۱ نفر
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۰
انتخاب شما چیست؟ انسانیت یا اسلامیت؟

شعار «دین من انسانیت است» در نگاه نخست، کلامی زیبا و انسانی به‌نظر می‌رسد؛ اما با نگاهی ژرف‌تر، آشکار می‌شود که این مفهوم بدون تعریف روشن، می‌تواند به پوششی برای نفی خداپرستی و رواج نسبی‌گرایی اخلاقی بدل شود. این نوشتار به بررسی دقیق و تحلیلی این ادعا می‌پردازد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، این ادعا که «دین من انسانیت است» بدون تکیه بر چارچوب الهی، به مفهومی مبهم و گاه ضد ارزش‌های واقعی انسانی تبدیل می‌شود.

انسانیت بدون تعریف روشن، مفهومی مبهم و متناقض

بنابر روایت حوزه، ادعای «دین من انسانیت است» در ظاهر، سخنی زیبا و تحسین‌برانگیز به نظر می‌رسد؛ اما هنگامی که با دیدی تحلیلی به آن نگریسته شود، با مجموعه‌ای از ابهامات و تناقض‌ها مواجه می‌شویم.

مهم‌ترین اشکال این دیدگاه، نداشتن تعریفی دقیق و جهانی از مفهوم «انسانیت» است. هر فرد یا مکتبی، برداشت خاص خود را از آن دارد. به عنوان نمونه، برخی همجنس‌گرایی را مصداق بارز انسانیت می‌دانند، در حالی که برخی دیگر، آن را رفتاری ناسازگار با ارزش‌های انسانی تلقی می‌کنند. این اختلافات، تنها نمونه‌ای از تعارضات موجود در فهم مشترک از «انسانیت» است.

حال باید پرسید، هدف انسان از زندگی چیست؟ آیا صرفاً خوردن، خوابیدن و لذت‌بردن است؟ اگر چنین باشد، تفاوت انسان با حیوانات چیست؟ دین با ارائه نظامی هدفمند، به زندگی انسان معنا می‌بخشد.

در آموزه‌های الهی، مسیر حرکت انسان پیشاپیش طراحی شده و سپس او بر روی این مسیر هدایت می‌شود؛ همانند قطاری که پس از ساختن ریل، بر روی آن قرار می‌گیرد. زمانی که هدف، رسیدن به خداوند و تقرب به او باشد، مفاهیمی همچون اخلاق و انسانیت نیز معنا و ارزش می‌یابند.

بسیاری از رفتارهایی که امروزه به عنوان نشانه‌های انسانیت شناخته می‌شوند ـ نظیر مهربانی با حیوانات، احترام به طبیعت، رعایت حقوق دیگران ـ همگی جزو ابتدایی‌ترین دستورات دین اسلام هستند. بنابراین، ادعای نوآوری در ارائه این اصول، نادیده گرفتن پیشینه عمیق دینی آنهاست.

بازتعریف ارزش‌های دینی در قالبی نو

روشنفکران دین‌ستیز، اصول و ارزش‌های ادیان الهی را با ظاهری نو و تحت عنوان‌هایی چون «اخلاق»، «نوع‌دوستی» یا «انسانیت» عرضه می‌کنند. این افراد، غالباً با کنار گذاشتن ادیان الهی به‌ویژه اسلام از انتخاب دینی جدید به نام «انسانیت» سخن می‌گویند. اما وقتی از آنان درباره شاخص‌ها و اصول این دین پرسش می‌شود، پاسخ‌هایی کلی و مبهم دریافت می‌کنیم: کمک به همنوع، تحقیق علمی، صلح‌طلبی، احترام به عقاید دیگران و مانند آن.

آیا واقعاً دین خودخوانده «انسانیت» تنها بر پایه این اصول بنا شده است؟ در اینجا، باید تأمل بیشتری کرد. نخست آن‌که تقریباً تمام این اصول، در دین اسلام به شکل جامع و دقیق بیان شده‌اند. دوم آن‌که تعریف این اصول در دیدگاه سکولار و انسان‌محور، غالباً با تناقض و سلیقه همراه است.

از سوی دیگر، تمایز بنیادینی وجود دارد میان دو نوع «انسانیت»: نوع نخست، انسانیتی است که در مقابل «حیوانیت» قرار می‌گیرد؛ همان انسانی که عقل و اخلاق دارد و از غرایز حیوانی فراتر می‌رود. نوع دوم اما، انسانیتی است که در مقابل «خداپرستی» تعریف می‌شود؛ بدین معنا که محوریت انسان جایگزین پرستش خداوند می‌شود. در نگاه انسان‌پرستان، خالق و قانون‌گذار کنار نهاده می‌شود و هر فرد، مرجع تصمیم‌گیری درباره خوب و بد می‌گردد.

اسلام، در حقیقت احیاگر نوع اول انسانیت است؛ همان انسانیتی که عقل، فطرت و اخلاق را ارج می‌نهد و از مرز حیوانیت عبور می‌کند. اما آنچه امروز با عنوان «دین انسانیت» ترویج می‌شود، اغلب چیزی جز پوششی جذاب برای انسان‌محوری و نفی خداوند نیست.

انسان‌محوری بی‌حد و مرز، انحراف از عقل و اخلاق

برای درک بهتر چیستی واقعی دین انسانیت، می‌توان برخی از نتایج عملی آن را بررسی کرد. در نگاه پیروان این اندیشه، هیچ حد و مرزی برای رفتارهای انسانی وجود ندارد؛ تنها معیار، تمایل فردی است. به چند نمونه از باورهای ضمنی چنین دیدگاهی توجه کنید:

۱. اگر فردی با سگ، موبایل، مار یا قورباغه‌اش ازدواج کند، هیچ اشکالی ندارد.
۲. اگر فردی با محارم خود رابطه جنسی برقرار کند و هر دو راضی باشند، مشکلی نیست.
۳. اگر معلم مردی به دانش‌آموزش تعرض کند، به شرط آسیب نرساندن، مجاز است.
۴. خوردن گوشت سگ، تمساح یا حتی خون، آزاد و به خود فرد مربوط است.
۵. نوشیدن شراب، قمار، یا پرستش شیطان، مادامی‌که به دیگران آسیبی نرساند، آزاد است.
۶. تبلیغ هر عقیده‌ای در چارچوب بی‌خدایی، کاملاً آزاد است.
۷. توهین به باورهای خداپرستان، اشکالی ندارد، اما مخالفت با انسان‌پرستی ممنوع است.
۸. ازدواج دو مرد با یکدیگر، امری طبیعی تلقی می‌شود.
۹. استفاده ابزاری از زن در تبلیغات کالاها، آزاد و مقبول است.
۱۰. یک حاکم ظالم می‌تواند میلیون‌ها نفر را قتل‌عام کند و بدون عقوبت بمیرد؛ چراکه معادی در کار نیست.
۱۱. روابط نامشروع نامحدود مجاز است، ولی ازدواج با چند همسر رسمی نکوهیده می‌شود.

آیا چنین رفتارهایی را می‌توان انسانیت نامید یا باید آن‌ها را نمودهای نوینی از حیوانیت دانست؟ مگر انسان، موجودی با عقل، منطق و فطرت نیست؟ چگونه ممکن است کسی با وجود چنین ویژگی‌هایی، مرتکب چنین افعالی شود و آن‌ها را در پوشش «انسانیت» توجیه کند؟

انسانیت اصیل، در پرتو خداشناسی معنا می‌یابد

نکته مهم آن است که نقد رفتارهای بالا به معنای نفی انسان‌بودنِ اشخاص نیست، بلکه به معنای نفی افعالی است که با شأن انسان در تضادند.

در قرآن نیز آمده است: کسانی که آگاهانه از هدایت الهی روی‌گردانند، همانند چهارپایان‌اند، بلکه گمراه‌تر. این تشبیه، ناظر به ویژگی‌های رفتاری است، نه نفی انسانیت ذاتی انسان.

آنچه امروزه تحت عنوان «انسانیت» تبلیغ می‌شود، گاه ابزاری است برای مقابله با توحید و شریعت الهی. واژه‌ای است زیبا، اما تهی از محتوا، که در عمل می‌تواند بستری شود برای گسترش بی‌قیدی، سلیقه‌محوری، و نفی ارزش‌های فطری و الهی. در حالی‌که تمام ارزش‌هایی که به عنوان شاخص انسانیت معرفی می‌شوند ـ مانند عدالت، نوع‌دوستی، احترام، مهربانی، وفاداری ـ همگی در دین اسلام وجود دارند؛ اما با نظامی روشن، عقلانی و مبتنی بر وحی.

بنابراین، اگر کسی بگوید «دین من انسانیت است»، باید از او پرسید: کدام نوع انسانیت؟ اگر مراد، همان انسانیت عقلانی و اخلاقی در مقابل حیوانیت است، این انسانیت در اسلام نیز نه تنها وجود دارد، بلکه تعالی یافته است. اما اگر مراد، انسان‌محوری در برابر خداپرستی است، این دیگر انسانیت نیست؛ بلکه انسان‌پرستی است. و بهتر است برای فریب مخاطب، از واژه «انسانیت» برای آن استفاده نشود.

کد خبر 2067094

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =