور برآیندی به آن منتهی شده، برآییم. در حالی که در باره احساسات دوستی و یا دینی و یا دیگر احساسات، چنین امری نیاز نیست.»
او می افزاید: «شاید برخی گمان کنند این سخن در عالم فلسفه حرف عجیبی است، ولی این گونه نیست. برای فهم شرایط خاص ایران و اکنون ایران، لزوما باید تاریخ معاصر ایران را بخوانیم. امکان ندارد شرایط خاص ایران را با یک سری گزاره های صرفا حسی و مشاهده ای متوجه شوید، بدون این که تاریخ معاصر ایران را خوانده باشید. برای فهم موقعیت خاص ایران در اکنون ، باید بر تاریخ معاصر مسلط باشیم.»
بیشتر بخوانید:
جای خالی گرامشی در روشنفکری چپ ایران / گرامشی و نبرد فرهنگی؛ روشنفکران ارگانیک علیه هژمونی قدرت / فرهنگ و جامعه مدنی، صحنه اصلی تغییر
آیا حامیان دیکتاتوری به حامیان دموکراسی تبدیل می شوند؟ / گذار به دموکراسی: کلهگندههای دیکتاتوری فرانکو کجا رفتند؟
تندروها با چه روشی ممکنه قانع بشوند؟/ بورگو و بحران حرف مفت و ضرورت شنیدن در سیاست/ درسهایی از فرانکفورت و گادامر
216216
نظر شما