غلامحسین خالدی محیطبان محکوم به اعدام در منطقه حفاظتشده دنا از زندان مرکزی شهر یاسوج نامهای سرگشاده خطاب به معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت محیطزیست نوشته است.
خالدی در این نامه ضمن اظهار بیگناهی با اشاره به فوت سه نفر از فرزندانش قبل و بعد از ورود به زندان، مشکلات شدید روحی و روانی ایجاد شده برای خود و همسرش، مشکلات خانوادگی، معیشتی و غیره از معصومه ابتکار خواسته کاری کند که جوانیاش در زندان یا پای چوبهدار به ناحق تباه نشود. در این نامه آمده است: من «غلامحسین خالدی» فرزند علی زمان، ساکن روستای میمند از توابع بخش پاتاوه شهرستان دنا (استان کهگیلویه و بویراحمد) محیطبان منطقه حفاظتشده دنا که از تاریخ ۲۵ تیر سال ۱۳۸۹ تاکنون به اتهام قتل مرحوم «محمد پایهگذار» در زندان مرکزی شهر یاسوج با قرار موقت بازداشت هستم، دارای یک سر عائله هستم. قبل و بعد از ورود به زندان، سه نفر از فرزندانم فوت کردهاند. پدر پیر و مریضاحوالی دارم و همینطور مادری که نمیتواند راه برود و با هزاران بدبختی و مشقت زندگی میگذرانند. من در زندانم و از حقوق دریافتی خانوادهام و همچنین خانواده پدریام امرار معاش میکنم.
به علت بازداشت مشکلات شدید خانوادگی برایم پیش آمده، همسرم دچار ناراحتی قلبی شده و از ناحیه اعصاب رنج میبرد. «نازنین» دخترم کلاس اول راهنمایی است، برای مدرسهاش هیچ کاری نتوانستهام انجام بدهم، حتی در طول سال شاید او را سه بار آنهم ۱۰ دقیقه دیدهام.
جهت اطلاع شما و مردم شریف ایران عرض میکنم، در انجام ماموریت به همراه سه نفر از همکارانم به ارتفاعات دنا اعزام شدیم. یکی از شکارچیان بهطور ناخواسته در درگیری میان ماموران و شکارچیان که چهار نفر بودند، به قتل رسید. نظر به اینکه حاضرم در هر محکمهای که صلاح بدانید، سوگند یاد کنم نقشی در قتل مرحوم نداشتهام و اگر همکاران نزد مرجع امنیتی- قانونی بازجویی میشدند اثبات میشد که چگونه و در چه شرایطی به قتل رسیده است.
سرکار خانم ابتکار، هیچ دلیل و مدرکی و حتی اقرار هیچ فردی که بتواند اتهام را به اینجانب نسبت دهد در پرونده که هماکنون در دادگاه کیفری است، وجود ندارد و حسب شکایت اولیای دم علیه اینجانب با وجود اینکه هیچگونه دلیل و مدرک متقن و قانونی و مستندی علیه اینجانب مشهود نیست، در زندان و محکوم شدهام. دادگاه کیفری.... حکم به قصاص بنده داده که البته شعبه محترم ۲۷ دیوانعالی کشور به ایرادات دو صفحهای بر قضاوت قضات دادگاه کیفری قصاص را نقض کرده و پرونده را جهت رسیدگی مجدد و اثبات بیگناهی اینجانب به همان شعبه صادرکننده رای محکومیت قصاص اعاده کرده است.
لذا به استحضار میرساند مشکلات شدید خانوادگی، چون نداشتن هیچ سرپناهی برای خانوادهام و بلاتکلیفی و اضطراب ناشی از زندان سهساله، افسردگی شدیدی را برایم به وجود آورده و بیش از این تحمل این چهاردیواری و فشارهای عصبی و روحی و روانی را ندارم. متاسفانه کمکاری مدیرکل اداره حفاظت محیطزیست استان کهگیلویه و بویراحمد و سهلانگاری نمایندگان حقوقی سازمان در طول این سه سال و نیم، باعث شده حقوق اینجانب ضایع و در مدت بازداشت یعنی سه سال و چهار ماه بلاتکلیف باشم.
مشکلات فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد که منطقهای عشیرهای و قبیلهای است، قضات دادگاه کیفری را نیز با مشکل مواجه کرده و باعث شده حقوق اینجانب نادیده گرفته شود، در حالی که بدون توجه به حقوق شهروندی و حقوق خانوادگی و اینکه قصاص کردن یک مسلمان باید مبتنی بر تمام قوانین اسلامی باشد، نه قول و قرارهای فامیلی و عشیرهای، اینجانب به اعدام محکوم شدهام.
میخواهم به شما و همکاران و هموطنان دیگر هم بگویم یکی از همکاران دیگرم به نام اسعد تقیزاده حدود پنج سال و نیم است در این زندان تحمل حبس میکند و با تمام فشارهای رسانهای به هر نهادی که مراجعه کرده است، با همه وعده مدیران استانی و کشوری تاکنون نتیجهای عاید ایشان نشده است. تقاضا دارم ترتیبی اتخاذ شود تا مثل اسعد تقیزاده فراموش نشوم و عمر و جوانیام در زندان یا به ناحق بر چوبهدار تباه نشود و بتوانم به آغوش خانوادهام برگردم.
۴۷۴۷
نظر شما