سید صادق روحانی: دکتر محمود اسلامیان از اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران و یکی از تکنوکرات های پرسابقه ایران به ویژه در صنعت فولاد است. وی که دکترای مدیریت صنعتی را از دانشگاه ویکتوریای کانادا اخذ کرده در محل غرفه خبرآنلاین در نوزدهمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاریهای داخی مهمترین مشکل نوسان بازار ارز را چند نرخی بودن آن میداند. وی همچنین درباره خصوصی سازی مهمترین مانع در این زمینه را نبودن اراده آن در میان مدیران عنوان کرد.
مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در ادامه میآید:
آقای اسلامیان برخی از صاحب نظران مطرح میکنند که اقتصاد ایران ظرفیت خصوصی سازی در این ابعاد را ندارد. شما با این نظر موافقید؟
یک ایرادی که بعضا مطرح میشود همین است که بخش خصوصی ایران ظرفیت پذیرش ندارد. من این را قبول ندارم و یک مثالی برای آقایان میزنم. کشورهای کمونیستی مثل همین همسایه ما شوروی همه چیزشان دولتی بود. یعنی کارخانهجات و همه بخشهای دولتی بود. ما اصلا چیزی به نام خصوصی در روسیه نداشتیم. یعنی شما آرایشگاه هم میخواستید بروید دولتی بود. قصابی هم میرفتید دولتی بود. یک ارادهای آنجا پیش آمد و دیدند که با این روش نمیشود و جز کاهش کیفیت اثر دیگری ندارد. الان صنعت خودرو ما 30 40 سال است که دولتی است، در سال ما جقدر کشته در جادهها میدهیم؟ حالا یک مقدارش را من راننده مقصرم. وزیر راه و شهرسازی ما آقای نیکزاد، با یک تویوتا استیشن 2011 در جاده چپ کرد، 12 تا ایربگ عمل کرد و ایشان سالم از آن تصادف بیرون آمدند. حالا اگر ایشان با یک پراید چپ میشد به نظر شما سالم بیرون میآمدند؟ چرا این خودروی ما اینجوری است؟ علتش این است که خودروسازی دست دولت است. تازه شما 120 درصد هم به آن تعرفه میبندید.
چگونه میشود در روسیهای که شما وقتی از غربش به شرقش میخواستی بروی 9 ساعت راه بود و کشور به این بزرگی بود خصوصی سازی کردند و شد. بالاخره تبعات هم دارد، حاشیه هم دارد. در کشور ما بخش خصوصی ضعیف شد ولی هرگز از بین نرفت. ما در فولاد واحدهای خصوصی داریم که رفتند و از A تا Z یک واحد 600 هزار تنی زدهاندو سودآور هم هست. کسی که این کار را کرده توان اینکه بیاید و ذوب آهن اصفهان را هم بخرد دارد. البته اینکه ما می گوییم خصوصی سازی به این معنی نیست که ما بیاییم و صد در صد سهام را به یک نفر بدهیم. ما میتوانیم 80 درصد سهام را در بورس ببریم و در اختیار مردم بزاریم و یک بلوک 20 درصدی مدیریت را بدهیم به یک گروه. این رانت خواری که در بخش دولتی هست، این بهروری پایین و این اشکالاتی که مردم حس میکنند از بین برود. صنعت خودرو 30 سال است دست دولت است و 120 درصد هم تعرفه گذاشتهاند آنوقت ببینید وضع چگونه است. وقتی ما این خصوصی سازی را انجام بدهیم چه اتفاقی میافتد؟ یک بهرهوری این واحدها بالا میرود دو یک ما این نقدینگی که در سطح جامعه است را جمع میکنیم و این به کاهش تورم کمک میکند. ببینید همه اطرافش برکت است. مقام معظم رهبری هم یکی دوماه پیش در یک تحلیلی که درباره اقتصاد مقاومتی داشتند یک نقطه کلیدی اقتصاد مقاومتی را اجرای اصل 44 دانستند. نه به این شکلی که الآن اجرا میشود. الآن از این جیب در میآید به آن جیب میرود و این فایدهای ندارد. به نظر من این واحدها اگر دولتی میماند بهتر بود چراکه بالاخره یک کنترلی روی آنها بود اما این شبه دولتیها نه دیوان محاسبات و نه دستگاههای دیگر هیچ کنترلی روی آنها ندارند.
به نظر میرسد نحوه واگذاریها هم خیلی صحیح نیست.
به نظر من ما اول باید تکلیفمان را روشن کنیم که میخواهیم خصوصی سازی کنیم یا نه؟اگر خواستیم و پذیرفتیم که مصلحت کشور ما در این است آن وقت باید بیاییم و جلوی شبه دولتیها را بگیریم. صندوقهای سرمایه گذاری باید بیاییند در بازار سهام. نباید در اداره واحدها باشند. خوب شصتا پولهای بازنشستهها دستش است و میتواند و حقش هم هست که بیاید این پولها را سرمایه گذاری کند اما این پولها را باید بیاید و دربازار سهام سرمایه گذاری کند و نباید به مدیریت ورود کند. بیاید در بازار سهام که هم سودش بیشتر است و هم این تبعاتی که مدیریت دارد گریبانگیر او نمیشود. اگر بخواهد اصل 44 درست انجام بشود باید در مجلس از ورود شبه دولتیها به این امر را منع کنند.
آیا تعریف شفافی از شرکت خصوصی وجود دارد؟ خیلی از این شرکتهایی که شما میگویید شبه دولتی ادعا دارند خصوصی هستند.
من میتوانم یک تعریف به شما ارائه بدهم. هر شرکتی که نهایتا عزل و نصب مدیرش به دولت منتهی بشود این شبه دولتی است ولو اینکه به یک واسطه یا دو واسطه به دولت بخورد. یعنی مآلا این دولت است که میتواند روی این مجموعه تصمیم بگیرد.
نوسانات نرخ ارز و افزایش شدیدی که در این یکی دوماهه داشته است چه تاثیری روی صنعت و تجارت ما داشته است؟
ما نرخ ارز را طبق برنامه چهارم و پنجم میبایستی با تورم هماهنگ میکردیم. این یک تکلیف قانونی بود. این تکلیف قانونی طی چند سال گذشته انجام نشده است. این حالت مانند یک فنری است که شما به زور نگهش داشتهاید و این ناگهان در میرود. وقتی این فنر در میرود تباعاتی دارد. یکی اینکه یک رانتی ایجاد کردهایم و یک عدهای خوردهاند. دو اینکه ایجاد شوک می کند. باران یک نعمت الهی است و هرقدر هم ببارد برکت است ولی اگر سیل شد این میشود شوک. شوک ویرانگر است. ما به جای اینکه این را آرام حرکتش بدهیم ولش کردهایم و این شده شوک. حالا این شوک بحران ایجاد کرده است. ما باز امیدواریم مسئولان به جای رفتن در حاشیه واقع نگر باشند و با واقعنگری بحران را حل کنیم.
چاره اینکه از این بحران در بیاییم چیست؟
ما چاره را سال پیش هم در اتاق ایران اعلام کردیم. گفتیم که تنها چاره ارزش کشور تک نرخی کردن است به جز گندم. مایحتاج مردم را که دوستان نگران هستند هم طرح دادیم که با ما به التفاوت ارز به آن دهکها یارانه بدهند. ولی وقتی شما چند نرخی اعلام میکنید یعنی آشوب و به هم ریختن و رانت خواری. به شما ارز نمیدهند شما میروید مواد اولیه را با ارز 3500 می آورید. فرق شما با منی که ارز 1200 تومانی میگیرم چه میشود؟ خوب این نشدنی است. در اقتصاد باید شفافیت و تعادل باشد. وقتی شما چند نرخ دارید نمیتوانید تعادل را حفظ کنید. در نتیجه خیلیها بیخودی میخورند زمین و خیلیها هم بیخودی میروند بالا.این نوسانات برای اقتصاد مخرب است.
31219
نظر شما