آیت‌اللهی که عشق به مردم را عبادت می‌دانست!

 آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حق‌شناس، عالم ربانی و استاد اخلاق، اول مرداد ۱۳۸۶ در سن ۸۸ سالگی به ملکوت اعلی پیوست و پیکر مطهرش در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد. رهبر معظم انقلاب در پیامی، خدمات ارزشمند ایشان در تربیت جوانان مؤمن را ستودند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در تاریخ اول مرداد سال ۱۳۸۶ شمسی، عالم عامل و عارف فرزانه، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حق شناس در ۸۸ سالگی به ملکوت اعلی پیوست و بدن مطهرش در دوم مرداد ماه در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.

بنابر روایت حوزه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیتی بیان کردند:

درگذشت عالم ربانی و اخلاقی مرحوم آیت‌الله آقای حاج میرزا عبدالکریم حق‌شناس رحمة‌الله‌علیه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد بخاطر تربیت جوانهای مؤمن و معرفت‌جوی در طول دهها سال، حق بزرگی بر گردن همه‌ی مشتاقان معارف اسلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفس پاک و مؤثر ایشان همواره مستدام گردد. خداوند روح مطهر او را با اولیائش محشور فرماید.

خصوصیات بارز اخلاقی

در اوائل جوانی از یک تعلیم غیبی دستور یافته بودند که به عنوان دستور سلوک ، سه کار را به هیچ وجه رها نکنند: نماز جماعت، نماز شب و درس ، بنابر این ایشان به هیچ قیمت این سه را از دست نمی دادند.

در تمام طول عمر مبارکشان و به ویژه در شروع انقلاب به جدیت از امام خمینی(ره) پیروی و افکار و نظرات ایشان را تایید می‌کردند، و به شخص ایشان ارادت فراوان می‌ورزیدند. می فرمودند: امام از همه چیزش در راه خدا گذشته است. جوانان آن روز مسجد امین الدوله که شاگردان مرحوم آقای زاهد بودند، و ایشان تربیت آنها را بعهده داشت، در تقلید به حضرت امام(ره) ارجاع داده بودند، و آنها همه مقلد امام شدند که این مجموعه هسته ی مرکزی حزب موتلفه اسلامی و اولین یاران و همراهان مخلص امام‌ راحل بودند که بخشی از جریان نهضت، و انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.

انجام حوائج مردم برای ایشان بسیار مهم بلکه مهمترین مشغولیت بود. عبادات مستحب خودشان را برای کار مردم و حاجت آنان ، تعطیل یا مختصر می کردند ؛ البته در حدّ مقدور این گونه کارهایشان پنهان بود. شخصی عرض کرد: الان من در مقابل ضریح مطهر هستم چه کنم؟ فرمودند: دوستانت را دعا کن، و گوئی این یک ورد بود بر زبان ایشان‌.در تمام دوران سخت جنگ ، بمباران و موشک باران ، با اینکه تهران خالی شده بود ، تهران را ترک نکرده و به مسجد می آمدند ، و دائما نگران مردم بودند . چندین بار برای رفع این بلا ها، یک چهله‌ی تمام زیارت عاشورا خواندند، و شرایط و آداب سخت آنرا عمل می‌کردند؛ البته هر بار با پایان دوران زیارت، حمله های هوائی و موشکی قطع می‌شد. در این اواخر برای پایان یافتن جنگ یک دوره چهل روزه‌ی دیگر زیارت مبارک مزبور را خواندند، و دو ماه به پایان جنگ فرمودند: تا دو ماه دیگر جنگ تمام است، و دو ماه بعد جنگ پایان یافت.

خصوصیت دیگر ایشان، عشق به مردم بود که واقعاً به آن اعتقاد داشتند. ایشان می‌فرمود: اینها خلق خدا هستند، خداوند خلقش را دوست دارد پس ما هم باید آنها را دوست بداریم چون کسی که کسی را دوست دارد آثار او را هم دوست می‌دارد .خصوصیت بعدی احترام خاصی بود که ایشان خود نسبت به خانم ها رعایت می کردند، یا به دیگران سفارش می‌کردند، و اگر می‌دانستند کسی نسبت به همسرش بد رفتار می‌کند، بسیار خشم می‌گرفتند. نسبت به همسر بزرگوار خودشان نیز نهایت ادب و احترام داشتند ، و می‌فرمودند: « من کمال خود را در خدمت به خانم می‎دانم ، و خود را موظف می‌دانم که آنچه ایشان می‌خواهد فراهم کنم »، و بسیار کم اتفاق می افتاد که بدون ایشان به مسافرت بروند.

ایشان نسبت به گناه غیبت ، سخت حساس بودند ، این خصیصه ی همه ی علمای اخلاق، و اهل سیر و سلوک است . آنها معتقدند، به واسطه‌ی غیبت همه‌ی اعمال آدمی بر باد می‌رود. در اوائل جوانی از کسی غیبت می‌شنوند، و امکان پیدا نمی‌شود که از او دفاع کنند. ناگزیر بود که از غیبت شده حلالیت بطلبند. به نزد او می‌روند. او حاضر نمی‌شود که حلال کند. می‌فرمودند: به گریه افتادم، و حاضر بودم که دست و پای او را ببوسم، تا اینکه مرا حلال کند. وقتی او اینقدر اصرار و تواضع مرا دید، از من گذشت کرد.

آیت الله حق شناس رضوان الله تعالی علیه اهل سلوک و همه وقت در مراقبه نفس خویش بود ؛ امّا این نکته جالب است که هیچ گاه کارهای غریب از ایشان دیده نمی شد. مانند همه درس می خواند، مباحثه می‌کرد، درس می‌فرمود، نماز جماعت می‌خواند، برای مردم موعظه می‌کرد، تفسیر می‌گفت، مسئله و احکام شرعی تعلیم می‌داد، مشکلات مردم را حل می‌کرد، به کار آنها رسیدگی می‌نمود، وجوه شرعی مردم را به جائی که باید می‌رسانید، برای جوانان عقد ازدواج می‌خواند و هیچ چیز ظاهرا غریبی در رفتار و اعمال ایشان دیده نمی‌شد. در واقع همه‌ی سیر و سلوک او از یک طرف به صبر در بلایا، امراض و مشکلات و از طرف دیگر به خدمت به خلق خدا بود و با همین راه و رسم به همه جا رسید و کامیاب شد.

توصیه های معرفتی و توحیدی

بیانات اخلاقی آیت‌الله حق شناس در جان آدمی اثر فراوانی می‌گذاشت و شنونده را در مسیر اخلاق و معنویات حرکت می‌داد. مطالب ایشان مبتنی بر آیات و روایات و به مناسبت از اشعار و حکایات استفاده می‌کرد. مهم‌ترین مطالبی که ایشان بارها توصیه می‌کرد، چنین است:

خواندن نماز شب

«اول سفر الی الله سحرخیزی است و آب حیات در درون تاریکی شب به دست می‌آید. شیطان سعی فراوانی دارد که ما را از سحرخیزی باز دارد. امام حسن عسکری علیه‌السّلام می‌فرماید: سفر الی الله جز به احیای شب طی نمی‌شود.» (جزوه ما ترک هواست کشتی دریای معرفت)روزی فرمود: «فرشهای خانه من شاهد اشکها و نماز شب من بوده است. من از اعضا و جوارح خود شرمنده‌ام که این همه به آنها زحمت دادم.

حضور در درس اخلاق را نیاز همگان می‌دانست. خواندن کتاب «جامع السعادات» را بسیار توصیه می‌کرد و درس می‌داد. جوانان را به حضور در جلسه موعظه و اخلاق توصیه می‌نمود و می‌فرمود:

«در جلسات موعظه ملائکه حضور دارند و بدها را به میمنت حضور خوبها می‌بخشند. خودبینی و بزرگ بینی و تکبر را از ما می‌گیرند و عزت و سربلندی به ما عطا می‌کنند.»

علاوه بر استاد اخلاق، داشتن یک رفیق خوب و هشیار را شرط راه می‌دانست. خودش نیز در دوران طلبگی دوستان مناسبی را برمی گزید که از آنها می‌توان به آیت‌الله حاج شیخ علی مشکینی اشاره کرد. (مصاحبه به حجة الاسلام محمد علی جاودان)

ترک غیبت

ایشان بارها به ترک غیبت توصیه می‌کرد و آن را گناه اول عالم به حساب می‌آورد. تمام رفقای طلبه، بازاری و... مسائل فرعی غیبت را هم می‌دانستند و رعایت می‌کردند. ایشان نکات دقیق مسئله غیبت را به مردم یاد می‌داد و آنان را از انجام آن برحذر می‌داد. اصولا بر حفظ زبان تاکید فراوانی داشت. به جوانان می‌فرمود: مواظب زبانتان باشید، خدا حاجتتان را برآورده می‌کند.

نماز اول وقت

اولین توصیه ایشان به کسی که خدمت ایشان می‌رسید، توجه به نماز اول وقت بود. به دانش آموز می‌فرمود: اگر نمازت را اول وقت بخوانی قبولی تو را در امتحانات تضمین می‌کنم. در این رابطه حجت الاسلام محمد علی جاودان می‌گوید:«یک روز با یکی از دوستان محضر ایشان رفته بودیم، آن وقت منزل ایشان نزدیک مسجد امین الدوله بود. مجلس هم مجلس خاصی بود. ایشان دفعتا شروع به صحبت کردند و فرمودند: به آقا حجة بن الحسن عرضه داشتم من یتیم هستم و پدر ندارم. فرمود: من پدر شما هستم. حضرت سپس به من امر کردند: نماز جماعت، نماز شب، توجه به درس و مطالعه. آقای حق شناس این سه مطلب را در زندگی به جا می‌آورد و هر سه وصیت حضرت را به دقت انجام می‌داد. گاهی می‌دیدم بی وقفه سه ساعت مطالعه می‌کند و سعی می‌کند حتی یک نمازش را هم فرادی نخواند. نماز شب را هم ترک نمی‌کرد و اساسا رفقای خود را افرادی می‌دانست که در نماز جماعت حاضر می‌شوند.

اهتمام به زیارت عاشورا

برای برآورده شدن خواسته‌ها، خواندن زیارت عاشورا را ـ با دستور خاصی ـ توصیه می‌کرد و آن را بسیار مجرب می‌دانست. دستور چگونگی زیارت عاشورای ایشان از حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بود. در این شیوه ابتدا یکصد مرتبه تکبیر و سپس یک بار سلام و لعن زیارت خوانده شود، سپس زیارت عاشورا را آغاز و تا اول لعن، قرائت کند. در اینجا برخیزد، دو رکعت نماز به حضرت ابا عبدالله هدیه کند و پس از نماز صد مرتبه تکبیر بگوید و دوباره متن زیارت عاشورا را بخواند. آنگاه لعن و سلام را صد مرتبه تکرار و زیارت را تمام کند و بعد دو رکعت نماز زیارت بخواند. این عمل را باید چهل روز به طور مستمر به جا آورد. ایشان مسائل بسیار مهم را با این شیوه حل می‌فرمود.

حضرت حجت الاسلام جاودان در این رابطه می‌فرماید:

«من نمی‌دانم ریشه این توجه فراوان از کجاست، اما خودشان از همان دوره تحصیل نزد آقای بروجردی نقل می‌کرد که مدتی زیارت عاشورا را خواندم هنوز به روز چهلم نرسیده بودم که شک کردم که آیا این خواندن تاثیری دارد یا خیر؟ همان شک مرا از عمل بازداشت، زیرا عمل با شک اثرگذار نیست. فردا هنگامی که در مدرسه فیضیه مباحثه می‌کردم، شخصی پشت درب آمد و گفت: فلانی را صدا کنید. من گفتم ایشان داخل شود. گفتند: داخل نمی‌آید. رفتم جلوی درب آن شخص به من گفت: دیشب ولی عصر را در خواب دیدم، فرمود به فلان حجره برو و به فلانی بگو در عمل زیارت عاشورای خود شک نکند و این عمل را ادامه دهد. ایشان تمام حوائج خود را به این شکل برآورده می‌کرد و به دیگران هم همین را توصیه می‌کرد. یکبار فرمود:

من برای خرید خانه پول کم داشتم و به کسی هم نمی‌گفتم. شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم. وسط زیارت کسی درب خانه را زد. درب را باز کردم. آن شخص مبلغ را داد و رفت و کمبود مبلغ خانه به آن حل شد.
بار دیگر نقل می‌کرد:یک آقایی در زمان شاه دختر دانشگاهی داشت که در جریان سیاسی او را گرفته بودند و آزادی او بسیار مشکل بود. پدر وی که تاجر طراز اول بازار بود حاضر شده بود مبلغ سه میلیون تومان بدهد تا او را آزاد کنند، اما نتوانست! من به وی گفتم: من دخترت را تا چهل روز آزاد می‌کنم شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم. روز چهلم دختر وی آزاد شد. برای تشکر از من، مقداری ماست آورد.»

برپایی روضه

یکی دیگر از توصیه‌های ایشان برپایی روضه به ویژه روزه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام بود و این کار را دارای برکات فراوانی می‌دانست.«هر وقتی یکی از دوستان ایشان به حج مشرف می‌شد، ایشان برای ملاقات می‌آمد و می‌فرمود: دعای شما که از حج آمده‌اید، مستجاب است سپس دعا کرده و روضه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام می‌خواند و توسل مختصری برپا می‌شد. یک وقت می‌فرمود: من متوسل به حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام بودم، حضرت را دیدم که قنداقه کوچکی بر دست داشتند و حاجتم برآورده شد.»

نگارنده مکرر از ایشان شنیدم که می‌فرمود:«گذرنامه کربلایم صادر نمی‌شد و این امر برایم ممکن نبود، ولی میل داشتم به زیارت بروم. خوابیدم در خواب به من گفتند: چرا از روضه حضرت علی اصغر علیه‌السّلام غافلی! بیدار شدم و و روضه برپا کردم. پس از آن به مکان صدور گذرنامه رفتم. مسؤل این امر گفت عجبی است با دستور جدید گذرنامه شما تا ۱۵ روز صادر می‌شود. اما من برای رفتن عجله داشتم و با این مشکل نمی‌توانستم ایام زیارتی در کربلا باشم. خوابیدم، دوباره مرا به خواندن روضه توصیه کردند. روضه برپا کردم و بار دیگر به محل صدور گذرنامه رفتم. آن شخص گفت: شما اهل معجزه‌اید. فردا گذرنامه شما می‌آید.

تدبر در قرآن

ایشان توصیه فراوانی به تدبر در قرآن می‌کرد و فرمایش پیامبر را که می‌فرمایند: «افضل اعمال امتی قراءة القرآن مع التدبر» گوشزد می‌کرد. از منظر ایشان مطالعه تفسیر یکی از مصادیق تدبر است. حجة الاسلام جاودان در این زمینه می‌گوید: من خود دیده بودم که ایشان سحرها پس از اتمام اعمال عبادی، شروع به خواندن دعای سحر می‌کرد و به تدبر در قرآن می‌پرداخت و در بعضی اوقات تفسیر «مقتینات الدرر» را می‌خواند. دوستان می‌گفتند: ایشان سالهای اول انقلاب ظهرهای یکشنبه با سرعت خود را به خانه می‌رساند تا تفسیر آقای جوادی آملی را گوش کند.

توجه به هدایت

دلسوزی ایشان برای هدایت خلق محسوس بود و غیرت فراوان برای هدایت مردم داشت. «در دوره‌ای از زمان طاغوت رفتن به سوی کربلا مشکل شده بود. ایشان قصد زیارت کربلا کرد. دوستان مشایعت کرده و ایشان به زیارت رفت، اما زود از زیارت برگشت. پرسیدیم: چرا به این زودی برگشتی! گفت: حضرت امام حسین علیه‌السّلام را دیدم که اظهار داشت ما بیشتردوست داریم شما در شهر خود مردم را هدایت کنید، لذا پس از انجام زیارت سریع برگشتم.» می‌گفت: در خواب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم را دیدم. حضرت فرمود: تا مردم را هدایت می‌کنی، به تو عمر می‌دهیم.

توجه به امام زمان (عج) و انجام واجبات و ترک محرمات

ایشان به توجه به امام زمان علیه‌السّلام بسیار توصیه می‌کرد. یکی از طلاب از ایشان خواسته بود مطلبی در این رابطه بگوید. فرموده بود: من چه بگویم وقتی تمام رگ‌های بدنم یا صاحب الزمان می‌گوید.

وی تاکید فراوانی برای طلب کسب حلال داشت. می‌فرمود: در حد مقدور می‌بایست آدمی روزی حلال را کسب کند. این خصیصه را اطرافیان به خوبی در ایشان مشاهده می‌کردند.یکی از توصیه‌های همیشگی ایشان انجام واجبات و ترک محرمات بود. می‌فرمود: در قیامت کسانی می‌آیند که حسنات و اعمال نیک دارند و چهره‌های آنها نورانیت فراوانی دارد، ولی منادی ندا سر می‌دهد آنها را به سمت آتش ببرید!

از حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم سؤال شد آیا آنها نماز می‌خوانند و روزه هم می‌گرفتند؟! فرمود: بلی! نماز شب هم به پا می‌داشتند، ولی از حرام اجتناب نمی‌کردند. این موانع با نماز شب برطرف نمی‌شود، بلکه فقط با مراقبه و دوری از حرام رفع می‌گردد. خود ایشان نقل می‌کرد:

«شبی شیخ مرتضی زاهد را خواب دیدم در خدمت ایشان وارد مسجد جامع شدیم. با هم آمدیم تا به حوض مسجد رسیدیم. حوض مسجد یخ زده بود. شیخ مرتضی از روی آب کر یخ زده رد شد، ولی ما همی ترسیدیم و از کنار حوض حرکت کردیم. وقتی به ایشان رسیدیم، عرض کردیم شما چگونه به این مقام رسیدید، فرمود با انجام واجبات و ترک محرمات.از خواب بیدار شدم. صبح خدمت ایشان رسیدم و خواب رد شدن ایشان از حوض را نقل کردم و پرسیدم: شما چگونه به این مقام رسیدی؟ ایشان گفت با انجام واجبات و ترک محرمات.

منابع:

پایگاه تخصصی مسجد

ویکی فقه

پایگاه اینترنتی راسخون

کد خبر 2093563

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =