خبرآنلاین اصفهان _ فاطمه کازرونی: هفته گذشته در فاصله کمتر از ۲۴ ساعت دو فرونشست در خیابان نشاط و لاله اصفهان اتفاق افتاد، اکنون خطر فرورفتن تاریخ در دل زمین از ما دور نیست، موضوعی که انکار می شد و باور نمی کردیم اما سوال اینجاست که تا کی قرار است به این رویه ادامه دهیم و خوشبین باشیم که چون اصفهان شهری تاریخی است، چون دیار مذهبی و انقلابی است و به دلیل آنکه اصولا هیچ فاجعه ای را یپش از رخ دادن باور نداریم، نصف جهان ما نیز از حادثه و خطر فرو رفتن در دل زمین در امان مانده است.
شواهد خبر از در راه بودن فاجعه می دهند، زاینده رودی که تمدن اصفهان برپایه آن شکل گرفته است و متعلق به اصفهان است، کشتزارها و باغهای غیرمجاز بالادست را آبیاری را می کند و حتی از اندک آبِ بحق و حق آبه محیط زیستی آن برای نصف جهان خبری نیست تا شاید رمق به سفره های زیرزمینی بازگردد، آب نیست و زیر پای اصفهان خالی از ستونهای نگهدارنده است، اصفهان پی در پی فرو می ریزد و مسئولان همچنان هشدار می دهند، آیا کسی نیست فریاد خاموش زمین، مردم بیگناه این شهر و صدای فروریختن مداوم خاک بر عمق چاله های عمیق زیرزمینی را بشنود.
خطر بسیار جدی است!
همین دو هفته پیش بود کهمدیرکل محیط زیست استان اصفهان با نگرانی هشدار داد و گفت من نه از آلودگی و دیگر مشکلات این استان بلکه بیش از هرچیز از مشکل فرونشست برای اصفهان می ترسم، خطری بسیار بسیار جدی بیخ گوش ماست!
شاید برای رسانه ها که هر روز از مشکل آلودگی اصفهان می گویند و بیماری های ناشی از آن که بخشی از آن به خشکی زاینده رود و تالاب گاوخونی مربوط است عجیب بود که گلعلیزاده این همه از فرونشست سخن گفت و بارها و بارها اظهار نگرانی کرد چراکه همچنان اصرار برای دانستن تعداد روزهای پاک و آلوده اصفهان داشتند اما وی نیز بر موضع خود اصرار می ورزید و دلیل این نگرانی چند روزی نپایید که مشخص شد، فرونشست و ایجاد چاله 15 متری در خیابان نشاط یعنی فرو رفتن زمین در نزدیک ترین نقطه به میدان تاریخی اصفهان!!
حالا دیگر هیچ کس نمی تواند مدعی شود که خوشبختانه بناهای تاریخی اصفهان آسیبی از فرونشست ندیده است، گرچه هم اکنون نیز زخم فرونشست بر پیکر سی و سه پل و غیره آشکار است اما اکنون خطر آنچنان نزدیک شده است که زبان از توجیه باز مانده است.
همه چیز به آینده رود ما بر می گردد و هیچ:
زایندهرود که روزگاری شاهرگ زیستیِ اصفهان و یکی از نمادهای هویتی، اقتصادی و اکولوژیک منطقه بود، طی سالهای اخیر بهخاطر ترکیبی از خشکسالی بلندمدت، مدیریت نامتوازن منابع آب و انتقال آب به حوضههای دیگر به صورت پیوسته کاهش جریان یافته یا خشک شده است.
پیامد این وضعیت تنها کمبود آب نیست؛ فرونشست، خالیشدن سفرههای زیرزمینی، تشدید گرد و غبار و فشار اقتصادی-اجتماعی بر ساکنان شهر را نیز بهدنبال داشته است.
وضعیت خشکسالی و عاملها
خشکسالی بلندمدت و کاهش نزولات طی دهه گذشته شدت خشکسالی در حوضه زایندهرود افزایش قابلتوجهی داشته و ورودیهای رودخانه و پشت سدها به شدت کاهش یافته است. همزمان افزایش نیاز آبی در بخش کشاورزی و صنعت (و بعضاً انتقال آب به حوضههای همسایه) باعث شده جریان پایدار رود تقریباً قطع شود.
مدیریت و تخصیص نابرابر آب: گزارشها و تحلیلها نشان میدهد که بخشی از مشکل ناشی از تخصیصها و برداشتهای خارج از ظرفیتِ تجدیدپذیر است؛ یعنی مصرف بیش از توان تجدیدپذیر حوضه و انتقال به نقاط دیگر. اینگونه تصمیمگیریها در شرایط خشکسالی، اثرات محلی را تشدید کرده است.
تأثیر خشکسالی بر فرونشست (نشست زمین)
رابطه مستقیم آب سطحی و آب زیرزمینی با فرونشست: خشک شدن یا کاهش جریان زایندهرود باعث کاهش تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میشود؛ نتیجه آن افت سطح آبهای زیرزمینی و افزایش برداشت از چاههاست که سازوکار فرونشست را فعال میکند. مطالعات راداری (InSAR) نشان دادهاند که کاهش تغذیه رودخانه با تشدید نرخ فرونشست در دشتهای اطراف اصفهان همبستگی دارد.
میزان فرونشست: مقامات و مطالعات ملی نرخهای فرونشست در برخی قسمتهای استان اصفهان را در محدودههای چند میلیمتر تا دهها میلیمتر در سال گزارش کردهاند؛ برخی منابع نرخهایی تا حدود ۴ تا ۱۸ سانتیمتر در سال برای مناطق بحرانی ذکر کردهاند که نشاندهنده شدت بالای پدیده در نقاطی از حومهٔ شهری است. این نرخها برای شهر و زیرساختها خطرزا است.
پیامدهای شهری، اقتصادی و زیستمحیطی برای اصفهان
۱. خطر برای ابنیهٔ تاریخی و زیرساختها: فرونشست میتواند به ترک خوردن ساختمانها، نشست معابر، آسیب به شبکهٔ آب و فاضلاب و راهها و مخازن شهری منجر شود؛ این موضوع در شهری با میراث عظیم تاریخی مثل اصفهان اهمیت ویژهای دارد.
۲. فشار بر کشاورزی و معیشت: کشاورزانِ حوضهٔ زایندهرود با کاهش دسترسی به آب و پایینرفتن بهرهوری روبهرو هستند؛ این امر باعث کاهش درآمدها، مهاجرت روستاییان و تنش اجتماعی شده است.
۳. افزایش گرد و غبار و آلودگی هوا: خشک شدن بستر رود و تالابهای پاییندست (از جمله گاوخونی) ریسک تولید گرد و غبار نمکآلوده و ریزگردها را افزایش میدهد که سلامت عمومی و کشاورزی را تهدید میکند.
۴. تنشهای اجتماعی و امنیتی: کاهش آب و سیاستهای تقسیم آب منجر به اعتراضهای مردمی و افزایش تنش میان گروههای مختلف ذینفع شده است؛ در پی این اعتراضها گاهی دولت مجبور به بازگشایی موقتی آب شده است.
سوال مردم اصفهان این است که مگر چه قدر سخت است که ۹۷ درصد حق مسلم اصفهان را به آن بازگردانیم و استان مجاور نیز سهم خود را ازحوضه کارون که ۹۷ درصد آن در این حوضه آبریز قرار دارد ببرد، استان مجاور در نقشه های حوضه زاینده رود و گاوخونی، تنها یک سهم سه درصدی از این حوضه دارد، چرا هزاران هزار هکتار زمین کشاورزی همراه چاه های غیرمجاز برای پمپ آب از زاینده رود بی رمق در بالادست سد و باغهای انبوه بر کوه ها ایجاد شده است که آب زاینده رود را به ناحق می بلعد و ما همچنان به دنیال راه حلهای انتقال آب و غیره هستیم تا همانند بسیاری از دیگر مشکلات، به جای روشهای ساده برای رفع مشکل، لقمه را دور سرمان بپیچانیم.
آیا می توان جمعیت پنج میلیونی اصفهان را که بسیاری از آنها نیز از اهالی چهارمحال هستند و در بسیاری از ادارات اصفهان نیز به شکل رسمی فعالیت می کنند می توان نایده گرفت و به جمعیت کمتر از صدهزار نفر دارای سهم آبه در استان مجاور بسنده کرد؟، روندی که اکنون جریان دارد!
نباید اجازه دهیم خشک طبیعت جبران کننده این همه آسیبی باشد که به آن زده ایم چراکه تجربه و علم نشان می دهد، طبیعتی که در آن آدمی بیش از اندازه دست برد و به خشکی بگراید، با سیلابهای پی در پی انتقام خود را خواهد گرفت.
پیش از انتقام طبیعت باید جریان عدالت آبی را به محیط زیست کشور برگردانیم، چه دریاچه ارومیه باشد چه زاینده رود، و چه کارون و یا هر تالاب، جنگل و یا رودخانه ای از کشورمان، ایران.
نظر شما