فردای ایران، فردای همه ماست؛ با آن بازی نکنیم! یادداشتی از منظر حقوق کودک و منافع عالیه ملی در روزهای پس از تجاوز اسرائیل به ایران
در واپسین روزهای پر التهاب بهار ۱۴۰۴، ایران نه فقط با پیامدهای حمله نظامی رژیم صهیونیستی روبهروست، بلکه درگیر بحرانی عمیقتر درونی است؛ بحرانی که اینبار نه از بیرون، که از دل تفرقه، تندروی و تسویهحسابهای حزبی برمیخیزد. در حالی که وحدت ملی میتواند مؤثرترین پاسخ به تهدیدهای امنیتی و تحریمهای بینالمللی باشد، برخی جریانهای سیاسی با حمله به دولت منتخب مردم و تشدید اختلافات جناحی، عملاً مسیر همگرایی ملی را تضعیف میکنند. این بحرانها بیش و پیش از همه، حقوق و آینده کودکان ایران را تهدید میکند؛ نسلی که باید در امنیت، توسعه و امید پرورش یابد، اکنون در معرض فروپاشی اعتماد، تشویش روانی و محرومیت از حقوق بنیادین خود قرار گرفته است.
بحرانهای منطقهای و تضعیف حقوق کودکان ایران
از منظر حقوق بینالملل بشر، بهویژه پیماننامه حقوق کودک، دولتها موظفاند کودکان را در برابر تأثیرات مخاصمات مسلحانه، ناامنی و فروپاشی نظم اجتماعی محافظت کنند. تجاوز اسرائیل به ایران نهتنها یک اقدام خصمانهی بینالمللی بود، بلکه بهصورت مستقیم امنیت روانی، آموزشی، بهداشتی و جسمی میلیونها کودک ایرانی را تهدید کرد. کودکانی که دچار ترس مزمن شدند، با اختلال خواب، اضطراب، افت تحصیلی و تنشهای روانی مزمن مواجه شدهاند. در این شرایط، درگیریهای درونی و تخریب دولت منتخب ملت، نه تنها به سود دشمنان ایران تمام میشود، بلکه ابزار مشروعیت و کارآمدی دولت برای پاسخگویی به نیازهای فوری نسل آینده را تضعیف میکند.
بازیهای جناحی و تسویهحسابهای حزبی؛ تهدیدی علیه منافع عالیهی کودکان
درحالیکه بهزعم همه تحلیلگران، تنها راه مقابله با تهدیدهای خارجی، «وحدت و عقلانیت ملی» است، آنچه امروز در برخی رسانهها و گعدههای سیاسی جریان دارد، نه نقد سازنده، بلکه تخریب بیمحابای نهاد دولت، تهیسازی رأی مردم از معنا، و غلبه نگاه کوتاهمدت جناحی بر مصالح ملی است. این نزاعهای سیاسی در نهایت به تضعیف حکمرانی خوب، بیثباتی اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری اجتماعی در آموزش و سلامت و در نتیجه تشدید فقر کودکان خواهد انجامید. یادمان نرود، کودکان در سیاست رأی نمیدهند، اما اولین قربانیان سیاستهای ناپایدار هستند.
چرا امروز باید همهچیز را از دریچه حقوق کودکان ببینیم؟
جامعهای که در بحبوحه بحرانهای بینالمللی، اولویت خود را منافع کودکان قرار میدهد، در حقیقت بر آینده خود سرمایهگذاری کرده است. فعال شدن سازوکارهایی مانند مکانیسم ماشه، تحریمهای دوباره، ناامنی اقتصادی و جنگ رسانهای علیه ایران، اگر بدون انسجام داخلی و خردجمعی با آنها مواجه شویم، میتواند آیندهای تیره برای نسل جدید رقم بزند: افزایش مهاجرت نخبگان، فروپاشی اعتماد عمومی، کاهش نرخ باروری، ترک تحصیل کودکان حاشیه، و سونامی فقر چندبعدی، تنها بخشی از این پیامدهاست.
بنابراین، انسجام ملی، نه یک توصیه اخلاقی، که یک ضرورت حقوقی و راهبردی برای تضمین حقوق نسل آینده است.
راهکارها: چگونه از آینده کودکانمان محافظت کنیم؟
1. حمایت بیقید و شرط از ثبات دولت قانونی و منتخب مردم؛ زیرا کارآمدی دولت ابزار اجرای حقوق کودک است.
2. مهار لفاظیهای رسانهای، کاهش تنشهای جناحی و بازسازی گفتوگوی ملی.
3. تقویت سرمایهگذاری در آموزش، سلامت روان و تغذیه کودکان در شرایط بحران.
4. ایجاد کمیته ویژه در مجلس برای نظارت بر اثر تحریمها بر وضعیت کودکان.
5. تدوین برنامه ملی «کودک در شرایط بحران» با همکاری سازمانهای مردمنهاد، متخصصان حقوق کودک و دولت.
نتیجهگیری: آیندهفروشی نکنیم!
ایران امروز، نیازمند خرد سیاسی، انسجام ملی و ایستادن در کنار دولت قانونی کشور، فارغ از رنگ و سلیقه سیاسی است. تجربههای بینالمللی نشان داده است که شکاف درونی، ابزار تکمیل پروژههای دشمنان خارجی خواهد شد؛ و قربانی نخست این شکاف، همواره کودکان و نسل آیندهاند. بیثباتی سیاسی، ناامنی روانی، کاهش سرمایه اجتماعی و انحلال همبستگی ملی، زمینهساز نقض صریح حقوق بنیادین کودکان، از حق بر امنیت گرفته تا حق بر آموزش، سلامت، رفاه و مشارکت در آیندهای روشن خواهد بود. بر نخبگان، کنشگران و نهادهای مدنی فرض است که در این بزنگاه تاریخی، صدای عقلانیت، گفتگو و حفظ مصالح عالیه کشور باشند. تنها با وحدت ملی است که میتوان آینده را از آن کودکان ایران ساخت؛ و فردای ایران را دوباره به همهی ما بازگرداند. اگر برای ایران آیندهای میخواهیم، باید امروز برای کودکانش پناهی بسازیم؛ نه حصاری از تنشهای بیهوده.
* حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان
نظر شما