به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛اولین بازدید تیم والیبال خبرنگاران.انتهای بزرگراه امام علی،محله دارآباد.وارد بلوار محک که می شوی،ساختمان کرم رنگ محک خودنمایی می کند.برفهای روی تپه های اطراف با نوازش چشم ها ،آرامش خاصی می دهد.تیم که وارد ساختمان می شود در طبقه همکف همه منتظرند و با خوشرویی به خبرنگاران خوش آمد می گویند.ابوالفضل بابایی،علی ترابی،فرزاد قاسمی، رهام باقری چهار پسر بچه ای که کاور سفیدی به تن داشتند با آرم نارنجی رنگ محک.
آنها از همان موقع برای بازی با خبرنگاران آماده بودند. بازی که آخرین قسمت حضور دو ساعته تیم خبرنگاران بود.امینه نیکخواه راهنمای تیم ما بود.خبرنگاران در دو گروه با آسانسور به طبقه چهارم رسیدند.بخش آنکولوژی یک.جایی که هیچ فردی به جز پزشکان و پرستاران اجازه ورود به آن را ندارد.چرا که بچه های سرطانی برای شیمی درمانی در آنجا بسر می برند.بچه هایی که سرطان خون،مغز استخوان ،تومورهای مغزی وچشم دارند.حال خودت را نمی فهمی ،دل توی دلت نیست .نیکخواه برای گروه توضیح می دهد،اما هیچ کس حال خوشی ندارد.قرار است به قول انوشیروان آریا منش همه لبخند به لب باشند و شاد تا انرژی به بچه ها هم منتقل شود،اما مگر می شود؟
بیمارستان محک در طبقه منفی یک اقامتگاه دارد.وارد که می شوی چند تا بچه قد و نیم قد دختر و پسر را می بینی. نگاهمان می چرخد.دیوارهایی صورتی رنگ که شادی را هدیه می کرد.البته نقاشی کارتونهایی که بچه ها دوست دارند.یک باره همه چشم های به اشک نشسته و چهر ه های غم گرفته با یک جمله زیر و رو می شود:«بیا بغلم عکس بندازیم.»همه برمی گردند این حرف نازنین دختر سه چهار ساله ای بود که او هم برای معالجه آمده بود.خنده روی لبها می نشیند.او از همه می خواهد که بغلش کنند.برایش فرقی نمی کند مرد باشی یا زن.همه برایش عمو و خاله هستند.
بعد هم توضیح می دهد:«دکتر می خواست به دستم آمپول بزنه.»بازدید که تمام می شود همه اشک ها را پاک می کنند. اما سرخی چشم ها حرف دیگری می زند.نوبت بازی می رسد.تور والیبال نیست اما طنابی با کاغذهای سبز رنگ به دو ستون چپ و راست کشیده شده که جای تور را می گیرد.محکی ها به مربیگری میلاد کی مرام یک طرف و خبرنگاران طرف دیگر.خیلی ها با سرو صدا و سوت پریسا غفاری سرداور بازی به سالن آمده اند. همه محک را تشویق می کنند.بازی که سه ست بود و در هرسه ست تیم محک 3 - صفر و با نتایج 15 -12 ،15 -12 و 16 -14 برنده شد و صاحب جامی طلایی. آن هم در روزی تلخ و شیرین برای خبرنگاران.شیرینی که با کارت پستالهای نقاشی بچه ها برایمان به یادگار ماند.
251 43
نظر شما