به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدینشاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز یکشنبه ششم جمادیالاول ۱۳۱۸ (یازدهم شهریور ۱۲۷۹) او را میخوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدینشاه به فرنگ است):
صبح از خواب برخاسته رفتیم به حمام. هتل منزل ما تا حمام دویست قدم مسافت دارد، سوار کالسکه شده رفتیم. خیلی حمام پاکیزه خوبی بود ولی قدری سرد بود یعنی ما نمیدانستیم چطور باید گرم کرد. از حمام که بیرون آمدیم طریق گرم کردن آن را ملتفت شدیم که دیگر کار از کار گذشته بود. به منزل آمدیم و چون هوا سرد بود و ما هم حمام بیرون آمده بودیم قدری احتیاط کرده دیگر بیرونها نرفتیم.
تمام روز را در منزل بودیم ناهار صرف شد. بعد از ناهار مویدالسلطنه وزیرمختار با قنسولهای ما را که در نقاط خاک آلمان هستند به حضور آورده معرفی نمود. قنسولها یک تلمبه الکتریک که بعضی مجسمهها از طلا و نقره داشت که صورت رستم و رودابه و سام و نریمان را ساخته بودند و بسیار تلمبه ممتازی است به حضور آوردند. این تلمبه را حاضر کرده بودند که وقتی ما به برلن میرویم تقدیم نمایند، چون رفتن ما به آنجا موقوف شد؛ لهذا اینجا به حضور آورده پیشکش کردند و ما هم قبول نموده به همه اظهار التفات کردیم.
بعد از آن رئیس کارخانه اسلحهسازی آلمان که برای قورخانه [اسلحهخانه] دولتی همه وقت کار میکند، به توسط مویدالسلطنه به حضور آمد دو قبضه تپانچه آورده بود که یکی از آن دو مال خودمان بود که عیب کرده بود داده بودیم درست کند اتفاقا همان شخصی هم که مخترع این نمره تپانچه شده بود رئیس همراه خود آورده بود، خیلی فرمایشات با آنها نمودیم و از اختراعات تازه آلمان پرسیدیم معلوم شد هنوز این قسم تپانچه را با دست میسازند ولی تا یک ماه دیگر ماشینی اختراع کردهاند که دایر خواهد شد و بعد از آن با همان ماشین خواهند ساخت. از آن قسم تپانچهای که همراه آورده بود دوازده قبضه خواستیم که از برای ما بفرستد، مرخص شده رفتند.
قدری استراحت کردیم عصر برخاسته در بالکن جلو هتل قدری راه رفتیم. امروز هوا ابر و مه است و از صبح تا به حال میبارد. خیلی هوای خفه بدی است. موثقالدوله و مهندسالممالک و امینحضرت و ناصرخاقان در حضور بودند و با آنها صحبت از هر قبیل میداشتیم. بعد جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار شرفیاب شدند قدری به آنها فرمایشات شد.
ساعت نه بعدازظهر یک حقهبازی [شعبدهباز] را حاضر کردند که حقهبازی کند. بعد از شام رفتیم به گالری پایین یک ساعتی تماشای حقهباز را کردیم چندان تعریفی نداشت بعد از اتمام بازی آمدیم بالا ناصرخاقان و ناصرهمایون و ناصرالممالک در حضور بودند به صحبت با آنها مشغول شدیم تا ساعت دوازده استراحت نمودیم.
منبع: مظفرالدینشاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۱۸۵ و ۱۸۶.
۲۵۹
نظر شما