به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجتالاسلام والمسلمین احمد خزایی، رئیس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در گفتوگو با خبرگزاری ایبنا از ۴ اثر تازهنشر این موسسه در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خبر داد و گفت: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی امسال نیز با رویکردی علمی و مستند در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور یافته است. این مؤسسه، مطابق رویه همیشگی خود، پس از بررسی و انتخاب موضوعات مهم تاریخی، به گردآوری منابع، بهرهگیری از محققان متخصص و نهایتا تدوین و انتشار آثار مرجع میپردازد.
او به ۴ اثر تازهنشر و شاخص این موسسه اشاره کرد و به توضیحات مختصری از این آثار پرداخت و عنوان کرد: کتاب «سایه سرخ» تالیف محمد رضایی، نگاهی موشکافانه به سازمان نظامی حزب توده دارد؛ سازمانی که ابتدا به صورت گروه نوید فعالیت میکرد و سپس در حزب توده ادغام شد. حزب توده در سالهای نخست انقلاب اسلامی، با ظاهری حامی انقلاب و رهبران آن، عملا در حال انتقال اطلاعات حساس نظامی به سفارت شوروی بود. کتاب، بهویژه با تمرکز بر پروندههایی چون محمدرضا سعادتی و نفوذ در ارتش، نفاق درونی حزب توده و همکاری آن با اردوگاه کمونیستی را با مستندات روشن میسازد.
رئیس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی بیان کرد: کتاب «ساواک» نگاهی متفاوت به کارنامه سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) دارد. برخلاف تصور عمومی که ساواک تنها با نیروهای انقلابی درگیر بوده، این کتاب با انتشار اسناد، نشان میدهد که حتی مراجع تقلید بزرگ همچون آیات عظام نجفی، گلپایگانی، سبحانی و دیگران نیز تحت نظارت، فشار و مزاحمتهای ساواک بودهاند. این کتاب، آغاز مجموعهای است که قرار است در آینده با عناوینی مانند «ساواک و هنرمندان»، «ساواک و دانشگاه»، و «ساواک و اصحاب رسانه» ادامه یابد.
حجتالسلام خزایی گفت: همچنین اثر «خاطرات میرممتاز» به خاطرات یکی از شخصیتهای برجسته دوران رضاشاه میپردازد. این شخص مسئولیتهایی چون ریاست نظمیه خراسان، نمایندگی مجلس شورای ملی، عضویت در مجلس سنا و استانداری کهگیلویه و بویراحمد را در کارنامه دارد... بخشی از این خاطرات پیشتر در سال ۱۳۷۴ در مجموعهای با عنوان «مطالعات سیاسی» منتشر شده بود و مورد توجه مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت. اینک با گردآوری اسناد و نسخههای باقیمانده از بستگان نویسنده در خارج از کشور و صرف بیش از ۱۰ سال زمان برای ویرایش، تحقیق، تصحیح و بازنویسی، کتاب به صورت جامع منتشر شده است. این اثر از دوره ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۹ هجری شمسی را شامل میشود و میتواند به عنوان یک منبع بیبدیل در مطالعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوران مورد استفاده قرار گیرد.
او افزود: کتاب «چریکهای فدایی خلق» این مجموعه، نسخهای خلاصهشده از تاریخچه، ساختار و عملکرد چریکهای فدایی خلق است. هدف از تولید این اثر دسترسی آسانتر عموم علاقهمندان و مخاطبان به این اطلاعات است. همچنین مجموعه سهجلدی سازمان مجاهدین خلق نیز در غرفه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی عرضه شده که با استقبال مواجه بوده است.
رئیس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی نظر خود را درباره نمایشگاه کتاب گفت: نمایشگاه امسال هم در فضای حقیقی و هم مجازی، فعالیت چشمگیری داشته است. راهاندازی نمایشگاه مجازی اقدام بسیار خوبی بود و سبب شد مخاطبان در شهرهای مختلف کشور بتوانند بهراحتی و با کیفیت بالا خرید کنند. روند ارسال کتاب از طریق پست مطلوب بوده و سامانههای خرید نیز عملکرد مناسبی داشتهاند.
بخشی از خاطرات میرممتاز
پنجشنبه ۱۳۱۵/۵/۱
صبح برخواسته [برخاسته] پس از صرف صبحانه و گردش در باغ مشغول تحریر شدم. قریب ظهر سرهنگ رزمجو و مِترِسش (۱) آمدند مشروب در زیرزمین خوردند. صفحه زالزالک عصمت خریده بود زدند. ناهار اصرار مرا بردند منزلش؛ کشک بادمجان صرف شد. دو کیسه حمام بافت چهارمحال سرهنگ از من گرفت بعد از ناهار آمدم منزل در زیرزمین خوابیدم. عصر دادم حوض را خالی کردند. دختر قوم گلین زن قنبر باغبان تحصیل کرده مدرسه آمد؛ بزرگ و سبزه با موهای مجعد قشنگ پیش عصمت نشست. به خیال اینکه او را بگیرم قدری گرامفون [گرامافون] زدم صحبت کردم. دختر بانمکی بود. نهنه [ننه] فالگیر با کلفت خواهر مستشارالدوله آمدند احوالپرسی عصمت. [ناخوانا] و جاوید و بازرگان تجار لاری آمدند ملاقات؛ بعد از صرف چایی رفتند. رفتم منزل سرهنگ رزمجو. بیست تومان از رفیقش که گفت دستم خوب است قرض کرده با سرهنگ رفتیم منزل همایونفر رئیس پست و تلگراف. فرمانده لشکر و رئیس امنیه بودند . صحبت زن گرفتن من شد موضوع دختر حاج مجتهد را گفتم. قدری خندیدیم. مشغول بازی شدیم. والی و پیشکار مالیه و سایرین آمدند تا نصف شب مشغول بودیم. هجده تومان من بردم. آمدیم منزل یک تومان به زن باغبان انعام دادم. در بالاخانه خوابیدم.
جمعه ۱۳۱۵/۵/۲
صبح دیرتر برخواستم. [برخاستم] سرهنگ رزمجو با رفیقش آمدند. خاکشیر سکنجبین خوردند. بیست تومان قرضیه دیشب را به علاوه دو تومان به رفیقش دادم رفتند. مشغول نوشتن یادداشت شدم. دیروز پاکتی از فرخمیرزا رسید که هزار تومان پول خانه بیع شرطی را رد کردند. تحویل بانک شده و تکلیف ابوالحسن وحیدزاده معلوم شود. ضمنا از دولتشاهی والی فعلی در زمان حکومت فعلی طهران بد نوشته و تکذیب کرده بود از [ناخوانا] و اخاذی. چند نفر زن در باغ آمدند برای تفریح با مردها. ناهار صرف و راحت کردم. عصر آب آمد. حوض پر و باغ آبیاری شد. غروب جمشیدی آمد. رفتیم خیابان قدری گردش کرده مراجعت نمودم. جمشیدی رفت. از رزمجو ملاقات کردم عازم اردو بود. آمدم منزل شام صرف کرده، خوابیدم.
شنبه ۱۳۱۵/۵/۳
صبح برخواسته [برخاسته] قدری در باغ گردش نموده بعد از صرف صبحانه مشغول نوشتن جواب فرخمیرزا و فرزندش ابوالحسن شدم. جمشیدی آمد گفت عصر با مرتضیخان حکمت منبر حاج مجتهد خواهیم آمد و پست من از زیر قرآن به سر خیابان دو میل تغییر کرده است. او رفت تا ظهر مشغول تحریر بودم. ناهار صرف [،] در زیرزمین استراحت کردم. عصر میوه و شیرینی و شربت و چای حاضر کرده بودند. توی خیابان حوض حکمت و جمشیدی آمدند. حکمت تازگی اتومبیل خریده برای تظاهر با اتومبیل آمده بود. حاجیخان پیشخدمت ایالتی با دو نفر پیشخدمت دیگر آمد. شربت و چای خوردند و رفتند. با حکمت درخصوص مواصلت و سابقه صحبت کردم. گفت من موافقم و خانم والدهام نیز شما را پسندیده و موافق است. فقط باید جلب موافق همشیرهام را نمود. آن را هم خانمم را مأمور کردم با همشیره صحبت و راضی کند و جواب قطعی به جمشیدی بدهد و انشاءالله صورت خواهد گرفت. یک ساعت از شب رفته، رفت. جمشیدی مشروب و شام خورده تختخواب در خیابان به جهت او زدند خوابید. من هم در بالاخانه خوابیدم.
۲۵۹
نظر شما