از بی‌حوصلگی تا انگیزه؛ چگونه دوباره با انرژی به زندگی بازگردیم

همه ما گاهی احساس می‌کنیم هیچ انگیزه‌ای برای انجام کارها نداریم، از درس و کار گرفته تا حتی ورزش و تفریح. اما بی‌انگیزگی فقط یک احساس گذرا نیست؛ معمولاً نشانه‌ای از نداشتن هدف روشن، خستگی جسمی یا عوامل روانی پنهان است. خبر خوب این است که با چند راهکار ساده و عملی می‌توان دوباره شور و انرژی را به زندگی بازگرداند و مسیر رسیدن به اهداف را هموار کرد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مهم ترین چیز برای انجام شدن یک کار پی بردن به لزوم انجام آن است. برای مثال، درس خواندن ایده خوبی است، اما چرا باید انجام شود؟ تا زمانی که به این نتیجه نرسید که برای رسیدن به هدفتان واقعا به آن نیاز دارید، این کار انجام نخواهد شد.
بنابراین، هدف و چرایی انجام یک کار باید مشخص شود. این افراد بی هدف و بی برنامه هستند که دچار بی انگیزگی می شوند.
سالمندان را در نظر بگیرید. برخی از آنها احساس می کنند برای انجام هر کاری بیش از حد پیر هستند. این بی هدف بودن و بی انگیزگی آنها را هر روز منزوی تر و ناراحت تر می کند.

علل زیر نیز در بی انگیزگی دخیل هستند:
•    نداشتن اعتماد به نفس
•    افسردگی و اضطراب
•    تربیت والدین و تحقیر و سرزنش
•    تنهایی
•    شکست های متوالی
آیا یافتن دلیل و لزوم انجام کار برای انگیزه پیدا کردن کافی است؟
خیر!
یافتن دلیل نیاز به انجام یک کار تنها مانند استارت روشن شدن موتور است. حالا موتور روشن شده است، اما اگر حرکت نکنید، به زودی دوباره از کار می افتد. این اقدام کردن است که انگیزه به سرانجام رساندن کار را با خود در پی دارد.

دلایل بی انگیزگی همراه با راه حل فوری:

دلیل اول بی انگیزگی : نداشتن هدف و مسیر مشخص
چنانچه هدف یا خواسته‌ی مشخصی نداشته باشید، انگیزه‌ای هم برای دست به کار شدن نخواهید داشت. واقعیت این است که اگر تصویر واضحی از مقصد مورد نظرتان باشید، زندگی برایتان یکنواخت و کسالت‌بار می‌شود و در این صورت برای دست به کار شدن، احساس نیاز نمی‌کنید.
بهتر است ابتدا ببینید، در زندگی خود چه خواسته‌ای دارید و چه هدفی را دنبال می‌کنید؟ دلتان می‌خواهد در زندگی‌تان، چه تجربیاتی کسب کنید و می‌خواهید چه میراثی از خود به جا بگذارید و چگونه از شما یاد کنند؟

دلیل دوم بی انگیزگی : بی‌میلی
هرگاه از انگیزه سخن به میان می‌آید، در واقع دلیل یا چرایی انجام یک کار اهمیت پیدا می‌کند. اگر چه گاهی اوقات خواسته یا هدف مشخصی دارید، میل و رغبت چندانی برای دنبال کردن خواسته‌ی خود و رسیدن به سر منزل مقصود ندارید.
درست در چنین وضعیتی است که بی‌انگیزگی به سراغتان می‌آید و شما را از دنبال کردن خواسته و هدفی که دارید، باز می‌دارد.در چنین شرایطی، بهتر است به دنبال دلایل مهم‌تر و مؤثرتر باشید تا در سایه‌ی انگیزه،به خواسته‌تان تحقق ببخشید.
همچنین می‌توانید خواسته یا هدفی دیگر را برای خود برگزینید، هدفی که در واقع انگیزه بخش باشد و شور و شوق حرکت را در وجودتان زنده کند.
 
دلیل سوم بی انگیزگی : سریع جواب نگرفتن

گاهی اوقات افراد انتظار دارند در مدت زمان بسیار کوتاهی از کارها و اقداماتی که انجام داده‌اند،نتیجه بگیرند.به طور مثال، یک رژیم غذایی مشخص را در برنامه‌ی خود قرار می‌دهند اما پس از گذشت دو ماه،همین که نتیجه‌ی دلخواهشان حاصل نمی‌شود،دیگر از آن رژیم غذایی پیروی نمی‌کنند و آن را رها می‌کنند.
بهتر است برای پیگیری خواسته یا هدفتان،یک زمان‌بندی منطقی و واقع‌بینانه در نظر بگیرید و هر اقدامی را درست در زمان و مکان مناسب خود انجام دهید.

دلیل چهارم بی انگیزگی : پشتیبان نداشتن
هرگاه احساس کنید کسی باورتان ندارد و برای اطرافیانتان فرقی ندارد که به خواسته یا هدفتان برسید،بی‌انگیزگی به سراغتان می‌آید و پیمودن راه برایتان سخت و دشوار می‌شود،بهتر است در بین اطرافیانتان به دنبال افرادی باشید که همراهی‌تان می‌کنند و شما را به دنبال کردن راهی که پیش رو دارید،تشویق می‌کنند.
شاید باورتان نشود، اما همراهی و تشویق دیگران تأثیر معجزه‌آسایی دارد.
 
 دلیل پنجم بی انگیزگی : خود را باور نداشتن
رابطه بی انگیزگی و افکار
گاهی اوقات در ابتدای راه،چنان انگیزه‌ای در وجودتان موج می‌زند که حرکت در مسیر تعالی و پیشرفت را با کار و تلاش فراوان آغاز می‌کنید اما چون خودتان را باور و به قابلیت‌های خود،برای تحقق خواسته‌هایتان ایمان ندارید،شک و تردید در وجودتان نمایان می‌شود و از کار و تلاش دست برمی‌دارید.درست در همین لحظه است که با خود می‌گویید:«از همان اول می‌دانستم که نمی‌توانم…».
واقعیت این است که هرگاه افسارتان را در اختیار افکار منفی قرار می‌دهید،آرام آرام شک و دودلی در وجودتان لانه می‌کند و نهال انگیزه در وجودتان پژمرده می‌شود.بهتر است هرگاه فرصت پیدا می‌کنید،به خواندن مطالب و کتاب‌هایی بپردازید که حس اعتماد به نفس را در وجودتان زنده می‌کند و شما را به پیمودن راه و رسیدن به سر منزل مقصود وا می‌دارد. در چنین شرایطی سوخت جت را اصلا فراموش نکنید می‌تواند بسیار به شما کمک کند.
اگر برایتان امکان دارد با افرادی نشست و برخاست کنید که خواسته یا هدف مشابهی داشته‌اند و به آن دست یافته‌اند.

دلیل ششم بی انگیزگی : ضعف جسمانی
به طور حتم،شنیده‌اید که عقل سالم در بدن سالم است، گاهی اوقات انگیزه‌ی بسیار بالایی دارید،اما به دلیل ضعف جسمانی نمی‌توانید آنگونه که شایسته است،خواسته‌ی خود را پیگیری کنید.پس بهتر است از خود مراقبت کنید،خوب غذا بخورید،ورزش کنید و مراقب سلامتی‌تان را باشید. 
تردیدی نیست،اگر بدنتان سرشار از انرژی باشد، تند و سریع از خواب برمی‌خیزید و از همان اول صبح دست به کار می‌شوید اما اگر بدنتان ضعیف باشد،از همان نخستین ساعات روز احساس خستگی می‌کنید.

دلیل هفتم بی انگیزگی : عدم تمرکز
هرگاه خواسته یا هدفی را دنبال می‌کنید،مسائل و موضوعاتی پیش می‌آیند که تمرکزتان را به هم می‌زنند و مانع از آن می‌شوند که خواسته‌ی خود را پیگیری کنید.اگر به این مسائل فرعی بها بدهید و به آن‌ها توجه کنید،از ادامه‌ی راه باز خواهید ماند و به تدریج بی انگیزگی گریبان شما را خواهد گرفت.
برای اینکه گرفتار مسائل حاشیه‌ای نشوید،مرتب اقدامات و کارهایی را که انجام می‌دهید، ارزیابی کنید.ببینید هر اقدامی که در حال حاضر انجام می‌دهید،شما را به خواسته و هدفتان نزدیک‌تر می‌سازد یا شما را از آن دور می‌کند.

دلیل هشتم بی انگیزگی : بی‌حوصلگی

اغلب اوقات داشتن یک تصویر کلی از مقصد مورد نظرتان،هیجان و انگیزه‌ی بیشتر را ایجاد می‌کند تا این که خود را به جزئیات کار مشغول کنید،با این حال،برای اینکه تصویر درستی از مبدأ و مقصد داشته باشید،توجه به جزئیات هم ضروری به نظر می‌رسد اما این گونه مسائل نباید موجب دلزدگی شما از کار شود.به عنوان مثال،اگر به دنبال کاهش وزن باشید و دویدن برایتان کسالت‌بار و ملال‌آور شود،به تدریج انگیزه‌ی خود را از دست خواهید داد.
در این صورت باید به دنبال یک فعالیت جایگزین باشید که همان تأثیر دویدن را داشته باشد و با سوزاندن چربی‌های اضافی بدنتان، سبب کاهش وزن شود.
همچنین اگر قصد دارید کسب و کار تازه‌ای راه بیندازید و به همین علت باید چندین کار خسته کننده و کسالت‌بار را انجام بدهید،بهتر است افرادی را به کار بگیرید تا این کارها را انجام بدهند.

 دلیل نهم بی انگیزگی : افراد بدبین
افراد منفی‌باف همچون علف‌های هرزی هستند که چشمه‌ی جوشان انگیزه را در وجودتان می‌خشکانند. این عده از افراد،مرتب از یأس و ناامیدی حرف می‌زنند و سبب بی انگیزگی در شما میشوند. هر چه از دستتان برمی‌آید، انجام دهید تا این افراد در پیرامونتان نباشند، تا آنجا که برایتان امکان دارد، با افراد بدبین و منفی‌باف نشست و برخاست نداشته باشید.

آخرین و مهم ترین دلیل بی انگیزگی : برنامه‌ی مشخص نداشتن
چنانچه برنامه‌ی شفاف و مشخصی نداشته باشید،فقط وقت و انرژی خود را تلف خواهید کرد. تردیدی نیست که اگر بخواهید به مقصد مورد نظرتان برسید، باید یک برنامه‌ی شفاف و یک نقشه‌ی راه دقیق داشته باشید.در غیر این صورت پس از مدتی متوجه می‌شوید که نه تنها به هدفتان نزدیک‌تر نشده‌اید بلکه در تمام این مدت،وقت و انرژی خود را هدر داده‌اید.به این ترتیب، یأس و ناامیدی به سراغتان می‌آید و به بی انگیزگی دچار میشوید. پس بهتر است یک برنامه‌ریزی دقیق داشته باشید و در چارچوب آن عمل کنید.
رمز موفقیت داشتن هدف است، اما شناخت موانع نیز از اولویت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. هر چقدر شما نسبت به مسیر خود شناخت داشته باشید.

راهکارهای مقابله با بی انگیزگی
هدف گذاری کنید:
اهدافتان را روی یک برگه بنویسید. برای آن برنامه ریزی کنید و اقدام کنید. از منطقه امن خود خارج شوید. ریسک کنید و به دنبال فرصت های نو باشید. اجازه ندهید چیزهایی مانند سن، افکار اطرافیان و کلیشه های اجتماعی شما را در خانه زندانی کنند.

از گذشته درس بگیرید:
اشتباهات گذشته یکی از عوامل بی انگیزگی هستند. فکر کردن به گذشته برای شما سودی ندارد. شما فقط باید از آن درس بگیرید و به آینده چشم بدوزید.
مهم نیست چه خطایی انجام داده اید. خودتان را ببخشید و سعی در جبران آن داشته باشید. به دنبال راه هایی برای فراموش کردن گذشته باشید. برای این کار می توانید از یک مشاور کمک بگیرید.
موفقیت های گذشته را به یاد بیاورید:
ذهن انسان به طور کلی منفی گراست. بدین معنی که بیشتر خاطرات منفی در آن ثبت می شود و موفقیت ها و خاطرات خوب کمرنگ‌تر می شوند.
با به یاد آوردن دستاوردها و موفقیت هایتان (هر چند کوچک) می توانید دوباره به استعدادها و توانایی هایتان ایمان بیاورید.
مقایسه ناسالم نکنید:
مقایسه درون زندگی خود با ظاهر زندگی دیگران باعث بی انگیزگی شما می شود. متاسفانه مقایسه در فرهنگ ما رواج زیادی دارد و از همان کودکی والدین بچه را با بقیه بچه ها مقایسه می کنند.

فراموش نکنید که شرایط زندگی هر کس متفاوت است. شاید اگر او در شرایط زندگی شما بود، موقعیت بدتری داشت. به جای مقایسه کردن، روی هدفتان متمرکز شوید و تلاش کنید به آن برسید.
از وقت به صورت بهینه استفاده کنید:
تلف کردن وقت و به تاخیر انداختن کارها باعث می شود که کارهای عقب مانده زیادی برایتان باقی بماند. این باعث می شود که دیگر انگیزه و توان تکمیل اهدافتان را نداشته باشید.
برنامه ریزی دقیقی داشته باشید و کارهای عقب مانده را به تدریج انجام دهید. شبکه های اجتماعی و تلفن همراه یا هر عامل حواس پرتی دیگری را از دسترس خارج کنید و روی کارتان تمرکز کنید. هدفتان را به وظایفت کوچک تر تقسیم کنید و آنها را زمان بندی کنید. با دستیابی به هر مرحله، عزم حرکت به مرحله بعد بیشتر و بهتر می شود.

هر هفته پیشرفت خود را ثبت کنید:
مسیر موفقیتتان را ثبت کنید و میزان پیشرفتتان را روی این مسیر مشخص کنید. با مشاهده پیشرفت، انگیزه شما برای ادامه راه بیشتر می شود.
از سوی دیگر، خطاهایی که شما را از مسیر مورد نظر دور می کنند نیز خود را نشان می دهند و می توانید در زمان مناسب دوباره به مسیر اصلی باز گردید.
استراحت کنید و به خودتان پاداش دهید:
همه ما در میانه راه خسته می شویم. اگر از خودتان زیاد کار بکشید، به زودی بی انگیزگی با شدت بیشتری به سراغتان می آید. تفریح و استراحت را فراموش نکنید.
پاداش دادن به خودتان را فراموش نکنید. به خودتان بگویید وقتی X را انجام دادم، می توانم Y را داشته باشم/انجام دهم.
سخنرانی و کتاب های الهام بخش بشنوید و بخوانید و با آدم های قوی و مثبت حرف بزنید:
برای حل مشکل بی انگیزگی به منابعی نیاز دارید که موتور حرکت شما را فعال نگه دارند. شنیدن تجربیات دیگران و تشویق ها و انگیزه دهی آنان به شما حس خوبی از امید و نشاط برای کار می دهد.
عوامل بی انگیزگی را حذف کنید:
دلیل خمودگی شما چیست؟ آیا از کسی حرف های ناامیدکننده می شنوید؟ دور و اطرافتان پر از آدم های منفی نگر است؟ آدم بدبینی هستید؟ اعتیاد به مواد مخدر دارید؟ با یافتن دلیل احساس ناامیدی می توانید با آن مقابله کنید. این عامل را در زندگی خود حذف کنید و زندگیتان را به روند عادی برگردانید.
دوستانی را برای خود برگزینید که به دنبال هدفی در زندگی هستند. وقتی با کسانی ارتباط داشته باشید که نسبت به زندگی و هدف های خود مشتاق هستند، این اشتیاق و علاقه به شما نیز منتقل خواهد شد.
بدنتان را ورزیده نگه دارید:
منظورمان عضله سازی نیست. بلکه نرمش های سبک و فعالیت روتینی مانند پیاده روی نیز باعث می شود افسردگی و خمودگی از شما دور شود و حس شادابی در شما بیدار شود.
اگر دچار بی انگیزگی شدید هستید، نمی توانید فکرتان را متمرکز کنید، هیچ هدفی نمی تواند شما را فعال کند و بیدار شدن و خروج از خانه و ارتباط با دیگران برایتان سخت شده است، با مشاور یا روانشناس صحبت کنید. این حالت ها می تواند نشانه ای از افسردگی باشد.

به کارهایتان تنوع دهید
برای درمان بی حوصلگی کارهای بزرگتر را به کارهای کوچکتر تقسیم کنید و در نقاط عطف مهم، شکست ها یا پاداش ها را برنامه ریزی کنید. همچنین شما می توانید اوقات فراغت خود را با کارهای جذاب و جدیدی جایگزین کنید تا احساس تنوع باعق کم شدن بی حوصلگی و کم حوصلگی شما گردد.

کارهای خود را فشرده کنید
داشتن برنامه ای باز با وقت بسیار زیاد برای انجام هر کدام از آن ها باعث می شود که انرژی شما به مراتب کم تر و کم تر گردد و در نهایت کم حوصلگی را به سراغ شما بفرستد. فشرده سازی برنامه در بعضی اوقات باعث می شود که انرژی انجام کار در شما افزایش پیدا کند و دغدغه انجام به موقع کارها ، شما را به انجام کار های خود وا دارد. انجام این کار ها به مرور احساس مفید بودن را به شما القی می کند و به رفع کم حوصلگی و درمان بی حوصلگی کمک خواهد کرد.

سفر کنید
گشت و گذار، پیاده روی، ماجراجویی و سفرهای کوتاه یک روزه یا چنده روزه می تواند به درمان بی حوصلگی کمک کند. اگر فرصت سفر رفتن را ندارید سعی کنید به همراه خانواده یا دوستان خود برای گردش به بیرون رفته و مدتی را خارج از خانه سپری کنید. به طور معمول خانه و فضای بسته در افزایش کم حوصلگی تاثیر زیادی دارد.

مطالعه کنید
خواندن داستان یا کتاب برای گسترش ذهن و ایجاد ایده و فعال نگه داشتن تخیل بسیار مفید است و نتیجه تمام این موارد می تواند کاهش بی حوصلگی در شما باشد. حرکت در داستان کتاب های مختلف و یا خواندن داستان های هیجانی باعث افزایش ضربان قلب و در نهایت انرژی شما می شود و به درنهایت به خوبی به رفع بی حوصلگی شما کمک خواهد کرد.
ورزش کنید
برای داشتن جسمی سالم و جذاب، برای سلامت روان و نظم داشتن در زندگی ورزش کردن بسیار مفید است. همچنین برای درمان بی حوصلگی ، ورزش می تواند انرژی شما را در مسیر درستی هدایت کند.
خرید کنید
اگر بودجه کافی دارید و می توانید به خرید بروید این کار انجام دهید چرا که خریدن و آوردن وسایل جدید به خانه می تواند به شما تا حد زیادی در رفع بی حوصلگی کمک کند. برای مثال می توانید وسیله ای که مدت هاست قصد خرید آن را دارید تهیه نمایید و این موضوع می تواند انگیزه شما را افزایش داده و به درمان بی حوصلگی کمک کند.

کار کنید
داشتن ایده های جدید، خلق آثار مختلف و بودن در یک سیستم و تلاش برای رسیدن به یک هدف می تواند به درمان بی حوصلگی کمک کند و به انرژی شما جهت دهد. همچنین کسب درآمد و داشتن منبع درآمد شخصی می تواند به هرکسی انگیزه ی زیادی بدهد و به رفع بی حوصلگی او کمک کنید.

 فیلم های با کیفیت تماشا کنید
دنبال کردن جریان یک داستان تصویری می تواند به شما در بازیابی انرژی کمک کند. توجه داشته باشید که بهتر است این فیلم یا جنبه ی انگیزشی داشته باشد یا داستان پر هیجانی را داشته باشد در غیر این صورت دیدن یک فیلم را روند کند یا پایان غم انگیز می تواند بی حوصلگی شما را بسیار بدتر کند. همچنین فیلم هایی که داستان های زرد را به نمایش می گذارد نیز درمان بی حوصلگی را مختل می کند.

بی حوصلگی نشانه این است که ما به طور معناداری با دنیا درگیر نیستیم . بی حوصلگی به ما می گوید کاری را که انجام می دهیم، متوقف کنیم و آن را بهتر انجام دهیم یا کار دیگری انجام دهیم. حتی با مشاغل و فعالیت هایی که به نظر می رسد معنادار باشند، می توانیم احساس بی حوصلگی کنیم. آن چه تحقیقات نشان می دهد این است که صرفاً معنادار بودن چیزی به معنای این نیست که همیشه آن احساس را برای ما دارد. بی حوصلگی نیز گاهی زمانی اتفاق می افتد که افراد ممکن است برای حفظ تمرکز تلاش کنند. درمان بی حوصلگی مستلزم آن است که افراد مشکلاتی را که باعث آن شده است، حل کنند.
در این مطلب به راهکار هایی جهت رفع بی حوصلگی پرداختیم. اگر احساس می کنید که کم حوصلگی در وجود شما ریشه دوانده است بهتر است که از طریق  اقدام به درمان کنید. مشاوره به شما کمک خواهد که معنای زندگی خود را افزایش دهید و انرژی از دسته رفته را بازیابید. شما با تماس با روان آرام می توانید به انجام انواع مشاوره بپردازید و زندگی با کیفیت تری را برای خود به ارمغان بیاورید.

منبع: شیعه نیوز

کد مطلب 2158562

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =

آخرین اخبار