خواب، یکی از نعمتهای خداوند است که در قرآن کریم نیز از آن سخن به میان آمده. قرآن همواره تأکید میکند که روز را موقع کسب معاش و شب را محل آرامش و سکون شما قرار دادیم. از یکسو شب، با ویژگیهای خود و به دور از هیاهوی روز، موقعیت مناسبی را برای عبادت و خلوت با پروردگار فراهم میآورد تا بندگان خدا بخشی از زمان شب را به شبزندهداری و خلوت با او بپردازند و برکات آن را توشۀ روزانۀ خود سازند. از سوی دیگر، سکون و آرامش و تعطیلی کار روزانه، موجب شده است تا شبهنگام همچنین موقعیت مناسبی برای استراحت و رفع خستگی و تجدید قوا برای ادامۀ فعالیت روزانه گردد و از اینرو مردم طبیعتاً مقداری از زمان شب را به خواب و استراحت اختصاص میدهند. البته خوابیدن اختصاصی به شب ندارد. خواب قیلوله که در متون دینی بر آن توصیه و تأکید شده، خواب پیش از ظهر است. به لحاظ علمی نیز تأثیر فوقالعادۀ خواب قیلوله بر کسب انرژی و تجدید قوای بدن، اظهار شده است.۱ ضمن آنکه برای تقویت حافظه نیز بر آن توصیه شده است.
تمایل به خواب و استراحت، ناشی از خستگی است. انسان پس از مدتی فعالیت، از قوای بدنیاش کاسته میشود و احساس میکند که خسته است و انرژی سابق را برای انجام کارها ندارد. ما همواره احساساتمان را پیش از نسبت دادن به بدن مادی خویش، به نفس خود نسبت میدهیم و درواقع بدین واسطه است که بدن مادی خود را حائز آن احساسات میدانیم. مثلاً میگوییم: «من تشنه هستم.» در واقع، این نفس من است که احساس تشنگی میکند، گرچه تشنگی به دلیل تغییرات میزان آب در بدن مادی من است. بنابراین، وقتی میگوییم «خستهام» نیز این نفس یا همان روح من است که خستگی را احساس میکند. اگرچه این خستگی به خاطر از دست دادن انرژی و کمبود قوای مادی در بدن است.
بدن جسمانی انسان، مادی است و روح او مجرد و غیرمادی. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «ارواح با بدن آمیخته نمیشوند و آن را رها هم نمیکنند. بلکه (مانند) پردههای نازکی برای بدن هستند که آن را در میان گرفتهاند.»۲ البته قطع نظر از چگونگی ارتباط نفس و بدن، لاجرم در زندگی دنیایی انسان این ارتباط وجود دارد و بدن مادی تا زمانی که با روح ارتباط دارد، به حیات خود ادامه میدهد و با خروج روح از آن، بدن نیز دیگر حیاتی ندارد و تبدیل به مردار میشود. بنابراین در زمان حیات بدن، همواره روح و بدن در ارتباط متقابل هستند. خداوند در سورۀ نبأ میفرماید: وَ جَعَلنا نَومَکُم سُباتاً.۳ خواب شما را «سُبات» قرار دادیم. «کلمۀ سُبات به معنای راحتی و فراغت است.»۴ همچنین ممکن است سُبات به معنای «قطع» باشد.۵ خواب مایۀ راحتی و آرامش و وسیلهای برای تجدید قوا است. خستگی را که ناشی از بیداری و تصرفات نفس در بدن است، از بین میبرد.۶ ارتباط بدن مادی با نفس غیرمادی به هر شکل که باشد، پس از مدتی باعث میشود تا بدن انرژی خود را از دست بدهد و خسته شود. ممکن است بدن مادی در اثر فعالیت برای ارتباط با روح مجرد که در مرتبۀ بالاتری از جهان مادی قرار دارد، نیازمند تلاش باشد و این موضوع به طور مداوم باعث از دست دادن قوای مادیاش شود. به این ترتیب، نیاز به وسیلهای برای استراحت و تجدید قوا پیدا میکند. همچنین ممکن است از سوی دیگر، روح مجرد انسان از ارتباط با بدن مادی که در مرتبۀ پایینتری از جهان مجردات و عالم روحانی قرار دارد، به نحوی دچار خستگی شود. پس اگر سُبات را به معنای «قطع» در نظر بگیریم، معنای آیه چنین میشود که در خواب، تصرفات نفس در بدن قطع میشود و به این ترتیب فرصتی برای تجدید قوا فراهم میآید. اگرچه در روایت است که امام صادق علیهالسلام در پاسخ به سوال ابوبصیر که پرسیده بود آیا در خواب روح از بدن خارج میشود؟ فرمودند: «خیر. زیرا اگر روح از بدن جدا شود، دیگر به آن بازنمیگردد. منتها روح چون خورشید وسط آسمان است که پرتو آن همهجا را میگیرد.»۷ بنابراین اگرچه در زمان خواب، خداوند روح را از بدن میگیرد، اما روح انسان، همچنان به بدن تعلق دارد. وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفّاکُم بِالَّیلِ وَ یَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهار.۸ به تعبیر پیامبر صلیالله، «خواب برادر مرگ است.»۹ ارواح انسانها در خواب به سوی خداوند میرود. درحالیکه اعمال بندگان نزد خداوند محفوظ است. اما اگر مهلت معین و اجل مرگ او فرا نرسیده باشد، خداوند دوباره او را به بدن برمیگرداند تا روز اجلش فرارسد. اللهُ یَتَوَفَّی الأَنفُسَ حینَ مَوتِها وَ الَّتی لَم تَمُت فِی مَنامِها فَیُمسِک الَّتی قَضی عَلَیهَا المَوتَ وَ یُرسِلُ الاُخری اِلی اَجَلٍ مُسَمّی اِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ.۱۰
یکی از راههای نشاط تن و کسب مجدد انرژی برای ادامۀ فعالیت، خواب و استراحت است. و اما دل انسان نیز دچار خستگی میشود و نیازمند تجدید قوا، تازگی و طراوت است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «دلها نیز مانند بدنها افسرده میشوند، پس برای شادابی دلها سخنان حکمتآمیز بجویید.»۱۱ این سخن ایشان نشان میدهد که دل انسان نیز که مانند بدن مادی دچار خستگی میشود، به وسیلۀ اموری که با آن سنخیت دارند، آرامش مییابد و رفع خستگی مینماید. یکی از چیزهایی که دل انسان بدان شاداب میشود و تجدید قوا مینماید، سخنان حکمتآموز است. شاید از حکمتهای اعمال مستحبی که برای اعیاد توصیه شده است، بتوان به این نکته نیز اشاره کرد که این عبادات، موجب نشاط روحانی مؤمنان را فراهم میکند و چه روزهایی بهتر از عیدهای مسلمانان برای طراوت و نشاط روحانی. حتی روز جمعه که تعطیل و روز استراحت و تجدید قوا تلقی میشود نیز میتواند از این زمره خارج نباشد. روز جمعه دارای بیشترین عبادات فردی و اجتماعی در میان روزهای هفته است. این موضوع نشان میدهد استراحت و تجدید قوای روحانی، به وسیلۀ امور روحانی صورت میگیرد. و نفس آدمی با عبادت، ذکر خدا و هر آنچه حظّی از روحانیت داشته باشد، شاداب و قوی میشود. رسول گرامی اسلام صلیالله هرگاه هنگام نماز به بلال میفرمودند که اذان بگوید، تعبیر به «أَرِحنا یا بَلال...»۱۲ مینمودند. یعنی، اذان بگو تا خستگی ما برطرف شود.
___________________________________________
۱.در روایت از رسولالله صلیالله است که فرمودند خوابیدن ابتدای روز (بینالطلوعین) بیعقلی است و خواب قیلوله (پیش از ظهر) نعمت است و خواب بعد از عصر حماقت است و خوابیدن بین نماز مغرب و عشاء مانع رزق و روزی میشود. این روایت و سیرۀ رسولالله صلیالله و ائمه علیهمالسلام نشان میدهد که شیوۀ مؤمن چنین است که زمان بینالطلوعین را بیدار میماند و به عبادت میپردازد. گاهی دلیل این امر، اینگونه بیان شده است که روزی در آن زمان میان بندگان تقسیم میشود. به اینترتیب، خواب قیلوله میتواند جبران انرژی برای ادامۀ فعالیت روزانه باشد. اگرچه فضایل بیشتری نیز برای خواب قیلوله در لسان معصومین علیهمالسلام آمده است که نشان از اهمیت آن دارد. پیامبر صلیالله از خواب قیلوله به عنوان «نعمت» یاد کردهاند. (با نگاهی به «برای خواب بهتر» نوشته غلامرضا حیدری ابهری، نقل از سایت ghadeer.org)
۲. اِنَّ الأرواحَ لایُمازِجُ البَدَنَ و لا تُواکِلُهُ وَ اِنَّما هِی کِلَلٌ لِلبَدَنِ مُحیطَةً به. منتخب میزانالحکمة، ج۱، ص۵۴۳
۳. و خواب را مایۀ آرامش شما ساختیم. / آیۀ ۹ سورۀ نبأ
۴و۵و۶. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۶۲
۷. الإمامُ الصادقُ علیالسلام - :عندما سَألَه أبوبصیرٍ عنِ الرّوحِ عِندَ النَّوم أخارِجٌ مِنَ البَدَن؟ - : لا یا أبا بصیرٍ، فَاِنَّ الرُّوحَ اذا فارَقَتِ البَدَن لَم تَعُد إلَیه، غَیرَ أَنَّها بِمَنزلَةِ عَینِ الشَّمسِ مَرکُوزَةٌ فِی السَّماءِ فِی کَبدِها، وَ شُعاعُها فِی الدُّنیا. منتخب میزانالحکمة، ج۱، ص۵۴۵
۸. وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفّاکُم بِالَّیلِ وَ یَعلَمُ ما جَرَحتُم بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبعَثُکُم فِیهِ لِیُقضی اَجَلٌ مُسَمّی ثُمَّ اِلَیهِ مَرجِعُکُم ثُمَّ اِلَیهِ تُرجَعُونَ. و اوست کسی که شبانگاه روح شما را میگیرد و آنچه را در روز به دستآوردهاید میداند، سپس شما را در آن روز (از خواب) برمیخیزاند تا موعدی که معین فرموده برسد، سپس برگشت شما به سوی خداست. آنگاه شما را به آنچه امروز میکنید آگاه میکند. / آیۀ ۶۰ سورۀ انعام
۹. النَّوم أخُو المَوت، و لا یموتُ أهل الجَنَّةِ. خواب برادر مرگ است، و بهشتیان نمیمیرند (و در بهشت نمیخوابند.) منتخب میزانالحکمة، جلد۲، ص۱۲۵۳
۱۰. خداست که نفسها را هنگام مرگشان، و نیز آنها را که نمردهاند در خوابشان، بهطور کامل میگیرد. پس هر یک از آنها که حکم مرگش رسیده باشد نگه میدارد و آن دیگری را به بدنش بازمیگرداند تا مدتی معین. بهدرستی که در این امر برای اهل تفکر نشانههایی است. / آیۀ ۴۲ سورۀ زمر
۱۱. اِنَّ هذِهِ القُلوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الأبدانُ، فَابتَغُوا لَها طَرائِفَ الحِکَمِ. نهجالبلاغه، کلمات قصار ۹۱
۱۲. تفسیر موضوعی قرآن، آیتالله جوادی آملی، ج۱۱، ص۱۹۱ به نقل از بحارالانوار، ح۷۹، ص۱۹۳
نظر شما