خبرآنلاین - درگیری هایی که درحال حاضر در مرز پاکستان و افغانستان درحال رخ دادن است، تقریبا شدیدترین درگیری میان این دو کشور در سال های اخیر است، یعنی هم شدت و هم دامنه درگیری ها بسیار بالا است. از نظر شدت، پاکستان یک جنگ ترکیبی را علیه افغانستان شروع کرده که شامل عملیات زمینی و هوایی است. طالبان نیز اقدامات متقابلی انجام داده و در هفت استان مرزی با پاکستان درحال درگیری است. ضمن اینکه عملیات پاکستان به کابل کشیده شده است. در نتیجه، این درگیری از نظر شدت و دامنه، بزرگترین درگیری طی سال های اخیر میان این دو کشور است.
رخ دادن این درگیری با چنین دامنهای چندین علت دارد؛
علت اول؛ پاکستان مدعی است حملات خونباری که دراین کشور انجام می شود، توسط تحریک طالبان پاکستان فرماندهی می شود و تحریک طالبان پاکستان نیز توسط افغانستان انجام می شود، زیرا مقر این گروه در افغانستان است. طالبان این ادعا را رد می کند ولی در عمل مشخص شده که پناهگاه های تحریک طالبان پاکستان در افغانستان است. واقعیت این است که میان طالبان پاکستان و افغانستان یک ارتباط تنگاتنگ وجود دارد، این دو گروه از نظر قومیت، مکتب فکری، مذهب و مقررات حقوقی (شریعت و پشتونوالی) یکساناند. در زمانی که طالبان افغانستان در برابر دولت کابل می جنگید، پاکستان این گروه را تحریک و حمایت میکرد. اما درحال حاضر این اتفاق برعکس شده است و طالبان در کابل حاکم شدهاست و گروههای مخالف دولت مرکزی پاکستان حمایت میکند.
طالبان پاکستان یک گروه است که دو دهه از عمر آن می گذرد و بین ۳۰ الی ۴۰ هزار نیروی مسلح دارد و در مرحله نخست خواهان اجرای شریعت در منطقه خیبر پختونخواه که شامل استان سرحد و منطقه قبایلی است، و در در مرحله بعدی خواهان سوق دادن این شریعت به تمامی پاکستان است. یعنی ایجاد حکومتی مانند طالبان افغانستان.
دولت پاکستان این گروه را، یک گروه تجزیه طلب، بی ثبات و تروریستی می داند فلذا در حفظ تمامیت ارضی پاکستان، علیه این گروه می جنگد.
علت دوم؛ آقای متقی، وزیر خارجه طالبان افغانستان در سفر به هند بیانیهای صادر کرده است که در این بیانیه بندهایی وجود دارد که غالبا دارای موضع گیری هایی علیه پاکستان است. به عنوان مثال آقای متکی اقداماتی که در کشمیر هند اتفاق افتاد و باعث ایجاد درگیری میان هند و پاکستان شد را محکوم کرده است. یا نقش پاکستان در بی ثباتی منطقه را محکوم کرده و به احترام به تمامیت ارضی و ثبات کشور ها اشاره کرده است.
یعنی تمامی مواردی که در این بیانیه مطرح شده، به نوعی بیانگر رابطه نزدیک هند و طالبان و اتحاد هر دو علیه پاکستان است.
این اتفاق برای پاکستان بسیار غیرمنتظره است، زیرا پاکستان در شکل گیری و تداوم حیات طالبان نقش موثری داشته است. اما حالا این گروه تبدیل به رقیب و دشمن آنها شده است. درکل معنای بیانیه اخیر طالبان این است که این گروه به سمت هند که رقیب دیرینه پاکستان است متمایل شدهاست.
علت سوم؛ موضوع بعدی مربوط به خط دیوراند است، خط دیوراند به دو شکل مشکل ساز شده، اول اینکه هیچ دولتی در افغانستان از جمله طالبان فعلی، این خط را به رسمیت نمی شناسد. این خط نزدیک به ۲ هزار کیلومتر طول دارد که یکسوی آن به چین و از سویی دیگر به ایران میرسد. پاکستان در این مرز درحال دیوار کشی و رسمی کردن آن است که این اتفاق برای طالبان نگران کننده است. نکته دوم اینکه در دوسوی این خط، قومیت پشتون زندگی می کند که این قوم در بخشی از فصول در پاکستان و در بخشی دیگر در افغانستان هستند. در نتیجه، رسمی کردن این مرز، رفت و آمد این قوم را دشوار می کند. این مورد نیز یکی از عوامل دیرینه این اختلاف است.
اگر شرایط به همین شکل پیش برود، نه تنها ممکن است سطح درگیری ها افزایش پیدا کند، بلکه اساسا معادلات منطقهای را تحت تاثیر قرار می دهد.
افغانستان با اینکه در دوره های مختلف، رابطه نزدیکی با هند داشته است، اما تقویت این پیوند در این اندازه، برای پاکستان نگران کننده است. اگر جریان اصلی به صورتی پیش برود که نوعی پیوند میان کابل و دهلی نو شکل بگیرد، معادلات منطقه تغییر پیدا خواهد کرد و حتی برای ایران نیز نگران کننده خواهد بود. در نتیجه این موضوع باید با ملاحظات بیشتری مورد مطالعه قرار بگیرد.
به عنوان مثال اگر پیوند طالبان و هند به سمتی پیش برود که پایگاه بگرام در اختیار آمریکا قرار بگیرد، آن زمان است که برای ایران نگرانی هایی ایجاد می شود. حتی این پیوند می تواند در تعارض با چین قرار بگیرد، زیرا آمریکا و هند دو رقیب مهم برای چین هستند.
در عین حال پاکستان و چین قوی ترین روابط استراتژیک را دارند. در این شرایط است که ملاحظات امنیتی متعددی برای ایران نیز ایجاد می شود.
درخصوص ادعای طالبان مبنی بر حضور گروهک تروریستی داعش در خاک افغانستان باید تاکید کرد که درحال حاضر ظاهر این مسئله اینگونه است که طالبان با داعش دچار مشکل است و وقتی یک نیرو با یک دولت مرکزی دچار چالش است، کشورهای دیگر از این نیرو استفاده می کنند، در نتیجه هیچ بعید نیست که داعش در خاک پاکستان حضور داشته باشد و از داخل خاک پاکستان اقداماتی علیه افغانسان انجام دهد.
البته پیش از اینکه طالبان قدرت را بدست بگیرد، منطقه خیبر پختونخواه و به خصوص منطقه قبایلی، مقر بسیاری از گروههای تروریستی بود که داعش از میان برخی از همین گروهها تشکیل شدهاست.
لازم به ذکر است که بخشی از این گروهها شامل عربهایی هستند که از سوریه و عراق آمده اند، بخش دیگر شامل قسمتی از اعضای ناراضی طالبان است، بخش دیگر آن هم مربوط به تحریرالشام و نهضت ترکستان شرقی است.
اگر فرض را بر این بگذاریم که میان داعش و طالبان تنش وجود دارد، پس در نتیجه ممکن است که پاکستان هم برعلیه افغانستان از داعش استفاده و آن را تقویت کند. هر چندن این موارد یک فرض است اما نه یک فرض محال. پاکستان حتی اگر رابطه ای با داعش نداشته باشد، بی میل هم نیست که از آن علیه افغانستان استفاده کنند.
*تحلیل گر مسائل آسیای جنوبی
۲۱۹/۴۲
نظر شما