به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، نسخۀ خطیِ ظاهراً منحصر به فردی- البته بدون عنوان و حتی بدون نام نویسندۀ آن- در سال های اخیر به همت دانشمند معاصر جناب آقای «دکتر رسول جعفریان» (حفظه الله تعالی) به زیور چاپ آراسته و به جامعۀ علمی کشور تقدیم شده است که مؤلف اثر در آن به وقایع و حوادث سال های۸۹۲ تا ۱۰۴۲ هجری قمری یعنی بخشی از عصر سلسلۀ «صفویان» به صورت خلاصه و اِجمال پرداخته است که مطالعه و بررسی آن خالی از فایده برای تاریخ پژوهان و دوستداران فرهنگ کهن دیار ایران زمین نیست.
ظاهراً نویسندۀ مجهول اثر، معاصر با «شاه عباس اول» (۱۰۳۸ق.) و «شاه صَفی» (۱۰۵۲ق.)، در نیمۀ نخست قرن یازدهم هجری بوده است. یکی از نکات جالب در این تاریخنامه، گزارشی راجع به گسترانیدن «فرشی دراز و باریک» در نیمۀ دوم قرن دهم هجری در کاخ سلطنتی پادشاه ایران برای یکی از رجال سیاسی اروپایی و علت آن در خبر مزبور است؛
چنان که در این تاریخ مسطور است؛
«درین سال، ایلچیِ (سفیرِ) فرنگ (کشور «فرانسه» یا عموم اروپاییان همچون اسپانیایی ها یا...) آمده [بود]، «فرشی دراز و باریک» انداختند تا زمین و فُروش (فرش هایِ) دولتخانه (کاخِ سلطنتی) نجس نشود؛ در سَنَۀ (سالِ) ۹۵۸ [هجری قمری].»
بحث:
۱-با توجه به تاریخ مندرج و مضبوط در این گزارشِ موجِز، یعنی سال ۹۵۸ هجری (نیمۀ دوم قرن دهم هجری) و انطباق ایام سلطنتِ «شاه طَهماسب اول صفوی»- سالهای ۹۳۰ تا ۹۸۴ هجری- با آن سال، به نیکی مشخص میشود که اتفاق گسترانیدن و پهن نمودن فرش دراز و باریک در کاخ سلطنتی با دستور مستقیم شاه طهماسب اول صفوی برای سفیر «فرانسه» یا یکی دیگر از سفرای دُوَل اروپاییِ در روزگار آن پادشاه صورت گرفته است.
از وقوع این رفتار دیپلماتیک غیر متعارف-البته برای دنیای امروز ما- تا زمان حاضر ۴۸۸ سال سپری می شود و به عبارتی تقریباً حدود ۵۰۰ سال پیش این رویکرد خاص در دولتخانۀ سلطنتی ایران به جهت نجس نشدن فرشها و زمین کاخ به دستور شاه وقت انجام و در تاریخ ثبت و ضبط شده است.
۲-در آیین اسلام، دَه چیز را برای مسلمانان «نجس» اعلام نموده اند. یکی از آن ها، «شخصِ کافِر» است. در اصطلاح دینی، اگر کسی اصل اسلام یا یکی از ضروریات این دین را انکار نماید و این رفتار وی منجر به انکار خدا یا رسول اکرم (ص) یا مسألۀ معاد شود به او «کافِر» اطلاق می شود. فقیهان، کافر را «نجس» دانسته اند. اما برخی از ایشان- نه همۀ آنان- اصطلاحاً «کافر کتابی» یعنی کافری که مسیحی یا یهودی باشد و از پیرو ادیان الهی محسوب می شود در موضوع نجس بودن استثناء نموده و برای آن تمایز قائل شده اند.
نجاستِ کافر به گونه ای است که اگر رطوبتی از آن به مسلمان سرایت کند او را نجس می کند. مثلاً بدن خیس او، دست یا پای خیس او و مانند آن عامل تراوش و انتقال نجاست به جاهای دیگر می باشد. حتی در فقه اهل اسلام، اجزایِ بدونِ روحِ بدنِ کافر مانند «مو» و «ناخن» نیز نجس به شمار می آید و باید به جهت ناپاک نشدن از آن احتراز نمود.
۳-در دنیای امروز، رویکرد مردمان نسبت به گسترانیدن فرش دراز و باریک برای برخی شخصیت ها مخصوصاً رجال سیاسی با عصر شاه طهماسب اول صفوی و دیدگاه او تفاوت بارز و آشکاری پیدا کرده است.
اصطلاحی به نام «فرش قرمز» (Red Carpet) در عصر ما وجود دارد که کارکرد آن، گسترانیدن به جهت تکریم و احترام برای شخصیت های سیاسی یا هنری و غیره-البته افراد خاص- می باشد. در این رابطه، عموماً فرشی به رنگ قرمز و همچنین باریک و دراز، پایین هواپیما، کالسکۀ تشریفاتی، ماشین یا محل اجلاس یا جشنواره ها به جهت تکریم و تعظیم اشخاص خاص می گسترانند و چنان که گفتیم این رفتار با هدفی که شاه طَهماسب، قریب به ۵۰۰ سال پیش و در کاخ خویش در گسترانیدن فرش باریک و دراز برای آن شخصیت سیاسی فرنگی و کافِر به رأی شاه داشته است تفاوت اساسی دارد و بلکه به صراحت باید گفت که کاملاً در تضاد است.
شاه طهماسب اول صفوی به جهت این که سفیر فرنگ را کافر و نجس می دانسته است؛ خواسته با پهن نمودن فرش دراز و باریک در کاخ خویش از سرایت نجاستِ ذاتی آن کافر به دیگر فرش های کاخ یا زمین آن موضع جلوگیری و ممانعت شود.
ممکن است در آن روز، از آسمان باران می آمده و سفیر خیس بوده است یا ممکن است برعکس، هوا بسیار گرم بوده و پای او عرق و رطوبت داشته است و شاه ایران بیم آن را داشته که این عرق و نجاست، زمین و فرش های کاخ را نیز نجس نماید. از این گزارۀ کوتاه تاریخی، تقید و تعصب مذهبیِ شاه طهماسب اول صفوی به خصوص به مسألۀ نجس و پاکی نیز برای مخاطب تاریخ فهمیده و درک می شود.
با این اوصاف معلوم می شود که در حدود ۵۰۰ سال پیش، فرش باریک و دراز گسترانیدن در کاخ سلطنتی به جهت تکریم شخصیت ها و به خصوص رجال سیاسی مانند الان به هیچ عنوان مرسوم نبوده است بلکه استنباط می شود که این موضوع کارکرد دینی و فقهی داشته و در زمان های خاصی مثل حضور سفرا و رجال سیاسی کافر مخصوصاً رجال اهل فرنگ انجام می شده است. آیا واقعاً این فرش دراز و باریک را برای این مقصود از پیشتر تهیه کرده بودند یا در ایام یا مواضع دیگر یا کارهای دیگر نیز جز این مورد آن را به کار می بردند؟
با توجه به رویکرد شاه ایران، شاید این معنا و باطن آن رفتار را اروپاییان با حضور در کاخ سلطنتیِ شاه طهماسب صفوی به درستی درک نمی کردند و این اقدام را نشانی از تکریم سلطان با حشمت صفوی نسبت به خودشان تصور و تلقی می کردند و به همین ترتیب و به مرور این سنت-با رویکرد این چنینی نسبت به میهمانانِ غیر مسلمان البته مطابق با شریعت- در پروتکل ها و رفتارهای تشریفاتی سیاسی دیگر دولت ها، کم کم مرسوم و به عنوان روشی خاص برای تکریم رجال سیاسی و سپس بزرگداشت هنرمندان و شخصیت های شاخص در سطح جهان منظور شد.
پی نوشت
[۱]یادداشت های تاریخی از روزگار صفوی، ص۲۵
* استادیار دانشگاه و مؤلف و پژوهشگر
نظر شما