تیتر سه وبلاگها
-
مترجم دلتنگیها؛ در رثای احمد گلشیری
از طریق استاد ارجمند و دوست گرامی، جناب آقای اسدالله امرایی بود که آگاه شدم مترجم نامدار زنده یاد احمد گلشیری درگذشته است.
-
سیلابهای واقعی، امیدهای موهوم
بدیهی است غرغر کردن و نق زدن هیچگاه مسالهای را حل نکرده است. با این حال نمیدانم چگونه مسائلی را بیان کنم که چه شکوه و گلایه و چه نق زدن و غرولند، از فرط تکرار نخ نما شده است و هیچ گونه تاثری را برنمیانگیزد.
-
ساعتهای پشت لپتابی!
گاهی می شود که کلمات به سرعت روی کاغذ یا صفحه مانیتور جاری می شوند و گاه می شود که مدت های طولانی قلم بدست یا بدون قلم پشت لپ تاب می نشینی و به جایی زل می زنی تا بلکه چیزی به ذهنت برسد.
-
در خدمت و خیانت گابریل گارسیا مارکز
زمانی به شوخی دوستان در مهمانسرای دانشگاه، مرا فردی خواب آلود تصویر می کردند که یک دستش کتابی از گابریل گارسیا مارکز است.
-
سرودهای به استقبال خاقانی
شعری در استقبال غزل جناب خاقانی سروده ام که تقدیم مخاطبان می شود:
-
امضاهای پنهان حافظ از نگاه ادبیات خلاق
گفتوگوی روزنامه «آرمان ملی» با شادمان شکروی، محقق و پژوهشگر ادبیات.
-
ضرورت تعادل و عصر امید
سعادت داشتم برای یک روز در نمایشگاه دستاوردهای علمی و اقتصادی دانشگاه آزاد موسوم به عصر امید حضور داشته باشم.
-
سال پیشواز متافیزیک
یادداشت نوروزی خبرآنلاین در آغاز بهار سال 1401 خورشیدی
-
نه در قلّهها که در قلبها
بر حسب تصادف و بدون انگیزه قبلی، برنامه ای را در فضای مجازی دنبال کردم که به یکی از عملیات مشترک ارتش و نیروهای مردمی ما بر علیه مواضع نیروهای عراقی اختصاص داشت.
-
آفرینشی با گذار از مرز خودکشی
در انزوای مهمانسرای دانشگاه در شهرستان، اگر زمستان باشد و باران و برف آمیخته به هم ببارد، شب ها بهترین موقعیت است که کتاب بخوانی و فیلم ببینی.
-
در غرب خبری هست؟!
یک خانم پروفسور مشهور آلمانی، در رزومه جدید خود عنوان جدیدی هم به تخصص های فراوان قبلی اضافه کرده است. سیانوباکتریولوژیست!
-
گرسنگی، آری یا نه؟!
دوران دشواری را می گذرانیم. بحران های اقتصادی، سقوط ارزش پول ملّی، و تحریم های عذاب آوری که مثل یک چنگال فولادین راه تنفس اقتصاد کشور را بسته است.
-
ورود به پنجاه و هفت سالگی
رسما" بنجاه و هفت ساله شدم. تنها تبریک های تولّدی که دریافت کردم از بانک ها بود که علاوه بر محاسن زیادی که دارند آداب معاشرت را هم خوب می دانند.
-
کرونا، مصیبت جهل و غرور!
زیست شناسان فرااندیش و معتقدان به اصالت تفکر در علوم که اکثرا گمنام هستند و تنها با جستجوی زیاد در تاریخ و فلسفه زیست شناسی، احتمال آشنایی با نام ایشان وجود دارد؛ در مواردی نظریات به معنی واقعی درخشان و قابل عنایتی داشته اند.
-
نوروزانه؛ قرن شکلک چشم!
تا مدتی قبل همه متفق القول بودند که وارد آخرین سال قرن شده ایم. بعد تردید ایجاد شد که شاید سال آینده آخرین سال قرن باشد.
-
اندوه ظریف
این روزها زندگی از خیلی چیزها آدم را محروم می کند که دیدن آن هایی که می بایست حتما به دیدارشان بروی یکی از آن هاست.
-
آیینه ناصاف و جبرآلود تاریخ
هفته گذشته شاهد مشاجره و متاسفانه منازعه ای بودم که در باب علت و عوامل یک مسئله توفنده تاریخ معاصر، میان چند نفر از دوستان دانشگاهی شکل گرفته بود.
-
هدایت و زرنگ ها
چند روز پیش در یک کارگاه یا شبه کارگاه شرکت کرده بودیم. از این ها که به ضرورت های شغلی مجبوری در آن ها شرکت کنی.
-
آدمهای همیشه زرهپوش
گابریل گارسیار مارکز در یکی از یادداشت هایش به داستانی اشاره می کند که می خواسته بنویسد و هیچگاه نتوانسته.
-
دغدغهای به نام نوشتن
کلمه دغدغه، کلمه ثقیل و به بیان ادبا ناموزونی است. شاید بهتر باشد بگویم نگرانی یا دلواپسی یا عادت مزمن. به هرحال این کلمه را من برای اولین بار از زبان آقای حسین میرکاظمی در گرگان شنیدم.
-
در خیانت ادبیات
در این ایام از طریق سیستم های مشهور به آنلاین، با برخی چهره های دانشگاهی در دنیا گفتگوهایی داشتم. نتایجی که از این گفتگوها به دست آمد روی هم رفته درخور نبود.
-
برجهای قناس من
روبروی منزل ما برج سر به آسمان کشیده ای است که متاسفانه روشنایی را از ساختمان ما گرفته است. طراحی جالبی دارد.
-
شکست ترامپ، پیروزی احترام
شکست قطعی و بی حرف و حدیث دونالد ترامب دیگر بار نقش بنیادین خرد جمعی را به جهانیان ثابت کرد.
-
بلعیده شدن توسط هیولایی خوفانگیز
به ظاهر که برای تکامل هنری یک نویسنده، از این بهتر نمی شود که خلوت نشین شود و زباد تمرین کند و زیاد بیاندیشد.
-
تجاربی تلگرامی برای نویسندهای جوان
تلگرام هم چیز بدی نیست فقط اینکه مدام قطع و وصل می شود و باید از صد نوع فیلتر شکن استفاده کنی.
-
آن و این منِ دیگرِ من!
یک من دیگر من هست که شخصیتی خبیث ولی به نهایت جذاب دارد. به چند نمونه از کارهای خباثت بار تحسین برانگیزش اشاره کنم.
-
عاشقانه در هوایی عقل آلود
در این شماره کرگدن؛ داستان بسیار خوبی از یک خانم جوان نویسنده ساکن مشهد آمده بود.
-
هشتاد میلیون نفر کارشناس شعر و داستان!
هستند افراد زیادی که خود را صاحب نظر در شعر و داستان می دانند.
-
ادبیات مستقل، رویای دست نیافتنی؟!
شاید آنچه خواهم گفت مختصری برای شما که اهل ادبیات به اصطلاح امروزی ها فاخر هستید، مفید باشد.
-
گفتوگو در مسیر ترکستان
تصور می کنم بسیاری از انسان ها دوست دارند مثل کبک سرشان را زیر برف بکنند.