ماههاست که مصر و به ویژه قاهره و شهرهای بزرگ مصر اوضاع آشفتهای را از سر میگذراند. این ناآرامیها مدتی قبل از برکناری مرسی شدت گرفت و پس از آن به اوج خود رسید و در روزهای اخیر به کشته شدن صدها غیرنظامی و دهها نظامی انجامید.
از آنجا که به سر کار آمدن مرسی طی انتخاباتی آزاد و برکناریش توسط نظامیان انجام گرفت عموم تحلیلها، به ویژه در ایران، به سود مرسی و هوادارانش بود. حال آنکه مسئله وجه دیگری نیز دارد که میباید مورد تأمل قرار گیرد. توجه به این وجه و وجوه دیگر بدان لحاظ اهمیت دارد که اولاً به شناخت بهتر و دقیقتر این تحولات کمک میکند. تحولاتی که به گونهای اجتنابناپذیر کل منطقه و کل جهان عرب را تحت تأثیر قرار خواهد داد و ثانیاً نشان میدهد که نسبت این تحولات با ما و منافع و مصالح ما و متحدان ما چیست؟
1- نکته مهم در فهم کنش و واکنش بین مرسی و مخالفانش این بود و هست که او در جریان انتخاباتی آزاد به ریاست رسید، اما از آن پس عملاً به هیچ یک از ضوابط مدیریت دموکراتیک ملتزم نبود. مدیریت او به مراتب بیش از مدیریت ایام مبارک، حتی در سالیان آخر حکومتش، انحصارگر و دیکتاتورمنش بود. مسئله در اینجا شخص مرسی نبود، او شخصاً فاقد ظرفیت و خصوصیات لازم برای چنین کارهایی بود این مرکزیت اخوانی بود که چنین میخواست و چنین میکرد و او عامل اجرایی این همه بود. این مرکزیت خواهان تصفیه تمامی نهادهای دولتی، رسانهای، مطبوعاتی، نظامی، قضایی، آموزشی و دانشگاهی و حتی دینی بود. اینان در طی مدتی کوتاه هزاران سمت مدیریتی را به اخوانی تغییر دادند.
باتوجه به سابقه سوئی که نخبگان مصری از اخوان داشتند - خصوصاً از 1954 به بعد و طرح ترور نافرجام ناصر و انجام کودتا علیه او و نیز سوءاستفاده از آزادیهایی که سادات به هدف ناصرزدایی از 1970 به بعد به آنها اعطا کرد و به ویژه سوءاستفادههای کلان مالی- این همه برای آنان غیرقابل تحمل بود. مخصوصاً که آنان از ارتباط تنگاتنگ اخوانیها و سعودیها و آمریکا از دهه پنجاه قرن گذشته مطلع بودند، لازم به یادآوری است که رابطه اخوان و سعودی تا حدودی پس از حادثه 11 سپتامبر و عمدتاً پس از سقوط مبارک، به سردی گرائید. آنها پس از قدرت و محبوبیت یافتن ناصر نزدیکترین و صمیمانهترین روابط را با سعودیها داشتند.
2- دموکراسی یک فرهنگ و یک نظام است و نه یک حادثه. مسئله این نیست که رئیسجمهور صرفاً طی انتخاباتی آزاد برگزیده شود و سپس هرآنچه میخواهد انجام دهد. او میباید به آنچه لازم است ملتزم باشد و ملتزم بماند.
واقعیت این است که مرسی و اخوانیها چنین نبودند. آنها به مشروعیتی که صرفاً ناشی از انتخابات بود، تأکید داشتند. این سخن درستی است اما در جایی که جامعه با رئیس منتخب مشکل و یا لااقل مشکل حادی نداشته باشد. حال آنکه جامعه مصر از ماهها قبل در غلیان بود. غلیانی که جامعه را قطبی کرد. انسجام اجتماعی را شکست و رژیم حاکم قادر نبود به تنهایی این معضله را از میان بردارد. در چنین اوضاع و احوال بحرانی، مرسی با سماجت با تمامی طرحها و ابتکارات مخالفان برای خروج از بنبست مخالفت میکرد.
چنین موقعیتی و البته با شدت و عمقی به مراتب کمتر، برای کشورهای شرق اروپا و جمهوریهای غیرآسیایی استقلال یافته از شوروی سابق به کرات پیش آمد و رژیم حاکم به راه حلهای پیشنهادی تن در داد. این حالت بعضاً در کشورهای اروپایی، به ویژه در ایتالیا، پیش میآید و حزب حاکم به انتخابات زودهنگام و سایر راهحلهای میانی تن درمیدهد و جامعه را از بنبست میرهاند.
اصل در نظام دموکرات این است که گروههای مختلف به همکاری و تعامل متقابل و فعال ملتزم باشند. اعم از آنکه در اکثریت باشند و یا در اقلیت. مسئله این نیست که دموکراسی مصری همانند دموکراسی اروپایی باشد. این خلط مبحث است. مسئله این است که نظامی که صرفاً به مشروعیت ناشی از انتخابات دموکراتیک تکیه میکند میباید اصول اولیه مدیریت دموکراتیک را بپذیرد و در چارچوب آن، با دیگران تعامل کند.
3- مرسی با کمی بیش از 51% آراء انتخاب شد اما این درصد در قاهره و شهرهای بزرگ به مراتب کمتر بود. مضافاً آنکه در انتخابات مجلس مصر که حدود یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوی انجام گرفت، احزاب اسلامی بیش از 80% آرا را کسب کردند. این فاصله معنادار حاکی از آن بود که مصریان به سرعت از گروههای اسلامی فاصله گرفتند. اینان در طی آن مدت آنچنان رفتار غیرقابل قبولی از خود نشان داد و آنگونه در رسانههای خود سخن گفتند و نظر و فتوا دادند که ترس و بلکه تنفر بسیاری را برانگیختند. موهنترین و سخفیفترین این نظرات در آنجایی که به رابطه زن و مرد راجع میشود که نقل آن نیز شرم آور است. برای نمونه یک بار سخنان یک شیخ سلفی در مورد رابطه زن و مرد آنچنان وقیحانه و ضد زن بود که مجری زن برنامه از شرم کاغذی را که در دست داشت، بر روی صورت گرفت و به صحبت ادامه نداد.
درست است که اخوان را در این میان سهم چندانی نبود، اما مشکل در این بود که پس از انتخاب مرسی آن رفتارها و آن اظهارنظرها ادامه یافت و بلکه تشدید شد. این مجموعه، اوضاع دشواری پدید آورد که در نهایت به قطبی شدن جامعه انجامید.
جامعه امروز مصر به واقع جامعهای قطبی شده است. هواداران مرسی از یک طرف و مخالفانش در طرف دیگر. و کسانی که فارغ از این قطببندی، ظاهری همچون یکی از این دو گروه دارند، توسط گروه دیگر تحمل نمیشوند. در مدت اخیر مقالات متعددی در مطبوعات مصر میتوان یافت که نویسنده از اینکه زنان محجبه و مردان ملتحی مورد بیمهری و تمسخر قرار میگیرند، شکایت کرده است.
4- مشکل بزرگ عموم احراب اسلامی در جهان عرب در حال حاضر این است که رفتار و منش آنان پس از پیروزی به کلی دگرگون میشود. اینان قبل از پیروزی افرادی بسیط، ملایم و بلکه خجول هستند. اما پس از یافتن قدرت ویژگیهایی دقیقاً متضاد مییابند. واقعیت این است که این حجم از تغییر در احزاب دیگر وجود ندارد.
در هنگام مأموریتم در مراکش با عموم احزاب، چه آنهایی که در قدرت بودند و چه آنهایی که در اقلیت پارلمانی بودند، اعم از اسلامی و غیراسلامی در ارتباط بودم و البته تمامی آنها از چنین ارتباطی استقبال میکردند. شخصیتهای حزب اسلامی "عدالت و توسعه" که هماکنون اکثریت پارلمانی را حائز هستند و دولت را در دست دارند، عموماً افرادی بیش از حد مبادی آداب، مسالمت جو و خجالتی بودند. علیرغم آنکه در آن هنگام آنان به لحاظ شمار آراء سومین حزب بودند. آنها بعضاً در مراسم رسمی و یا در مراسم روز ملی کشورهای مختلف شرکت میکردند، اما بیشتر در حاشیه مراسم قرار میگرفتند و با حالتی خجولانه با طرف غیرمغربی، به ویژه اگر غربی بود، صحبت می کردند. این حالت تا بدانجا نیرومند بود که در مواردی از اینجانب میخواستند که واسطه آشنایی و بعضاً ملاقاتشان با برخی سفرا شوم. حال آنکه خود مستقیماً میتوانستند اقدام کنند.
اما پس از قدرت یافتن رویکردشان تغییر کرد و این تغییر در کشورهای دیگر منجمله مصر به مراتب بیشتر بود. اگر رفتار متواضعانه و سخنان ملایم و محافظهکارانه و کیفیت بیان معمولاً عذرخواهانه مرشد سابق اخوان مصر، مهدی عاکف را با اخلاف او مقایسه کنید این تفاوت را به خوبی درخواهید یافت.
بیان چرایی و چگونگی چنین تحولی به طول میانجامد. اما به هر حال وجود دارد و آن را سهم مهمی است در روی آوری مردم به این احزاب قبل از یافتن قدرت و رویگردانیشان پس از آن. مهمتر آنکه اینان پس از پیروزی دیگر تمایلی به مذاکره و همکاری ندارند و آن فروتنی و مسالمتجویی احیاناً افراطی به کنار میرود.
5- تحولات دو سال و نیم اخیر جهان عرب در بستری از رادیکالیسم دینی، مذهبی و تکفیری شکل گرفت. سقوط صدام و حوادث بعدی این آتش نیمه روشن - نیمه خاموش را شعلهور ساخت و پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه و تأثر عمیق حماس از مدل حزبالله و مقاومتش در جنگ 22 روزه به تحریک کسانی که ارتقاء موقعیت ایران و طرفدارانش را تهدیدی برای خود و مذهب و هویت خود میدیدند، منجر شد. در چنین وضعیتی تحولات از تونس و مصر آغازیدن گرفت. در این بستر حتی احزاب معتدل و عملگرای اسلامی به طور طبیعی تحت تأثیر این موج رادیکال قرار گرفتند، چه از بعد ایدئولوژیکی و فکری و چه از بعد اجتماعی و سیاسی. مضافاً آنکه برای حفظ موقعیت و محبوبیت خود مجبور شدند بدان تظاهر کنند.
این جریان تا بدان حد نیرومند بود که حتی حزب مسالمتجو و پراگماتیستی چون "النهضه" تونس را هم تحت تأثیر قرار داد. علیرغم سیاست درونگرا و ذاتاً محافظهکار تونس این کشور اولین کشور عربی بود که در آغاز ناآرامیها در سوریه، سفیرش را اخراج کرد و در برابر سیل جوانانی، چه زن و چه مرد، که عازم سوریه بودند تا در کنار تکفیریان بجنگند، بیتفاوت ماند و مفتی تونس را بدان لحاظ که جنگ در سوریه را از مصادیق جهاد نمیدانست، برکنار کرد.
طبیعتاٌ اخوان مصر به مراتب بیش از دیگران تحت تأثیر این رادیکالیسم قرار گرفت. رگههای این تأثر را هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی مصر دوران مرسی میتوان دید. بدون شک از این پس اخوان هم از جهت عقیدتی و هم از جهت سیاسی افراطیتر خواهد شد. و این یکی از مهمترین نقاط اصطکاک منافع و مصالح ما و متحدان ما با آنها است.
6- مصر دوران سختی را از سر میگذراند. مشکل میتوان گفت کدامین آینده در انتظار او است. البته ابتلائات این کشور به مراتب بیشتر و عمیقتر از مسئله اخوان و نظامیان است. فقر، عقبماندگی، افزایش جمعیت، مسئله اشتغال و جوانان، عدم مرجعیت دینی قابل قبول و قابل اجماع، از همگسیختگی وحدت و انسجام اجتماعی و زنده شدن تمامی عناصر منفی نهفته در تاریخ و جامعه آن که به بدبینی و سوءظن عمیق گروههای مختلف دینی، فکری و اجتماعی انجامیده است.
در این میان حوادث خونینی اتفاق افتاده است. بدون شک کشته شدن صدها نفر در جریان متفرق کردن آنها از یک یا دو میدان قاهره محکوم است. اما مشکل میتوان گفت این حادثه هولناکتر و جنایتآمیزبارتر از انفجار بمب در بین مردم عادی است؛ بمبهایی که در مساجد، حسینیهها، قهوهخانهها، بازار روز، محل تجمع کارگران ساده و یا در مراسم تشییع و مراسم مذهبی دیگر منفجر میکنند و زن و مرد و کودک و پیر را به خاک و خون میکشند. از عراق گرفته تا پاکستان و افغانستان و تا ضاحیه جنوبی در بیروت.
در اینجا به هیچ عنوان هدف دفاع از اقدامات خشونتآمیز نظامیان نیست، مسئله این است که این تنها جنایت رخ داده در منطقه ملتهب ما نیست. ما میباید قضاوتی متوازن و به ویژه موضعگیری متوازنتری در قبال آنچه اتفاق افتاده و خواهد افتاد، داشته باشیم و فراموش نکنیم که اقدامات ارتش مورد تأیید اکثریت عظیمی از مردم این کشور و به ویژه نخبگان آن است. اگرچه عموم آنها از حوادث اتفاق افتاده متأثر و هراسناک هستند.
و اما مسئله در آنجا که به ما مربوط میشود. بدون تردید میباید اصل جنایت را محکوم کنیم، اما به گونهای سخن نگوییم که رابطه کنونی و آینده خود را با کسان دیگری که موافق اخوان و اقدامات آنها نیستند، تخریب کنیم. اینان مهمترین بخش جامعه فعال مصر هستند و نقش بزرگی در آینده کشور خود و کشورهای عربی دیگر خواهند داشت و به دلائلی که توضیحش به طول میانجامد در نهایت به ما و متحدان ما نزدیکتر هستند.
در میان ما بیشتر کسانی که مایل به اتخاذ مواضع صریحتری در محکومت مخالفان اخوان هستند، خواهان رابطه نزدیکتری با مصر هستند. غافل از آنکه اخوان تنها بخشی از جامعۀ بزرگ این کشور است. اگر خواهان چنین رابطهای هستیم نباید با مواضع نشأت گرفته از احساسات و نادیده گرفتن واقعیتهای دیگر، زمینههای دوستی و همکاری آینده را از بین ببریم و حتی آن را به دشمنی تبدیل کنیم.
البته نباید فراموش کرد که در درگیری روز نخست 43 تن از نظامیان که 18 نفرشان افسر بودند، کشته شدند. این به این معنی است که تحصنکنندگان از اسلحه گرم استفاده کردهاند. مضافاً که در بسیاری از موارد این مردم و کسبه عادی هستند که با اخوانیها درگیر میشوند. این همه ایجاب میکند که مسئله در کلیت آن دیده و ارزیابی شود و متناسب با این کلیت و با نگاه به آینده موضعگیری کنیم.
این مطلب پیش از این در تاریخ 26 مرداد 92 در سرویس بین الملل خبرآنلاین منتشر شده است.
از آنجا که به سر کار آمدن مرسی طی انتخاباتی آزاد و برکناریش توسط نظامیان انجام گرفت عموم تحلیلها، به ویژه در ایران، به سود مرسی و هوادارانش بود. حال آنکه مسئله وجه دیگری نیز دارد که میباید مورد تأمل قرار گیرد.
کد خبر 355760
نظر شما