سالیان سال است که بومیان مناطق شمالی کره زمین از این شکایت دارند که وضعیت آبوهوا، دیگر آنگونه نیست که تا چند دهه پیش از این بود. تا مدت مدیدی، اکثریت قریب به اتفاق هواشناسان به حرفهای آنان اعتنایی نداشتند؛ تا اینکه بالاخره گروه کوچکی از دانشمندان، دادههای آبوهوایی را در طول چند دهه بررسی کردند و دریافتند آنچه بومیان میگفتند درست بوده است.
جان والش، استاد تغییرات آبوهوای دانشگاه آلاسکا میگوید: «در چند سال گذشته، دو پژوهش در عرضهای جغرافیایی بالاتر انجام گرفته که شواهدی بر تایید این ادعا ارائه میدهد که تغییرات وضع هوا، بیشتر و غیر قابل پیشبینیتر شدهاند». در پژوهشی که در سال 2005 انجام گرفت، والش و همکارانش با تحلیل اطلاعات ایستگاههای هواشناسی سطحی، توانستند به شواهدی دست پیدا کنند که نشان میداد در مقایسه با سالهای دهه 1950 تا دهه 1980، آلاسکا و شمال کانادا در دهه ،1990 درجه حرارت بیشینه را خیلی بیشتر تجربه کردهاند. نتیجه این تحقیق در مجله تخصصی Ocean در سال 2005 به چاپ رسید. در حقیقت، چنین تغییراتی پیشبینی وضع هوا را برای افرادی که در آن مناطق زندگی میکنند، سختتر میسازد.
به گمان والش، او و دیگر دانشمندان در نادیده گرفتن دانش سنتی هواشناسی مردمان ساکن مناطق حاشیهای قطب شمال و انکار توانایی آنها، تند رفته بودند. والش اعتقاد دارد که بومیان این مناطق درک عمیقی از محیط زیست خود دارند و پژوهشگران باید بیاموزند که احترام بیشتری برای سخنان آنها قائل باشند تا بتوانند تغییرات وضع آبوهوا را در مناطق دور دست شمالی که هر روز شتاب بیشتری به خود می گیرد، درک کنند. وی میگوید: «ما باید توجه بیشتری (به سخنان محلیها) داشته باشیم و اگر حرف آنان موجه بود، آن را تایید کنیم».
قطب شناسان و پژوهشگران نسل گذشته، به بومیان ساکن این مناطق وقعی نمینهادند و به ادعاهای آنان اهمیتی نمیدادند. دانشمندان وارد یک منطقه میشدند، اندازه گیریها و نمونهبرداریهای خود را انجام میدادند و ناپدید میشدند و به ندرت به بومیان اجازه میدادند از نتیجه پژوهشهایشان آگاه شوند. اکنون بنا به چندین دلیل، این ارتباط پیچیدهتر شده است. یکی از آنها این است که به بومیان به چشم همکار و منبع اطلاعاتی بالقوه نگاه میشود. در ضمن، دانشمندان تازه متوجه اهمیت برخورد با بومیان به عنوان همکارانی که به نتایج تحقیق نیز علاقهمند هستند، شدهاند و در بعضی موارد، دولتهای محلی که توسط بومیان اداره میشوند، قدرت سیاسی دارند و باید اهداف پژوهش را تایید و تصویب کنند.
کشورهای درگیر در چهارمین سال جهانی قطب، که در یازدهم فروردین 1388 به پایان رسید، به امید پر کردن فاصله بین دانشمندان و ساکنان بومی مناطق شمالی، از 30 پروژه که با هدف استفاده از دانش سنتی بومیان حاشیه قطب شمال انجام میشود، حمایت کردهاند. دیوید کارلسون، رئیس دفتر برنامه سال جهانی قطب در کمبریج ایالات متحده، میگوید که برنامه سال جهانی قطب «با این هدف رویایی شروع شده که بومیان مناطق شمالی، تبدیل به همکاران دانشمندان شوند و در تولید علم مشارکت داشته باشند، و فقط، موضوع پژوهشهای دانشمندان نباشند».
چنین همکاریای میتواند سبب تولید و افزایش ظرفیت پژوهشی در بین مردم بومی، درک پیشرفتهتر علمی از مناطق قطبی و کمک به سکنه بومی برای سازگار شدن با تغییرات آبوهوا شود. ولی هنوز، هم دانشمندان و هم مردم بومی عقیده دارند که خیلی زود است که بگوییم پروژههای برنامه سال جهانی قطب میتواند تغییرات پایداری را سبب شود و به سود هر دو طرف ذینفع باشد.
ویکتوریا گافمن با خوشبینی به این موضوع نگاه میکند. او مدیرعامل انجمن بینالمللی بومیان آلئوت است که دفتر آن در انکوراج آلاسکا واقع شده و سرمایهگذار اصلی در پروژه شبکه دریای برینگ است. این پروژه دوساله از برنامههای سال جهانی قطب است که 600 نفر از بومیان را که در 6 دهکده ساحلی دریای برینگ زندگی میکنند (سه تا در روسیه و سه تا در آلاسکای امریکا) مورد بررسی قرار میدهد. اعضای پروژه از شکارچیان محلی در مورد شرایط محیط زیستی و زندگی حیات وحش در منطقه دریای برینگ سوال میکنند تا نحوه و میزان تغییر آنها را بدانند. گافمن میگوید که هدف، یافتن راهی برای جمع کردن دانش بومیان و تبدیل آن به مجموعههای اطلاعاتی است. بنیاد ملی دانش در ایالات متحده نیز با بودجهای بالغ بر 600 هزار دلار از این پروژه، حمایت مالی میکند.
نفع بومیان
این پروژه به تدریج در حال تاثیر گذاشتن و ایجاد تغییر در دهکده 650 نفری گمبل در جزیره سنت لاورنس، در آلاسکا است. ایور کمپبل، نایب رئیس شورای بومیان دهکده، با 50 نفر از سکنه دهکده برای این پروژه مصاحبه کرده است و میگوید آنها از اینکه فرصتی برای به اشتراک گذاشتن دانش خود داشته باشند، استقبال میکنند:«آنها میخواهند که صدایشان شنیده شود. همه مردم دوست دارند که جزئی از این پژوهش در مورد گرمایش زمین باشند». او همچنین میگوید که آنها در ضمن کنجکاوند که چیزهایی را که دانشمندان در مورد شرایط در حال تغییر میدانند، یاد بگیرند.
برانسون تانگیان، مدیر امور دهکدههای بومیان، نظر دیگری دارد. او میگوید که بومیان از اینکه موضوع پژوهشهای دانشمندان باشند، خسته شدهاند و پژوهشهای دریای برینگ کمک قابل توجهی به بومیان نخواهد کرد. او میگوید: «ما فایدهای در این کار برای گمبل نمیبینیم». هنوز معلوم نیست که دولتها در این میان از اطلاعاتی که توسط دانشمندان و کارمندان دولت قابل استفاده است، چه سودی میبرند؛ چرا که هنوز این پروژه به اتمام نرسیده و در مرحله جمعآوری و تحلیل اطلاعات است. ولی گافمن بر این عقیده است که این پروژه در همین مرحله نیز به جوامع محلی کمک کرده است، آشکارترین بخش آن نیز این است که مردم محلی را به عنوان جمعآوری کننده اطلاعات و با نرخهای متفاوت پرداخت حقوق به کار گماشته است. وی از این نظریه که چنین کارهایی یک ابزار خوب برای انتقال دانش سنتی در یک دوره گذار است، حمایت میکند.
در ناحیه نوناووت در کانادا، یک پژوهش در مورد خرسهای قطبی به فواید دوجانبه بیشتری برای هر دو گروه دانشمندان و بومیان منجر شده است. موشی کوتیرک، از پژوهشگران همکار در این پروژه میگوید که برنامه سال جهانی قطب، از طریق مشارکت دادن سکنه محلی در جریان کار، چه به عنوان پژوهشگر همکار و یا در این مورد به خصوص، به عنوان هدایت کننده پروژه، به جوامع محلی کمک کرده است. او فکر میکند که چنین رویکردهایی در این مناطق، ظرفیتی برای کارهای علمی در آینده به وجود خواهد آورد. الیزابت پیکاک، زیستشناس خرسهای قطبی دولت محلی نوناووت و رئیس گروه پژوهشگران این پروژه، میگوید که معمولا برای بررسی خرسهای قطبی به بومیان و دانش آنها در مورد چگونگی رفتارهای این جانور تکیه میکند. به عنوان مثال، دوستان و آشنایان اسکیموی وی، میتوانند به او در مورد محل غار خرسهای قطبی اطلاع دهند، و یا اینکه در مورد رفتار غیر عادی یکی از آنان گزارش دهند.
به تازگی، هنگامی که او دریافت یکی از خرسهای قطبی که یک فرستنده ماهوارهای بر گردن داشت، به مدت 6 هفته در یک نقطه بی حرکت مانده و مانند یک ماده در غار خود مانده بود و همچون دیگر اوقات به شکار سیلها نمیرفت؛ متعجب شد و دلیل آن را درنیافت. یک شکارچی اسکیمو معما را برایش حل کرد و به او گفت که بعضی وقتها خرسهای قطبی نر برای مدت طولانی به استراحت میپردازند و آن هنگامی است که چاق شده باشند و بخواهند که انرژی خود را برای بهترین فصل شکار سیلها که در زمستان است، ذخیره کنند. این بینشی نیست که شما بتوانید آن را در کتابهای علمی پیدا کنید. پیکاک میگوید: «من فقط با شکارچی صحبت کردم و او نیز دلیلش را به من گفت».
راهبران برنامه سال جهانی قطب، به یک همکاری بین فرهنگی موفق دیگر اشاره میکنند: تحقیق روی چوپانان گوزنهای شمالی و آسیبپذیری آنها در برابر تغییرات به وقوع پیوسته در اوراسیا. این پروژه ایلات نامیده میشود، که به زبان محلی سامی (که در منطقه لپلند و اطراف آن رایج است) به معنای «چراگاه خوب» است. این پروژه توسط اولی هنریک ماگا در کالج دانشگاهی سامی در کوتکینوی نروژ و اسوین ماتیسن از دانشکده علوم دامپزشکی نروژ در اسلو هدایت میشود. تقریبا 3 میلیون گوزن شمالی با شکارچیان و چوپانان خود در بیست گروه نژادی متفاوت در اوراسیای شمالی پراکنده هستند. گروه ایلات در حال مصاحبه با چوپانان در تعدادی از این گروهها است و روی مولفههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار بر زندگی چوپانان و توانایی آنها برای انطباق یافتن با شرایط تحقیق میکنند.
به گفته جان ماتیس توری، دبیرکل انجمن جهانی چوپانان گوزنهای شمالی، و به گفته خودش یک چوپان گوزنهای شمالی، چون چوپانها در مرکز این تحقیق هستند، پروژه ایلات سبب شکلگیری نوعی علاقه به علم در جامعه چوپانها شده است. او میگوید: «چوپانهای جوان گوزنهای شمالی، به دنبال تحصیلات بالاتر رفتهاند و در حال درگیر شدن در فرایند تولید علم هستند، آن هم به گونهای که ما تا پیش از این در جامعه چوپانی ندیده بودیم».
در حال حاضر، 5 دانشجو از جامعه چوپانها که عضو پروژه ایلات نیز هستند، دوره دکترای تخصصی را میگذرانند. ماگا میگوید که این کار به چوپانها کمک خواهد کرد تا بتوانند با سیاستگذاران ارتباط و تعامل داشته باشند: «لازم است که ما ارتباط بین جوامع چوپانها و دولت را تقویت کنیم».
در حالی که اطلاعات پروژهها، هنوز در حال جمعآوری شدن است، دانشمندان نمیتوانند بگویند که تا چه اندازه میتوانند از دانش سنتی بومیان در مجموعه دادهها و تحلیلهای خود استفاده کنند، (البته اگر اصلا بتوانند و یا بخواهند از آنها استفادهای کنند) و تا چه حد از پیشرفته بودن را در این مجموعه اطلاعات، خواهند دید. بیرون جوامع قطبی، افرادی هستند که از وارد کردن دانش بومیان در دنیای علم و پژوهشهای علمی گله دارند. سال گذشته، دو پژوهشگر کانادایی کتابی منتشر کردند که در آن سیاستهای دولتی در حوزه علوم مرتبط با قطب را به چالش میکشیدند. این سیاستها همان سیاستهایی است که مسئولین پژوهشها را در مناطق شمالی وا میدارد که دانش بومیان را در این موضوعات به رسمیت بشناسند و آن را در پژوهشهای خود مورد استفاده قرار دهند.
ولی این ادعا، دستکم در سال جهانی قطب، نخواهد توانست از حمایت چندانی برخوردار شود. کارلسون، پروژههایی را که جمعیت محلی را در جریان پژوهشهای خود شریک میکنند، تحسین میکند، چرا که راه را برای همکاریهای آینده باز میکنند. او میگوید: «میتوانیم بگوییم که موفقیت ما در کوتاه مدت خیلی خوب بوده است. ولی باید بگوییم که برای این که این موفقیت را به یک موفقیت دراز مدت تبدیل کنیم، کار سختی در پیش داریم».
نیچر، شماره 7233 - ترجمه: مجید جویا
نظر شما