کودکان، بهعنوان آسیبپذیرترین اعضای جامعه، بیشترین تأثیر را از بحرانهای زیستمحیطی و زیرساختی میپذیرند. در کشور عزیزمان ایران، ناترازی آب و برق بهعنوان دو منبع حیاتی، نهتنها زندگی روزمره را مختل کرده، بلکه حقوق اساسی کودکان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بر اساس گزارشهای صندوق حمایت از کودکان ملل متحد -یونیسف-، تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آب و انرژی در ایران، سلامت، آموزش و رفاه کودکان را بهطور جدی تهدید میکند. در برخی مناطق، کودکان مجبور به ترک تحصیل برای کمک به خانواده در تأمین آب شدهاند، که این امر حق آنها به آموزش را نقض میکند.
کودکان، آسیبپذیرترین اعضای جامعه، همانهایی هستند که آیندهی یک سرزمین را بر دوش میکشند؛ اما تناقض در تصمیمهای کلان سیاسی، زیستمحیطی و اقتصادی، اغلب یا فراموش میشوند یا در حاشیه قرار میگیرند. در دههی اخیر، یکی از جدیترین بحرانهای ساختاری ایران در حوزهی منابع، ناترازی آب و برق بوده است؛ بحرانی که پیامدهای آن، تنها به خاموشیها و کمبود آب محدود نمیشود، بلکه مستقیماً بنیانهای سلامت جسمی، روانی، آموزشی و حتی هویتی کودکان را متأثر میسازد. در حالی که طبق مادهی ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک، هر کودک حق برخورداری از بالاترین استانداردهای سلامت جسمی و زیستمحیطی را دارد،تداوم ناترازی در مدیریت آب و انرژی،به شکل نامرئی اما عمیق، در حال نقض این حق بنیادین در ایران است. کودکانی که در گرمای طاقتفرسای تابستان بدون برق، در مدارس فاقد تهویه و نور کافی، یا در مناطقی با قطعی مکرر آب زندگی میکنند، نه تنها از حق بر سلامت، آموزش با کیفیت و امنیت محیطی محروم میشوند، بلکه قربانی نابرابریهای ساختاری و سیاستگذاریهای ناپایدار میشوند.
کمبود آب سالم و قطعی مکرر برق، دسترسی کودکان به خدمات بهداشتی و درمانی را محدود کرده است. در مناطق محروم، نبود آب پاک و امکانات بهداشتی مناسب، منجر به شیوع بیماریهای واگیردار در میان کودکان شده است. قطعی برق و کمبود آب در مدارس، فرآیند آموزش را مختل کرده است. برخی مدارس بهدلیل نبود امکانات پایهای، قادر به ادامه فعالیت نیستند، که این امر حق کودکان به آموزش با کیفیت را نقض میکند. زندگی در شرایط ناپایدار و مواجهه با بحرانهای مکرر، تأثیرات منفی بر سلامت روانی کودکان دارد. احساس ناامنی، اضطراب و افسردگی در میان کودکان ساکن در مناطق بحرانزده افزایش یافته است. ایران بهعنوان یکی از کشورهای عضو کنوانسیون حقوق کودک، متعهد به تضمین حقوق اساسی کودکان، از جمله حق بر سلامت، آموزش و زندگی در محیطی امن است. با این حال، بحرانهای جاری نشاندهنده چالشهای جدی در تحقق این تعهدات است.
ناترازی آب و برق در کشور عزیزمان ایران، صرفاً یک مسئلهی فنی یا مدیریتی نیست؛ بلکه بحرانی است که به قلب حقوق بنیادین کودکان ضربه میزند. کودکانی که در سایهی این بحران، از آموزش با کیفیت، سلامت روانی، خواب کافی، تغذیه سالم، و حتی بازی و تفریح محروم میشوند، در واقع از «زندگی با کرامت» نیز دور میمانند. این وضعیت، ناقض اصول مندرج در کنوانسیون حقوق کودک، بهویژه مواد مرتبط با حق بر بقاء، رشد، آموزش، سلامت و زندگی در محیطی امن است. مدیریت ناپایدار منابع، توسعهی نامتوازن، و نبود سیاستگذاریهای مبتنی بر ارزیابی اثرات اجتماعی، همگی در شکلگیری و تعمیق این بحران سهیماند. اما آنچه بیش از هر چیز نگرانکننده است، نادیدهانگاشتن کودکان بهعنوان ذینفعان اصلی بحران است؛ کودکانی که در فرایندهای تصمیمسازی حضور ندارند و صدایشان شنیده نمیشود، اما بیشترین آسیبها را متحمل میشوند. اگر قرار است که حکمرانی بر آب و انرژی، بهسمت پایداری و عدالت حرکت کند، این تحول تنها با محوریتبخشی به حقوق کودک و شناسایی آثار میاننسلی سیاستهای منابعی میسر خواهد بود. وقت آن رسیده است که در همهی تصمیمهای کلان، از مهندسی زیرساخت تا تنظیم بودجه، «حقوق کودک» بهمثابه یک معیار اصلی در نظر گرفته شود. کودکان امروز، ساکنان آیندهی این سرزمیناند؛ آیندهای که اگر با خاموشی و بیآبی گره بخورد، نهتنها توسعه را از مدار خارج میکند، بلکه عدالت نسلی را نیز به بحران میکشاند.
*حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما