خروج آمریکا نه به عنوان یک عضو ساده بلکه به عنوان بزرگترین قدرت تأثیرگذار بر سایر شرکا بیرون رفته است و عملا برجام را بیخاصیت کرده است اگر چه قبلا هم چنین کرده بود. البته اگر همه قدرتها هم عرض باشند میتوان گفت یکی که خارج شد بقیه میتوانند به آن پایبند باشند، ولی اگر آنکس که از همه قویتر است و دیگران از او چشم میزنند چنین کرد، باز میتوان به ادامه آن امیدی داشت؟ وضعیت چنین چیزی را نشان نمیدهد.
سوال این است که آیا با خروج یکی از اعضا از تعهد چندجانبه، معاهده به هم نمیخورد؟ البته باید توجه داشت این معاهده اگر چه چندجانبه است ولی از یک منظر دوجانبه است زیرا که ۶ قدرت در کنار هم برای مهار ایران با وی به گفتوگو نشستهاند و این فشار فناورانه ایران آنها را به پای میز مذاکره کشانده است. و اگر ۵ قدرت وتویی شورای امنیت را یک کل یک پارچه بدانیم با این خروج این کل ترک برداشته شده و ناقص شده است.
سؤال دوم این است که با بدعتی که آمریکا گذاشت اگر یکی یکی اعضا از این توافق به بهانههای مختلف در فاصله زمانی گوناگون خارج شوند تا کجا این توافق چندجانبه میتواند معنادار باشد و قدر مسلم این که چه طرفی است که ضرر میکند؟
و سوال سوم این است که اگر در عمل بقیه قدرتها بازی در آوردند و همچنان به اتلاف وقت و لفاظی گذراندند، همچنان که تا به حال بوده است و به ویژه تحت تأثیر ابرقدرتی مثل آمریکا مسائل را به بحث گذاشتند تکلیف ایران خوش قلب چیست؟
رئیس جمهور گفت اکنون برجام ۱+۵ نیست الان ۵ قدرت است. ولی سؤال این است که واقعا ۵ است و یا ۱+۴ و این یعنی یکی از ۵ قدرت وتویی شورای امنیت که قَدَرترین آنها هم هست بیرون آمده است. آیا بقیه قدرتهای وتویی از نظر حقوقی و سیاسی در شورای امنیت میتوانند وی را مؤاخذه کنند، به سؤال بکشانند و یا حداقل وانمود کنند و یا تمایل دارند که چنین کنند تا از این به بعد معاهدههای بینالمللی دچار بیحرمتی نشود؟ بعید به نظر میرسد. ۲ کشور اروپایی انگلیس و فرانسه چنین جسارتی بکنند حتی روسیه و شوروی هم!
بنابراین ایران به جای احساسی برخورد کردن و پرچم آمریکا را در مجلس آتش زدن که کار درستی نیست به فکر چارههای قانونی و حقوقی باشند. به نظر میرسد الان بیش از هر زمان دیگر نیاز به استفاده از اهرم حقوقی و حقوق بینالمللی دارد و نه جنجالهای سیاسی. اگر مسئولان بتوانند از این تهدید فرصت بسازند کار کردهاند و الا مشکلی را بر مشکلات افزودن هنر نیست.
هر چند ترامپ را دیوانه بدانیم او کارش را به خوبی دارد انجام میدهد با دلارهای نفتی عربستان دارد بازی میکند، چیزی از کشورش که کم نمیشود، بماند دستاوردهای خوبی هم تاکنون داشته است و تازه هر اقدامی در خاورمیانه انجام دهد پولدار لوس منطقه هزینهاش را می پردازد پس چرا نکند؟
نکته دیگری که هست این است که مسئولان جمهوری اسلامی خط نشان زیادی برای خروج آمریکا از برجام کشیدند مثل اینکه کاری میکنیم که آمریکا پشیمان شود و یا اینکه ظرف چهار روز غنیسازی بیست در صد را باز میگردانیم و مانند آن، اکنون اگر عمل نکنند عملا عقبنشینی کردهاند.
اگر اروپا هم قول بدهد با توجه به اینکه هرگز روابطشان را با آمریکا به هم نمیزنند چه تضمینی برای اجرا وجود دارد؟ و چقدر ما میتوانیم روی حرف آنها حساب کنیم؟
اگر جمهوری اسلامی با اروپائیان قصد صحبت دارد باید با قاطعیت و از موضع طلبکاری صحبت کند و ضمانت اجرایی قوی عملی از آنها بخواهد و جلوی زورگوییها و اضافهخواهیهای آنها را برای همیشه ببندد و الا روز به روز از قدرت جمهوری اسلامی کاسته خواهد شد.
البته اگر بقیه شرکا قول همکاری دادند ایران نسبت به خطای آمریکا چه موضعی خواهد گرفت؟ اگر سکوت کند که عملا تهدیدات خود را نادیده گرفته است و آن را جریتر کرده و آمریکا هم ساکت نخواهد نشست و اگر اقدامی بخواهد بکند چه اقدامی دارد که بتواند آمریکا را متضرر کند وانگهی آیا همین شرکای اروپایی موضع نخواهند گرفت؟
مردم هم اقتدار میخواهند و نه ذلت. مماشات و دل بستن به اروپا هم حدی دارد. شرائط را اضطراری اعلام کنیم و کمربندها را سفت ببندیم که البته باید خیلی زودتر از اینها این کار را میکردیم. به قول معروف شتر سواری دولا دولا نمیشود. با باور به توان داخلی به مزیتهای رقابتی کشور بیندیشیم.
به نظر میرسد به طریقی جمهوری اسلامی باید با اتحاد داخلی و با اتکای حداکثری به داخل و شفافسازی و مبارزه با فساد به طور جدی و شروع از خودیها، هم توانمندی خود را بالا ببرد و هم به دنیا نشان دهد که حق دارد غنیسازی بیست در صد را شروع کند و هم به آژانس انرژی اتمی هم اجازه وارسی ندهد.
عقلای جامعه هم به صحنه بیایند و خود را کنار نکشند و مسئولان هم به آنها میدان دهند تا از این بحران عبور کنیم و نه اینکه کناری بنشینیم و شاهد ماجرا باشیم. مسئله مرگ و حیات است. پس نباید بیتفاوت بود.

اگر از روز اول مسئولان جمهوری اسلامی آن قدر در عظمت برجام نمیگفتند و آن را مائدهای آسمانی برنمیشمردند اکنون مجبور نبودند برای از بین رفتن آن تا این اندازه اظهار تأسف کنند. آنها باید در کنار فعالیتهای توسعهای خود به این واقعه به عنوان یک گشایشی که اگر اتفاق هم نمیافتاد به جایی برنمیخورد، نگاه میکردند. ولی امیدهای صددرصدی در آغاز، این چنین ناراحتی را در پی دارد. آیا اینگونه ابراز احساسات از روی خوشبینی بود و یا بیاحتیاطی، مسئلهای است که اتفاق افتاده است. در ضمن ما چرا باید همه تعهدات را یک جا عمل میکردیم؟ مگر در توافقنامه چنین قید شده بود که اول ما باید همه تعهدات را انجام دهیم؟ اکنون دیگر این مطلب فراموش شده که ما به خاطر نشان دادن حسننیت به این قرارداد تمکین کردیم والا چرا برای کشورهای دیگر چنین قراردادی تنظیم نشد؟
کد خبر 775838
نظر شما