روزنامه الپاییس، مقالهای تحت عنوان "ایالات متحده، آرزو یا واقعیت" را به قلم خاویر سولانا، نماینده پیشین 1+5 در مذاکرات با ایران منتشر کرده است.
در ادامه اهم موارد مطرح شده دراین مقاله به نقل از ایسنا میآید:
- منطقه پاسیفیک یا خاورمیانه؛ مسأله اینجاست. در حالی که سایر نقاط دنیا از انتخاب مجدد اوباما به عنوان رییسجمهور متحده آمریکا نفس راحتی کشیده و از این مهم با خوشبینی استقبال کردهاند، دو کانون ژئوپلیتیک نیازمند توجه ایالت متحده هستند. از این دو کانون یکی نمایندگی آینده و آن یکی نمایندگی گذشته را عهدهدار است. اولین کانون همان منطقه پاسیفیک است و دومی هم همانی است که در دهههای اخیر ایالات متحده آمریکا را در یک باتلاق گرفتار کرده است: یک خاورمیانه که شاهد مناقشه ابدی بین اسراییل و فلسطین، بیثباتی درعراق، بهار عربی، جنگ داخلی در سوریه و بحران ایران است.
- اگر بحران ایران به مرحله انفجار برسد، وضعیت اول دیگر برای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا یک اولویت به شمار نخواهد رفت. اما اگر این مهم به صورت مذاکرهای حل و فصل شود، این وضعیت دوم است که اولویت خود را از دست خواهد داد. بنابراین، سوال این است که آیا پای ایالات متحده آمریکا به جنگ دیگری در منطقهای که دیگر از لحاظ انرژی وابستگی به آن ندارد کشیده خواهد شد یا نه.
- از سال آینده ، پس از برگزاری انتخابات اسراییل در اوایل 2013، ایران بار دیگر تبدیل به اولویت اصلی برنامههای ریاست جمهوری آمریکا خواهد شد. یک مداخله احتمالی نظامی در ایران، میتواند منجر به شکلگیری وضعیت دراماتیکی از بیثباتیهای منطقهیی و جهانی شود. در چنین وضعیتی دنیای عرب، روسیه و چین مجبور به اتخاذ موضع خواهند شد که اینچنین، روابط بین قطبهای مختلف در جهان و همچنین وضعیت منطقه پاسیفیک با تنشهایی روبهرو خواهد شد.
- اما موضوع فقط ایران نیست. وضعیت در آستانه انفجار خاور نزدیک، ارائه راهحلهای فوری بیشتری را ایجاب میکند. برخوردهای اخیر در غزه ، بیش از هر چیز دیگری اهمیت روند صلح را برجسته میکند، جنگ داخلی سوریه هم به نوبه خود شمار بیشتری از بازیگران را درگیر کرده و هر بار به یک آزمایش جنگ بین مسلمانان سنی (که عربستان سعودی، شیخنشینهای خلیج، ترکیه و اخوان المسلمین نمایندگی آنها را بر عهده دارند) و مسلمانان شیعه (ایران و حزب الله) بر سر تسلط بر منطقه شبیهتر میشود.
- ایران بر این عقیده است که ترجیح ایالات متحده آمریکا بر اجتناب از مداخله نظامی است. استهلاک ناشی از بیش از یک دهه جنگ با هزینههای گزاف اقتصادی و انسانی، این تفکر را ایجاد کرده که ایالات متحده آمریکا ترجیح میدهد به جای توسل به بمبها، راهحلهای دیپلماتیک را انتخاب کند. نظرسنجی که اخیراً توسط Chicago Council on Global Affairs که در نیویورک تایمز منتشر شده است حکایت از آن دارد که 67 درصد شهروندان آمریکایی عقیده دارند که جنگ عراق ارزش این همه زحمت و هزینه را نداشته است. همچنین 69 درصد از آمریکاییها معتقدند این کشور بعد از جنگ افغانستان در شرایط امنتری در برابر خطرات تروریسم به سر نمیبرد و 71 درصد هم اعتقاد دارند که تجربه عراق نشان میدهد که آمریکا باید در زمینه چگونگی توسل به زور احتیاط به خرج دهد. اینچنین که به نظر نمیرسد افکار عمومی خیلی موافق هزینه کردن مجدد میلیونها دلار در ماجراجویی جدید که به بن بست ختم میشود باشند. دولت ایران هم به نوبه خود هر بار به خاطر عواقب تحریمهای اقتصادی که آثار آن در داخل کشور مشهود شده است، در انزوای بیشتری قرار میگیرد. دو طرف کاملاً میدانند که در این شرایط بهترین برگه همان توسل به مذاکره است. آن چه اجازه خواهد داد ایالات متحده آمریکا به سیر و سفر آسیایی خود بپردازد، چیزی جز حل و فصل صلحآمیز مسأله ایران نیست. در مقابل، یک مناقشه جدید در خاور نزدیک، معادلات در یک طرف دنیا را به هم خواهد ریخت که چنین امری بدترین گزینه ممکن خواهد بود.
27219
نظر شما