به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عصر روز پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۳۸ بنا به دعوت جعفر اخوان بنیانگذار کارخانه جیپ و مدیرعامل شرکت سهامی جیپ ایران شمار زیادی از رجال سیاسی، شخصیتهای فرهنگی و اقتصادی، امرای ارتش، روزنامهنگاران و بازاریان از کارخانه جیپ ایران در کیلومتر چهارده جاده کرج بازدید کردند. خبرنگار کیهان که در جریان این بازدید حضور داشت، گزارشی از این دیدار تهیه کرد که دو روز بعد (۱۷ مهر) به این شرح منتشر شد:
نسیم ملایم پاییزی، پرچمهای بلند ایران را که جلوی کارخانه اتومبیلسازی برافراشته شده بود به اهتزاز درمیآورد. فوارههایی که در میان یک حوض زیبا، محصور در چمن، به سوی آسمان سرمیکشیدند. قطرههای ریز و درخشان آب را به اطراف پراکنده میساختند، و شعاع نارنجیرنگ آفتاب، روی گلها و سبزهها میرقصیدند.
در کیلومتر چهارده جاده کرج در گوشه و کنار، اتومبیلهای سواری و تاکسی فراوانی «پارک» کرده بودند، و مدعوین که دستهدسته و گاهی یکی دو نفر، به سوی نمایشگاه کارخانه جیپ ایران رهسپار بودند، از منظره زیبا و بدیعی که جلوی کارخانه به وجود آمده بود لذت میبردند.
در مدخل نمایشگاه، آقای جعفر اخوان، مدیرعامل شرکت جیپ ایران و بانی کارخانه جیپ ویلیز در ایران به مدعوین خیرمقدم میگفتند و با خوشرویی و رضایت سرشاری آنان را به داخل کارخانه راهنمایی میکردند.
در این نمایشگاه، پانزده نوع از جیپهای مختلف مانند جیپ سواری، کامانکار، کمپرسی، استیشن، آمبولانس، وانت با رنگهای زیبا و گوناگون دیده میشد و مدعوین پس از اینکه با تحسین و اعجاب این جیپها را، این نخستین محصولات کارخانه جیپسازی ایران را میدیدند به سالن کارخانه که فضای آن با گلها و چمنها و فوارهها تزئین یافته بود راهنمایی میشدند.
در سالن وسیع و مبله کارخانه پیشخدمتهایی که لباسهای تمیز و شیکی بر تن داشتند با سینیهای چای، شیرینی، بستنی، آبمیوهها، نوشابههای غیرالکلی و حتی یک سینی مملو از سیگارهای گوناگون با ادب و متانت در برابر مدعوین سر خم میکردند و میکوشییدند که پذیرایی آنان خالی از هرگونه کمبود و عیب و نقصی باشد.
در این سالن عده زیادی از رجال سیاسی، عناصر اقتصادی، شخصیتهای فرهنگی، امرای ارتش، روزنامهنگاران و بازرگانان بازار دیده میشدند که در گوشه و کنار و یا روی تراس سالن پذیرایی زیر آفتاب مطبوع پاییزی ایستاده بودند و درباره کارخانه جیپ ایران و تاثیر تاسیس این کاخرانه در امور اقتصادی و اجتماعی گفتوگو میکردند.
در قیافه همه این مدعوین خوانده میشد که مشتاق دیدار کارخانه عظیم جیپ ایران هستند و به همین سبب همین که فنجان چای، یا جام نوشابهها تهی میشد آن را روی نزدیکترین میز سالن میگذاردند و به سوی کارخانه رهسپار میشدند...
همین که باغچههای پرگل و سبزه تمام میشد، نخستین جایی که مورد بازدید مدعوین قرار میگرفت، سالن غذاخوری کارگران بود.
در این سالن پهناور، میزها و صندلیهای فلزی و تمیزی در گوشه و کنار چیده شده بود و نشان میداد که کارمندان و کارگران فنی و غیرفنی کارخانه جیپ ایران در چه محیطی، محیط پاکیزه و تمیزی غذای ارزان و گوارای خود را صرف میکنند.
روبهروی این سالن، آشپزخانه کارخانه قرار داشت. آشپزباشی و شاگردان زیردست او همه لباسهای سپید و کلاههای مخصوص آشپزی بر تن داشتند، بوی غذاهای گوناگونی که روی فر آماده میشد در فضا موج میزد و هرکس وارد آنجا میشد از نظافتی که در همهجا به چشم میرسید، از لباسهای تمیز کارگران، از دستشوییهای متعددی که دارای آب تصفیهشده بود، از یخچال بزرگ برقی که در گوشه آشپزخانه دیده میشد، رضایت خاطری احساس میکرد، زیرا میدید که کارگران هموطن، در این کارخانه از همه شرایط بهداشتی برخوردارند و میتوانند با آسایش و رفاه فراوانی روبهرو باشند.
وقتی مدعوین از آشپزخانه بیرون میآمدند، به وسیله یکی از کارمندان شرکت جیپ ایران، به سوی کارخانه برق هدایت میشدند.
کارخانه برق شرکت جیپ ایران که شبانهروز به کار مشغول است سیصد کیلو وات برق تولید میکند و چهارصد اسب قدرت دارد، به وسیله همین موتورهای پرنیروی برقی است که تمام امور کارگاه عظیم جیپ ایران حتی پیچاندن پیچها و مهرههای کوچک و بزرگ، با برق انجام میپذیرد.
کارخانه جیپ
پس از دیدار از کارخانه برق، نوبت [به] کارگاه بزرگ جیپ ایران میرسید؛ کارگاهی که از یک طرف قطعات مختلف جیپ به زیر دست کارگران ایرانی میآید و از طرف دیگر انواع گوناگون جیپ، مهیا و کامل، آماده بهرهبرداری و عرضه به بازار میشد.
در این کارگاه وسیع که به قول یکی از مدعوین پیرمرد و جهاندیده «نه سر دارد و نه ته!» ابتدا قطعههای کوچک و بزرگ جیپ، به وسیله شستوشوی بخار، تمیز و پاکیزه میشود. کمی آن طرفتر جوشکاری روی قطعهها انجام مییابد. آنگاه به وسیله متههای برقی محلهای معینی سوراخ میگردد، بعد زیر دست کارگران سمبادهکار میرود و جاهایی که جوش خورده است صاف میشود. پس از آن نوبت آسترکاری میرسد و بعد از آنکه آستر اتاقهای جیپ زده شد، یک بار دیگر هم لکهگیری و تمیز میگردد، آن وقت رنگ اصلی جیپ را میزنند و اتاقهای رنگشده را به کوره میبرند تا خشک شود.
این کوره عجیب و تماشایی، با چراغهای فراوانی که دارد، مثل آفتاب میدرخشد، و در عرض ده دقیقه – فقط ده دقیقه اتومبیلهای رنگشده را خشک میکند!
در ردیف دوم کارگاه، کارگران مشغول سیمکشی اتومبیلها، وصل کردن شاسیها و فنرها و سوار کردن دفرنسیالهای جیپها هستند؛ جوشکاریها را با سرعت و به وسایل برقی انجام میدهند، شاسیهای آماده را روی چرخهای مخصوصی برمیگردانند، فنربندی را کامل میکنند و بعد کلاج، ترمز، لوله اگزوز را نصب میسازند. کمی آن طرفتر نوبت فرمانها و دندهها میرسد، و در آخر کار موتور را به طور کامل روی جیپها میگذارند و حالا گلگیرها و رادیاتورها و چراغها را وصل میکنند، پس از آن باطری و باک بنزین و خوردهکاریها را انجام میدهند و اتومبیلی را که اینگونه آماده شده است روی «سکوی آزمایش» میبرند تا به وسیله دستگاه مخصوصی که به طور اتوماتیک کار میکند، فرمان را میزان کنند، دینام و دلکو را مورد آزمایش قرار دهند، و پس از اطمینان کامل اتومبیل را به قسمت تشکدوزی و خیاطی هدایت کنند.
در این قسمت از کارگاه، تشکهای فنری و جیپها آماده میشود، کروک آنها را میزنند، شیشه جلو را نصب میکنند و قطعههای کوچک آئینه و برفپاککن را روی جیپها وصل میسازند و حالا... انواع اتومبیلهای جیپ، در یک خط مستقیم و با رنگهای قشنگ و تماشایی آماده بهرهبرداری و سوار شدن بنده و جنابعالی است...
بازدید دقیق این کارگاه عظیم، نزدیک یک ساعت وقت لازم دارد، و مدعوین که با تحسین و اعجاب و با خرسندی و سرافرازی محصول دست کارگران ایرانی را (از نخستین لحظه تا واپسین مرحله) دیدهاند نزدیک در خروجی کارگاه در برابر یک جیپ استیشن شکاری که رنگ آبی روشن دارد و با تاج طلایی سلطنتی مزین شده است و برای تقدیم به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، آماده میباشد ایستاده بودند، و من... درخشش پرتوی غرور و شادمانی را در چهره آنها میدیدم، در چهره همه آنها!
وقتی همه مدعوین با صادقانهترین لحنی به آقای جعفر اخوان بانی کارخانه جیپ و مدیرعامل شرکت سهامی جیپ، آقای کمال بازرگان مدیر داخلی شرکت سهامی جیپ و آقای مصطفی فرزانه مدیر داخلی کارخانه تبریک میگفتند، و با مسرت فراوانی کارخانه جیپ ایران را ترک میکردند، تازه نوبت نمایندگان جیپ ایران در شهرستانها بود که دستهدسته به دیدار آقای اخوان و بازدید از کارخانه میآمدند.
هریک از این نمایندگان، از شهرستانهای خود هدایای جالبی آورده بودند و بخصوص هدیه نماینده ترکمنصحرا، که یک قالیچه دستبافت و ظریف ترکمنی بود، بسیار جلب توجه میکرد...
و به این ترتیب اولین کارخانه اتومبیلسازی در کشور ما بنا نهاده شد و اینک وظیفه دولت است که با امکانات قانونی خود از این کارخانه حمایت نماید و وسایل پیشرفت و توسعه آن را فراهم سازد.
۲۵۹
نظر شما