وقتی همه در تله پارادوکس ذهنی می افتند

در روزهای اخیر، ویدیویی از زینب موسوی که در آن به فردوسی توهین کرده بود، در شبکه‌های اجتماعی سروصدا به پا کرد. اما نکته جالب‌تر از خود ویدیو، واکنش‌های مردم به آن بود. گروهی شدیداً علیه او فحاشی کردند و گروهی دیگر به بهانه آزادی بیان به دفاع از وی پرداختند و در نهایت، آن که فحش نمی خورد، خود زینب موسوی بود و بازار هتاکی و تهمیت و افترا میان دو گروه یاد شده حسابی داغ شد! با بررسی دقیق‌تر، در می یابیم که هر دو گروه در یک پارادوکس منطقی و اجتماعی گرفتار شده‌اند.

گروه اول اظهار می دارند فحاشی به مفاخر، نقض آزادی بیان است، اما خودشان در واکنش به این ویدیو به فحاشی‌های شدید و توهین‌آمیز دست زدند. جان استوارت میل در کتاب در باب آزادی خود می‌گوید: «سخنی که به صدمه دیگران منجر شود یا نظم عمومی را تهدید کند، نمی‌تواند مصون از محدودیت باشد.» به زبان ساده، اگر آزادی بیان را دلیل محدود کردن موسوی بدانیم، گروه اول نیز باید آزادی بیان خود برای واکنش مسئولانه را رعایت کند. به یاد داشته باشیم که یک شیشه غبارآلود را نمی توان با دستمال آلوده پاک کرد و این که دفع فساد به افسد نتوان کرد. این نکته نشان می‌دهد که محدودیت‌های قانونی و اخلاقی آزادی بیان باید برای همگان و به صورت یکسان اعمال شود و برای هیچ گروهی نمی‌توان استثنا قائل شد.

گروه دوم اما دفاع از آزادی بیان موسوی را مهم دانسته و فحاشی گروه اول را نقض آزادی بیان می‌دانند. آیزایا برلین و هربرت مارکوزه تأکید می‌کنند که آزادی بیان همواره با محدودیت‌هایی همراه است تا حقوق دیگران و صلح اجتماعی حفظ شود. به عبارت دیگر، پذیرش مطلق آزادی بیان موسوی بدون توجه به تبعات اجتماعی و واکنش‌های آسیب‌زننده، نوعی اهمال و کوتاهی در رعایت مسئولیت اجتماعی است.

همان‌طور که راسل کرول بیان کرده است: «آزادی بیان به‌طور مطلق وجود ندارد؛ حقوق فردی و امنیت جمعی همواره باید با آن به توازن برسد.» این به معنای آن است که هم موسوی و هم طرفدارانش نمی‌توانند انتظار آزادی مطلق داشته باشند و هم منتقدان او نمی‌توانند با فحاشی و افترا حق خود را توجیه کنند. وجود چنین تضادی، بیانگر آن است که آزادی بیان در فضای مجازی، نیازمند رعایت مسئولیت اجتماعی، محدودیت‌های قانونی و احترام به دیگران است.

در این میان، ویدیوی موسوی صرفاً بهانه‌ای شد تا بحث آزادی بیان در جامعه ایرانی مجددا مطرح شود. شبکه‌های اجتماعی، به دلیل گستردگی و سرعت انتشار محتوا، این پارادوکس را پررنگ‌تر کردند. بسیاری از کاربران بدون اندیشه و تامل لازم، به جای بحث منطقی، وارد جبهه‌گیری و فحاشی شدند. این تجربه نشان می‌دهد که فضای آنلاین، بازتاب دهنده نگرش‌ها و احساسات جامعه است؛ این در حالی است که در فقدان قواعد و چارچوب‌های اخلاقی و قانونی، تنش ها و سردرگمی های متعددی می تواند مجال ظهور یابد. رویداد اخیر یادآوری می‌کند که آزادی بیان به هیچ وجه مطلق نیست و تنها وقتی مشروع و مؤثر خواهد بود که با مسئولیت اجتماعی و احترام به حقوق دیگران همراه باشد. نقد مواضع دو طرف نشان می‌دهد که هر دو گروه، در حالی که قصد دفاع یا انتقاد داشتند، به محدودیت‌های قانونی و اخلاقی آزادی بیان توجه کافی نداشته اند. این تجربه فرصتی است تا هم در فضای آنلاین و هم در زندگی واقعی، حد و مرزهای آزادی بیان را بهتر درک کرده و با منطق و احترام با دیگران گفت و گو کنیم.

منابع:

  • Mill, J. S. (1859). On Liberty. London: John W. Parker and Son, p. 14.
  • Meiklejohn, A. (1948). Free Speech and Its Relation to Self-Government. Harvard University Press, p. 52.
  • Berlin, I. (1969). Four Essays on Liberty. Oxford University Press, p. 123.
کد خبر 2110234

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار