جنبش عدم تعهد راه دراز و طولانی پیموده شده خود از نیاز به وحدت در بلگراد در میان دوقطب سیاسی جهان آنروز تا وحدت در نیاز به مشارکت در سرنوشت خود و حل مسائل حیاتی جهانی در پرتو یکه تازی و یکجانبه گرائی آمریکا در تهران را پشت سر گذاشته است و الان در قدم اول از مهمترین وظایف دستگاه سیاست خارجی فعال کردن هسته ائی کارآ برای تبدیل این جنبش به عنصری تاثیر گذار که با مسئولیت پذیری در رویاروئی با مشکلات راه خود را به سمت تحقق ارمانهای اصلی جنبش در صحنه کنونی بین الملل که شتاب تغییر از بارزترین ویژه گیهای آنست، میباشد. جهان و روابط بین المللی در شرایط کنونی در نقطه عطفی واقع شده که هر عمل دسته جمعی و تاثیر گذاری میتواند جهت اینده منحنی حرکتی نظام آینده بین الملل را شکل دهد. دنیا شاهد جابجائی قدرت و شکل گیری نحوه جدید از مناسبات بین المللی است و در چنین شرایطی ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد در تهران اگرچه میتواند روح جدیدی در روند آینده شکل گیری تقسیم قدرت متمرکز جهانی در دست سازمانهای منطقه ائی و تخصصی و سایر سازمانهای مدنی بدمد. اما این امر خود مسئولیت ایران را در شرایط کنونی و بعد از برگزاری این اجلاس بدلیل آنکه ایران خود منادی روش جدیدی در تعاملات جهانی است دو چندان میکند.
ارائه تصویری از آنچه که جمهوری اسلامی ایران در جهان کنونی منادی آنست این مدعا را روشنتر میسازد. الگوی ارائه شده از سوی انقلاب اسلامی در تحقق مدل استقلال، آزادی و توسعه و پیشرفت بومی در حقیقت بیانگر عدم تجویز و استفاده از الگوهای سیاسی ـ اجتماعی غرب یا شرق برای کشورهای در حال توسعه به ویژه کشورهای مستقل که جنبش عدم تعهد تبلور خواست آنان است، می باشد. زیرا استفاده از این نظریه ها و مدلها با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشورها سازگاری نداشته و تبیین این موضوع و پیداکردن راههای اجرائی این نظریه از محوری ترین موضوعات مورد بحث در شرایط کنونی است که وزارت امورخارجه و یا هر سازمانی که مسئول تغذیه فکری و یا هدایت جنبش و یا اجرای مصوبات اجلاس را بعهده گیرد باید به آن اهتمام کافی داشته و نباید بگذارند این مسئله و مخصوصا نظریه پردازی در زمینه سیر حرکتی و نحوه حضور این جنبش در صحنه جهانی به دست فراموشی سپرده شود.
نقطه عطف تحولات نظام بین الملل فقط در صحنه سیاست بین المللی و شکلگیری نظامی جدید نیست بلکه تئوریهای همگرائی نیز دستخوش تغییر شده و دست اندرکاران سیاست خارجی و یا چنانچه سازمان و یا ارگان مجزائی مسئول تحقق ایده ایجاد دبیرخانه جنبش را بعهده گرفت نیز باید به این تغییر توجه داشته باشند. به دیگر سخن دست یابی به اهداف و منزلت یابی جنبش عدم تعهد در این دوره نیازمند آن است که ایران در طول مدت ریاست خود بر این جنبش الگوی جدیدی از رفتار و روابط چه در کشورهای عضو و میان اعضا و چه با دنیای خارج را در دستور کار خود قرار دهد. این امر زمانی میسر میشود که اولا اعضا بتوانند تعریف جدیدی از موقعیت خود در دنیای کنونی ارائه دهند و در حقیقت جایگاه خود را در صحنه بین المللی به درستی تعریف و تبیین کنند و در قدم بعدی سعی کنند موقعیت خود را با دیگر اعضا و سپس سایر کشورها در فضای همکاری و مشارکت تعریف کنند تا نتیجتا" یکجانبه گرائی از صحنه دنیا رخت بربندد.
یکی از ملزومات دستیابی به چنین نقطه ائی نیازمندی به نظریه پردازی به منظور ارائه یک تصویر صحیح از نظام کنونی بین المللی آنگونه که هست و آنگونه که ایران میخواهد در طول دوران ریاست بر جنبش عدم تعهد به آن دست یابد، است. این امر مستلزم برنامه ریزی کوتاه، میان و دراز مدت و نیز تشکیلات مناسب و کارآ از همین امروز برای جلوگیری از سپرده شدن به روزمرگی و یا بسنده کردن به برگزاری اجلاس و یا صرفا" پرداختن به مسائل رسانه ائی و تبلیغاتی است. بهر صورت نفس برگزاری اجلاس و نیازی که دنیا به تفاهم و مذاکره بجای رویاروئی و جنگ احساس میکند قدم ارزنده و موفقیتی برای سیاست خارجی ایران محسوب میشود ولی پیروزی نهائی مستلزم نگاه همه جانبه به مسائل بین المللی است. سیاست خارجی در یک سر طیف ارتباط تنگاتنگی با سیاست داخلی دارد و در سر دیگر طیف آئینه تمام نمای آنست.
در دنیائی که همچنان زورمندان اهداف واقعی خود در استثمار ملتهای ضعیفتر را در ورای حرکات تزئین شده خود قرار میدهند و اصولا هیچ کشوری ادعانمی کند که جنگ طلب و جنگ افروز است بلکه هر کسی این قبیل اقدامات را در پرتو جملات زیبا و عامه پسند پنهان میکند. در چنین فضائی ندای توسعهی همکاریهای مشترک سیاسی، اجتماعی، اقتصادی همه کشورهای مستقل جهان و مشارکت در سرنوشت خود بوسیله استفاده از خرد جمعی و نگرانی برای جهان و جهانیان کاری بس مشکل است که ایران باید پایه های محکمی در جنبش عدم تعهد تعبیه کند. اگر قبلا در نظام دوقطبی هدایت اغلب سازمانهای منطقهای و جهانی تحت تاثیر این دوقطب بود و همگرائی کشورها هرمی و از بالا به پایین دستوری از طرف صاحبان قدرت تعریف و تجویز تعریف شده و اجرا میشد. در آن نظام مقوله انحصاری عمل کردن دولتها برای انحصار قدرت و جلوگیری از تقسیم آن بود و لذا به سایر بازیگران غیر دولتی اجازهی مانور و نقش آفرینی داده نمیشد و دولتها نیز مهمترین وظایف خود را برقراری امنیت از طریق فعالیتهای سیاسی- نظامی بر اساس فرمول موازنهی قدرت و یا امنیت دستهجمعی تلقی میکردند و سایر موضوعات اصلی جهان یا مطرح نبود و یا در درجه دوم اهمیت تلقی میشد.
اگر گفته میشود که مدلهای جدیدی در روابط بین الملل در حال شکلگیری هستند توجه به شاخصههای جدید و نوینی است که با دخالت دادن شهروندان کشورها در قالب سازمانهای مدنی در صحنه داخلی و نیز توسعه نقش سازمانهای منطقه ائی و تخصصی و از جمله جنبش عدم تعهد و سایر سازمانهای مردم نهاد در مقدرات بین المللی بتوان به نتیجه بهتری دست یافت. لازمه توفیق در این حرکت توجه به روش مشورتی و تصمیمگیری دستهجمعی و پذیرش نظام چند قطبی در صحنه سیاست داخلی و خارجی است. این امر تاکید بر ایده سیاست متکثر و دسته جمعی و در سیاست خارجی پذیرش نظام چند قطبی بر اساس مزیت نسبی هر کشور و یا سازمان و استفاده از تمامی توانهای علاقمند به مداخله در صحنه سیاسی چه در داخل و چه در صحنه جهانی که به نوعی تائید ایده شکلگیری و تداوم سیرحرکتی جنبش عدم تعهد است، خواهد بود.
در دنیای کنونی با کاسته شدن از انحصار دولت از طرفی و تعدد بازیگران در صحنه داخلی و خارجی از سوی دیگر روبرو هستیم و وجود آنها قابل کتمان نیست. اگر چه بعضا شکل و یا ماهیت این بازیگران نیز متضاد مینماید ولی هنر دولتها که سریعترین تغیراتشان همچنان از سرعت و شتاب تغییرات سیاسی- اجتماعی داخلی و جهانی کمتر و عقبتر است به نحوه بکار گیری این تنوع نقش بازیگری است چه در صحنه داخلی و چه در صحنه بین الملل. هماکنون که جنبش عدم تعهد پا در راه جدیدی بعد از اجلاس شانزدهم در تهران گذاشته است، اگر قصد داریم جنبش راه پر سنگلاخ کنونی در نظام بین الملل را هم به راحتی بپیماید و هم باعث امید نسلهای اینده مردم جهان با شد فارغ از دغدغه های اجرائی که همه دست اندرکاران در طی چند ماه گذشته داشته اند و زحمات آنان که خود جای تشکر دارد کمی بیندیشیم که راه از کجا آغاز کنیم و چگونه پی محکمی برای این خواسته خود که افزایش نقش و کارکرد جنبش عدم تعهد در نظام بین الملل و استفاده از هم افزائی برای حل مشکلات جهان است بریزیم.
فقط بار دیگر به یاد بیاوریم که هر یک از تعاریف ارتباط سیاست خارجی و داخلی پذیرفتیم دیپلماسی نیز فارغ از آن نخواهد بود و برای یک دیپلماسی موفق خارجی پشتوانه داخلی تاثیر آن را چند برابر و تا حدی تضمین میکند. الگوئی که انقلاب اسلامی معرفی کرده است دشمنان زیادی دارد و ما باید هر بهانه ائی را از آنها بگیریم تا با همدلی مشکلات این مرحله از کشور و نیز روابط خارجی خود را سامان داده و راهنمائی باشیم برای سایر کشورهای عضو در تحقق استقلال واقعی.
نظر شما