بمان جان ندیمی: قاسم تقیزاده خامسی، مشاور رئیس اتاق بازرگانی تهران كه موسس شهروند اولين فروشگاه زنجيرهاي با رويكرد فنآوري و تكنولوژي مدرن در كشور بوده معتقد است که رکود در کشور از میان رفته است، چون وقتی چهار فصل هر کشوری رشد داشته باشد دیگر رکود نیست.
به اعتقاد او وضعیت اقتصادی فعلی، میراث گذشته است و این دولت نقشی در آن ندارد. با این حال، دولت کنونی نباید تنها به دنبال رونق کسبوکار سنتی باشدو به منظور توسعه کشور باید زمینههای دیگر چون آیتی که بسیار قابلیت توسعه و گسترش را دارد را فعال کرد. تقیزاده خامسی تاکید دارد که تنها هدفگذاری و تهیه لایحه و آئیننامه اقتصاد را راه نمیاندازد، دولت باید ریلگذاری کند و مهمتر از همه اعتمادسازی عمومی که در حال حاضر در بدترین شرایط است فقط در شرایط همگرائی سیاستمداران قابل دسترسی است، با همگرائی اقتصاد هم راه میافتد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که وضعیت نامناسبی بر اقتصاد کشور حکمفرماست. از یک سو دولت سعی دارد تورم را کنترل کند و از سوی دیگر بحث رکود اقتصادی بر بسیاری از بخشهای اقتصادی حاکم شده است. در این میان اما برنامه دیگر بحث افزایش رشد اقتصادی کشور است و همه این موضوعات موجب شده که برنامههای دولت آنگونه که باید و شاید به خوبی پیش نرود. ارزیابی شما از وضعیت اقتصادی کشور در حال حاضر چیست؟
اصولا پیشبینی کار دشواری است، حتی پیشگوها هم خطاهای بزرگ میکنند، این روزها هوا را هم میبینید که خوب پیشبینی نمیکنند چه برسد به مسائل اقتصادی و اجتماعی، بررسی دقیق با استناد به آمار قابل قبول میتواندآینده را شفافتر کند، بهشرط اینکه با غرض ورزی صورت نگیرد زیرا همانگونه که گفته میشود، چون غرض آمد، هنر پوشیده شد!
پدیده ها را باید در یک فرآیند مورد بررسی قرار داد زیرا تحلیل جداگانه عوامل میتواند انحراف ایجاد کند، اقتصاد ایران در سه دهه گذشته فراز و نشیبهای زیادی داشته است، اما اینکه در دهه گذشته وضعیت نامناسبی در اقتصاد ایران بهوجود آمده است تقریبا همه اهل نظر با ادیبات مختلف نظر مشترک دارند! دولت یازدهم در شرایطی کشور را تحویل گرفت که تورم 40 درصد، رشد منفی 8/6 و تورم نقطه ای 45 درصد از شاخصهای آن بود، از طرف دیگر با تنگتر شدن حلقه تحریمها نفت ایران با هزینههای جانبی که داشت درآمد چندانی نصیب کشور نمیکرد، بنابراین دولت یازدهم با یک اقتصاد کاملا نامتعادل و تحریم جدی غرب مواجه بود. دولت با تلاش یک تیم مذاکرهکننده مجرب ابتدا سراغ جامعه جهانی رفت و با یک قرارداد پرونده تحریم را بست و اولین دستاورد آن افزایش تولید و فروش نفت در بازار بود که حداقل بتواند حقوق و دستمزد کارکنان و کارگران و بازنشستگان را پرداخت کند. این کار با درایت انجام گرفت، البته طرفهای مقابل خصوصا آمریکا هنوز به وعدهها عمل نکردهاند که قابل پیشبینی هم بود اما چون بالاخره در آمریکا چند دستهای بودن، حزب گرایی ولابیگری حرف آخر را میزند، طرفداران اسرائیل تلاش دارند که قرارداد را ابتر کنند، ما هم باید با تلاش جلوی این کار را بگیریم، اما این دستاوردهای برجام را نفی نمیکند، نگاهی به وضعیت ونزوئلا به ما نشان میدهد که کشور خوب اداره شده است، بالاخره ما در سال 94 حدود 120 میلیارد دلار صادرات خارجی داشتیم که در آن هزینه پنهان گاه تا 20 درصد هم میرسید، ارزش پولی ما نیز کاهش جدی نداشته است. نیابد بیانصافی کرد کاهش 10درصدی واردات و افزایش 5 درصدی صادرات را نادیده گرفت، البته از شرایط مطلوب هم فاصله داریم. بهقول بزرگی ملتی که به فراموشی عادت کند، باید منتظر تکرار فاجعه باشد! آنچه در دولت قبل به کشور رفته است غیرقابل انکار است و مدتها میتواند برای پیشرفت کشور مانع باشد! بههر صورت در حال حاضر ایران در شاخصهای همچون نرخ بیکاری، سهم سرمایهگذاری، حقوق مالکیت معنوی و آزادی اقتصادی در بین 140 کشور جهان از رتبه قابل قبولی برخوردار نیست، باید دید آیا دولت در این شاخصها کاهش صورت داده است یا خیر؟ با در نظر گرفتن میزان درآمد و هزینه کشور، دولت میتوانست در این شاخصها تاثیرگذار باشد؟
با طرح پرسشی که در انتهای گفتههایتان مطرح کردید، یک سوال پیش میآید اینکه دولت تا چه حدودی قدرت مانور داشته که در این شاخصها تغییراتی را ایجاد کند؟
دولت در سال اول همه تلاش خود را برای برداشتن تحریم از سر کشور گذاشت و درواقع پاسخ کاغذ پارهها را داد، انصاف نیست که ما این موفقیت را در کشوقوس سیاست و گروهگرایی نادیده بگیریم. هر چه بدنه جامعه قدردان است و پس از آن کشور را از رکود خارج کرده است، ولی وقتی 3 فصل کشور رشد مثبت دارد یعنی در رکود نیست. اما درآمد دولت که ریشه اش فروش نفت است کاهش جدی پیدا کرده است. با اینکه تولید نفت دو برابر شده اما تا بشکهای 110 دلار که دولت قبل درآمد داشته فاصله زیادی دارد. به نظر دولت معقول حرکت میکند هرچند باید چابکتر و راه را برای بخش خصوصی و سرمایهگذرای خارجی بیشتر باز کند، اینها نیاز دارد تا آرامش در جامعه حاکم شود. در همه کشورها مخالف و موافق وجود دارد ولی هنگامی که پای منافع ملی در میان است همه یک صدا میشوند. اختلاف سیاسی در همه کشورها وجود دارد در آمریکا بیشتر از ایران چنین مسائلی بروز می کند ولی منافع و امنیت ملی خط قرمز است.
چون مقوله رشد اقتصادی از اهمیت بسیاری برای دولت برخودار است به نظر شما آیا دولت برای افزایش رشد اقتصادی کشور باید سراغ یک یا چند صنعت منتخب یعنی صنایع بزرگی مانند خودرو و فولاد برود و چنین کاری مقبول است؟
زمانی که از رشد اقتصادی صحبت میشود، بهطور سنتی همه سراغ ساختمان، خودرو و صنایع بزرگ میروند اما من یک پرسش دارم آیا به واقع حوزههای دیگری برای اثرگذاری در اقتصاد کشور و افزایش رشد اقتصادی وجود ندارد؟ حداقل سرانه هزینه در ابزارهای الکترونیکی کشور حدود 100 دلار برآورد می شود و در میان بخشهای اقتصادی دیگر این حوزه رشد قابل ملاحظهای داشته و دارد. در دنیا هم همینگونه است و قطبهای برتر اقتصادی مثل نفت، بانکداری، جای خود را بتدریج به حوزه آیتی واگذار میکنند، بهطوریکه صاحبان این تکنولوژی در سختافزار و نرمافزار سهم بیشتری از ثروت جهان را بهخود اختصاص داده اند.
در این حوزه ما در بین 143 کشور جهان در جایگاه 120 هستیم، در صورتیکه فنآوری میتواند ابزار مناسبی برای خروج از رکود باشد و سرویسهای این حوزه علاوه بر ثروتآفرینی، خدمات قابل توجهی نیز دارند، بهطوریکه نسبت به شغلهای سنتی گاه تا یکصد برابر کاهش هزینه برای مشتری دارد، بنابراین باید فنآوری در همه حوزهها خصوصا تجارت و صنعت پیشران شود. در حوزه توزیع برای بهرهگیری از فنآوری ما فاصله زیادی داریم. کمبود فروشگاههای زنجیرهای و در صادرات نداشتن پارکهای لجستیک کالا که پایه آن براساس آیتی گذاشته میشود نیز در کشور وجود ندارد، البته این امور تدریجی است، تغییر مسیر سرمایهگذاری از ساختمان و خودرو باید توسط دولت هدفگذاری و ریلگذاری شود تا بخش خصوصی به سهولت در این میدان سرمایهگذاری کند، اگر به سرمایهگذاری داخلی و خارجی بگوئید از صفر تا صد خودت زیرسازی کن، خودت هم ریلگذاری و واگن را سوار کن، توسعه در تفاهم نامهها باقی خواهد ماند و به قرارداد نمیرسد. دولت در ریلگذاری برای سرمایهگذار چابک عمل نمیکند، خصوصا در بدنه دولت میل به کار کاهش پیدا کرده است.
برخی معتقدند که برنامهریزی برای رشد اقتصادی باید بر مبنای ظرفیتهای بومی یک اقتصاد صورت بگیرد، نظر شما در این زمینه چیست؟
ترجمه اقتصاد بومی را نمیدانم اما معتقدم بهجای اینکه هر موضوعی را بومی کنیم، اول باید آنچه در دنیا انجام شده و موفق بوده است را در کشور انجام دهیم و منافاتی با فرهنگ ما نداشته باشد، بالاخره تکنولوژی فنآوری در دنیا موفق بوده و شغل ایجاد کرده است، جلوی قاچاق کالا را گرفته، مردم را توانمند کرده و هزینهها را کاهش داده است، چرا ما باید جایگاه 120 از 143 باشیم، نیروی انسانی جوان، تحصیل کرده هم که داریم، خوب یک جای کار ایراد دارد، بهجای بومیسازی اول زیر ساختها را باید درست کرد، الان کدام بانک در ایران نرمافزار را بهعنوان وثیقه میپذیرد؟ کدام بانک حاضر است به اهلیت وام گیرنده ضریب جدی بدهد؟ همه دنبال ملک و املاکند؟ وضعیت فسادها هم به این موضوع دامن زده است، در یک دوره 40 هزار میلیارد به صنایع زودبازده پرداخت شد خوب نتیجه چه شد؟ ما هنوز با قوانین بانکداری دهههای قبل میخواهیم سرمایهگذار جذب کنیم، بهجای بومیسازی اول بهتر است از تجارب دیگران استفاده کنیم! کشور بانک محور است، البته بانکدار هم باید پاسخگوی سهامدارانش باشد، برای همین در نهایت محافظهکاری وارد سرمایه گذاری میشود و ترجیح میدهد در مضاربه بازرگانی یا مشارکت مدنی کوتاه مدت آن هم با وثائق سنگین وارد معامله شود، در صورتیکه در بانکداری دنیا به اهلیت، تجربه و توجیه اقتصادی بها میدهند، بانکهای ما چقدر ریسک پذیرند؟ استارت آپهای در همه دنیا مورد حمایت دولتها هستند و از این فضا شغل به وجود میآید، ما کجای دنیا ایستادهایم!
بنابر آمار در شرایط کنونی رشد اقتصادی ایران 4.4 درصد است. از آنجا که رسیدن به رشد اقتصادی بالا ظرف یک سال بسیار سخت خواهد بود. از طرفی هم عمده برآورد دولتمردان ما حکایت از رشد 5 درصدی طی سال جاری دارد. دولت چه کارهایی میتواند انجام دهد که رشد اقتصادی را به بالای 5 درصد برساند؟
اقتصادی که قصد دارد توسعه ایجاد کند نیاز به محیط بدون تنش اجتماعی دارد، نباید با گفتارهای مأیوسانه، اعتماد عمومی را مخدوش کرد، اگر چنین شود جامعه کنترل خود را از آینده نگری از دست میدهد و به جای کار و ایجاد شغل به تقدیر گرائی پناه میبرد، این واضح است که توسعه اقتصادی در گرو کنشهای بلندمدت مردم و خوش بینی آنها از آینده است، اگر مردم سرد شوند از سرمایهگذاری کوچک حتی بورس هم میگذرند و ترجیح میدهند پولشان را به بانک بسپارند و یک سودی مطمئن برای امرار معاش دریافت کنند، همینطور که الان شده است. بهنظرم این شرایطی که در کشور بهوجود آمده است که زوال اخلاق را جای عدالت، انصاف و امانت داری درشت نمائی میکنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت ضدتوسعه و ایجاد فضای نامساعد برای توسعه اقتصادی کشور است و مردم احساس میکنند که نمیتوانند حقوق خود را بدست بیاورند، بنابراین در امور مشارکت نمیکنند و این احساس بیقدرتی تحرک را از مردم میگیرد، توسعه با اقتضاهای خود پیش میرود، اگر محیط تهدیدکننده باشد، انتظار رشد اقتصادی ممکن نیست!
برخی اقتصاددانان معتقدند که افزایش رشد اقتصادی به معنای رونق اقتصادی نیست. بنابراین در شرایطی که اقتصاد کشور در رکود به سر میبرد،برای حل مشکل رکود چه باید کرد؟
دولت در مهار کردن تورم موفق بوده است و آرامش نسبی در بازار حاکم است. روند حکرت هم خوب بود ولی سال 93 کاهش قیمت نفت جلوی دولت را برای دستیابی به رشد موردنظر گرفت. تاثیر نفت 30 دلاری پیشبینی 4 درصد را به 3 درصد ختم کرد ولی در سه ماهه اول امسال رشد به 4/4 رسیه که بیشتر از نیمی از این رشد مربوط به صنعت است. دولت سعی میکند رکود را با کار حل کند واز تزریق پول به بازار خودداری کرده است، الان هم اگر بانکها در جهت تامین مواد اولیه کارخانجات کمک کنند وضع بنگاههای تولیدی بهتر خواهد شد. البته اعتقاد دارم دولت باید در بخش توزیع هم اقدام جدی کند، تولید تا توزیع یک فرآیند است. نمیتوان به یکی پرداخت و دیگری را رها کرد. حوزه خدمات توزیع در کشور ناقص است و کالا گران به دست مصرف کننده نهایی میرسد برای حل این مشکل روشهای مدرن وجود دارد که دولت باید راه را برای بخش خصوصی باز کند.
به نظر شما رکود چه زمانی پایان پیدا میکند؟
عرض کردم به سادگی نمیتوان پیشبینی کرد ولی معتقدم ما از رکود خارج شدهایم ، چون وقتی چهار فصل هر کشوری رشد داشته باشد دیگر رکود نیست، اما چرا کند است، دلیل آن همان مواردی است که عرض کردم که اگر عرایضم را بخواهم خلاصه کنم، وضعیت اقتصادی فعلی ، میراث گذشته است و این دولت نقشی در آن ندارد. دولت نباید تنها به دنبال رونق کسب و کار سنتی باشد ، دنیای آیتی قابل گسترش در همه امور تجارت و صنعت است و نباید مغفول بماند. دولت چابک نیست زیرا بدنه دولت میل به کارکردن و مسوولیت پذیری ندارد. سیستم بانکداری میلی به کار و سرمایهگذاری درازمدت ندارد ، مگر اینکه سرمایه در اختیار خودش باشد، بنابراین بانک مرکزی باید در این جهت ساز و کار تعریف کند.
تنها هدفگذاری و تهیه لایحه و آئیننامه اقتصاد را راه نمیاندازد، دولت باید ریلگذاری کند و مهمتر از همه اعتمادسازی عمومی که در حال حاضر در بدترین شرایط است فقط در شرایط همگرائی سیاستمداران قابل دسترسی است، با همگرائی اقتصاد هم راه میافتد.
3939
نظر شما