او سرعت دانش ،برد فضایی و دانش منسوخ در لحظه را کالبدشکافی می کند و جریانات بنیادگرای ضدعلم را که از تعابیر همرنگی(همرنگ جماعت شدن با روح زمانه)،سازگاری(هماهنگی یک امر درونی با سایر امور در روندی مشابه)،اقتدار(مقامی اتوریته، فردی،سازمانی به عنوان مرجع بی چون و چرا)،الهام(ایمان در امور مادی و تمدن سازکه لزومی ندارد) وماندگاری(پابرجابودن اقتداری دایم از حقیقتی متکی به زمان) بهره می جویند،محکوم می کند،زیرا این ها موانع دانش روزافزون بشری هستند.او دگرگون شدن ساختار اقتصاد را از جایی می داند که مواد معدنی و فسیلی به ناچار پایان می یابد،اما دانش را پایانی نیست.ازاین منظر فرایند تولید و مصرف با شتابی روزافزون اقتصاد جهان را دگرگون خواهد کرد و نقاط کلیدی دیگری به جریان سازی سرمایه خواهدپیوست.انفجار اطلاعاتی فرایند تاریخی تولید و مصرف را حتی رایگان گسترش خواهدداد.دراین یادداشت مجال بررسی همه ی کتاب نیست،تنها یک نکته ی کلیدی که به مفاهیم علل عقب ماندگی ایالات متحده می پردازد و مصداق های آن را می آورم،دردی راهبردی در جوامع مشابه و توسعه نیافته ها که شاید اساسا به آن فکر هم نمی کنند.
از منظر او بحران های پیش روی قدرت های بزرگ ناتوانی و نتیجه ی مستقیم اثر ناهمزمانی است.تمایز جایی است که به اقتصاد پیشرفته نیاز می باشد و تلاش فراوان در جهت پیشرفت اقتصادی،درحالی که لزوم اقتصاد پیشرفته به جامعه ی پیشرفته و نهادهای آن بستگی دارد.رهاکردن نهادها تولید ثروت را محدود خواهدکردو در نهایت امکانات بالقوه ی تولیت ثروت محدود خواهدشد.این قانون همخوانی است.دیوان سالاری های عصر صنعت حرکت به سمت نظام پیشرفته دانش پایه ی تولید ثروت را کند می کند.اما الگوی جالب بررسی او جامعه ی آمریکا تحت عنوان وامانده هاست.بزرگراهی را تصور می کند که 9 اتومبیل هر یک با سرعتی در حال حرکت است با ویژگی های زیر:
--160کیلومتری ها که شرکت ها و بیزینس ها به عنوان نماد تحول با رقابت شدیدو سرعت انفجاری هستند.
--140کیلومتری ها کل جامعه ی مدنی از ائتلاف ها تا اتحادیه ها برای مطالبه ی تغییر.
--100کیلومتری ها که خانواده های آمریکایی هستند.
--50کیلومتری ها که اتحادیه های کارگری می باشند.
--40کیلومتری ها که دیوان سالاری های حکومتی و موسسات تنظیم مقررات هستند،اداراتی منسوخ شده و بی هدف با کارکردجدید.
--16کیلومتری ها که مدارس هستند و در عصر کشاورزی و صنعت باقی مانده اند!!
--8کیلومتری ها که نهادهای معیوب و منسوخ جهانی که نیم قرن قبل تاسیس شده اما هیچ تغییری نکرده اند.
--5کیلومتری ها که ساختارهای سیاسی ایالات متحده از کنگره تا کاخ سفید هستندکه همه از آن ها توقع واکنش سریع دارندکه اساسا آمادگی برای مواجهه با اقتصاد دانش -پایه ندارند.
--2کیلومتری ها که از همه جالب تر و حساس ترند و ارتباط نزدیکی با زیست ما آدمیان دارند ،قانون هستند،چه قانون سازمانی متشکل از دادگاه هاو وکلا و یا متن قانون.
لذااز منظر تافلر"دیوان سالاری،دادگاه های به گل نشسته،قوه ی مقننه نزدیک بین،راه بندان مقررات و گرایش بیمار گونه به اقدامات گام به گام ثمربه جز خسارت ندارند؟بزرگ ترین مشکل فراگیر اختلال در همه ی این نهادهای مرتبط اما ناهمزمان است.اگر آمریکایی ها می خواهند از منافع عظیم اقتصادپیشرفته ی دنیابهره مند شوند،آمریکا بایدنهادهای سنتی مانع راه را ریشه کن یا جایگزین کندیا به شکلی اساسی دوباره سازماندهی کند"
این پیامی برای همه ی ماست و در مجموع آیا می توان ادعا کرد چین و هندوستان و برخی متفکرات توسعه در کشورهای برزیل،آرژانتین،روسیه و توسعه نیافته ها این پیام در در جوامع خود دریافته و به آن عمل می کنندو یا کماکان الگوی توسعه آینده را ایالات متحده می دانند که او هم در نهادهای خود وامانده است؟فراتر از بحث واماندگی ،آنالیز روشنی برای همه ی بشریت به ویژه توسعه نیافته هاست که بیشتر به اهمیت حیاتی این موضوع اندیشه کنند.
منتشرشده در مجله اینترنتی ریستاس
نظر شما