«رک و پوست کنده» شامل 54 داستان است که «آزارها، بازی‌ها، پزها، تبعیض‌ ها، ترس‌ها، توقع‌ها، حسدها، غم‌ها، کلک‌ها، یکه تازی‌ها»ی ما زنان، برخی از عناوین آن‌ها هستند.<BR>

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه داستان «رک و پوست‌کنده» با زیر عنوان احوال ما زنان نوشته‌ آسیه جوادی (ناستین) که از سوی انتشارات آموت منتشر شده این روزها در لیست پرفروش های کتاب قرار گرفته است. نویسنده در کتاب تلاش کرده تصویر واقعی زن ایرانی غیر از آن‌چه در برخی آثار چند دهه پیش و سال‌های اخیر توصیف شده، نشان داده شود. جوادی درباره‌ کتاب می‌گوید: من سعی داشتم تا به زنان نگاهی امروزی داشته باشم و درباره‌ زنانی نوشته‌ام که همین دوروبر و مانند من و شما هستند. باید بدانیم چیزهایی در اطراف ما وجود دارند که دیده نمی‌شوند و نویسنده باید آن‌ها را به خوبی ببیند و بنویسد.

 

آسیه جوادی در این کتاب، با لحنی آمیخته به شوخ‌طبعی و بدون نگاهی جانبدارانه، به روان‌شناسی زنان و طرح دغدغه‌ها و وابستگی‌های آنها پرداخته است و در جاهایی هم با دیدی انتقادی نسبت به برخی از عادت‌ها و رفتارهای این قشر نگریسته که البته طنز و لحن منتقدانه در این کتاب با لحنی همدلانه و نه جانبدارانه، همراه شده است. روایت‌هایی که گاه داستان است و گاه طرح یک داستان در قالب یک خاطره یا روایت برشی از یک روز زندگی.

 

«رک و پوست کنده» شامل 54 داستان است که «آزارهای ما زنان»، «بازی‌های ما زنان»، «پزهای ما زنان»، «تبعیض‌های ما زنان»، «ترس‌های ما زنان»، «ترفندهای ما زنان»، «توقع‌های ما زنان»، «حسدهای ما زنان»، «غم‌های ما زنان»، «کلک‌های ما زنان»، «مشکل‌های ما زنان»، «یکه تازی‌های ما زنان»، «ما زنان» برخی از عناوین آن‌ها هستند. داستان ها و یا فصل های این کتاب بعد از یک روایت ملموس و اجتماعی و گاه بازگشت به گذشته ها، یک نکته اخلاقی و پندآموز برای خانم ها و البته آقایان دارد و از جهاتی خواندنش برای زوج های جوان و یا آنها که قصد ازدواج دارند، به شدت توصیه می شود. محود دولت آبادی نیز بعد از مطالعه این کتاب در یادداشتی عنوان کرد: «کتابی است صمیمانه و نکاتی را بازگو می‌کند که احتمالا بسیاری زنان از گفتنش واهمه دارند و متشکل است از یادداشت‌هایی که اغلب به لبه‌های داستانی هم جا‌به‌جا نزدیک می‌شوند. به عنوان مثال در بخش «پز دادن ما زن‌ها» که نوشته‌ای است بدون رودربایستی و آینه‌ای است برابر چهره اکثریت زنان در لایه‌های پایین از طبقه متوسط توصیفات، کاملا صریح و صمیمانه هستند و یکی از بهترین صحنه‌های داستانی‌اش صحنه‌ای است که زن با همسرش می‌رود برای گذراندن یک روز خوب و هر دو بر خشکی کف رودخانه می‌نشینند، بی‌آنکه در طول روز کلامی با هم سخن بگویند. میل به آزادی، دلتنگی، روحیه مادرانه نسبت به فرزند، روحیه زنانه نسبت به همسر و دوستان مختلف و سرانجام همان طور که در خود کتاب هم آمده، میل به رهایی در نویسنده، است که در جای‌جای کتاب وجود دارد تا بلکه بتواند یک لحظه از این علقه‌های زنانه‌اش فاصله بگیرد اما واقعیت زندگی به او این اجازه را نمی‌دهد.... این کتاب، کتابی است خواندنی که خواندنش به‌خصوص برای زن‌ها و البته همین‌طور مردها حتما مفید خواهد بود. همین که نویسنده کتاب، ناستین مجابی در آن برایمان شرح می‌دهد که: «یک روز بالاخره شروع کردم به نوشتن» و تعریف می‌کند که سرانجام متوجه شده یک روز باید زندگی‌اش را طوری تصویر کند که تعمیم‌پذیر نیز باشد، نکته مهمی است که نباید از آن غافل ماند. در نهایت این کتاب گونه تازه‌ای از نوشتن است که باید آن را مورد توجه قرار داد.»

بخشی از داستان «پُزهای ما زنان» را در ادامه می‌خوانید:
«دستکش‌های سیاه بدون انگشتش را که تازگی دخترش از تورنتو فرستاده بود دستش کرده بود. لباس تنگ و کوتاه مشکی پوشیده بود تا اندام قلنبه سلنبه‌اش را باریک‌تر نشان دهد. پاهایش را روی هم انداخته و سرش را بالا گرفته بود. با موهای پرکلاغی شده و ابروهای تتو کرده شمشیری رو به بالا، الحق که دیدارش ستمی بود بر بینندگان.
آن روز با شوهرش که بزرگتر خانواده محسوب می‌شد، آمده بودند بله‌بران دختر برادر شوهرش. بیست نفر از دامادن در مقابل شش نفر از عروسان در صندلی های روبروی هم صف آرایی کرده بودند. بعد از سکوت مرگبار دو قبیله، این او بود که با صدای بلند و تیز خود با خنده ای مصنوعی گفت: «لشکرکشی کردید.»
با چشمکی به من که کنارش نشسته بودم آهسته گفت: «یه نفر باید یخ ها رو بشکنه.»
با نگاه‌هایی که آن قبیله به یکدیگر کردند، فهمیدم نه تنها یخ‌ها شکسته نشد بلکه کلفت تر شد. چندین بار در مراسم مختلف او را دیده بودم. با وجود سعی فراوان سالیان، نتوانسته بود با رفتار پرنخوتش - به علت زشتی ظاهری و باطنی‌اش – اعتباری بیافریند. هر نوبتی که او را می‌دیدم وقتی سلام می‌کردم با ادایی عجیب پر از افاده به من می گفت:« اِ وا، ببخشید شما را ندیدم.» یا «چقدر عوض شده‌اید شما را نشناختم...»
اطلاعاتی که خویشاوندان از او به دست می‌دادند حاکی از زنی بدون معاشرت و بداخلاق بود که شوهر درس خوانده، فهیم و خوشگل خود را چون بره به دنبال می کشید. شاید هم حرص زنان بیشتر از همین درآمده بود...»
*
در بخش «درددل‌های ما زنان» نیز داستان تکان‌دهنده‌ای را می‌خوانیم:
« - ببین راستی فکر کردی که تنوعی به زندگی‌ات بدی و یکی دیگه رو پیدا کنی؟
- وا چه حرف‌ها معلومه که نه.
- ببین خوب فکر کن و بعد جواب بده. من که راضی ام.
- ا وا مگه تو این کارو کردی؟
- آره! اما هیچکس نمی‌دونه، اینقدر باحاله که نگو. مگه ما چه مونه؟
- اصلا حوصله شو ندارم. دعوا مرافعه راه می‌افته و بعدش هم طلاق.
- چرا امل بازی در میاری؟ این چیزا مدت‌هاس عادی شده. تازه اگرم بفهمه چون خودش سرش جای دیگه گرمه به روی خودش نمیاره و خوشحالم میشه.
- ببین حالم یه جوری شد، تنم یه دفعه داغ شد و نمی‌تونم حرف بزنم.
- فردا دوباره بهت تلفن می‌کنم. راجع به آنچه گفتم فکر کن.
- باشه.
و تلفن از دستش افتاد...»

 

ساکنان تهران برای این کتاب کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.

6060

کد خبر 235898

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین