در این نوشته به بررسی مستندات این طرح دو فوریتی، مندرجات آن، ناکارآمدی نهادهای قضایی و نظارتی و در پایان به بینتیجه بودن اینگونه طرحهای ضربتی میپردازم و راهکار پذیرفته شده جهانی برای ریشهکن کردن فساد در ارکان دولت را که قانون اساسی کشور ما نیز برای آن تصویب شده است نشان خواهم داد:
۱- مستندات این طرح دو فوریتی
مستندات این طرح چنان که از ماده یکم آن بر می آید اصل های 49 و 142 قانون اساسی هستند که ارتباطی به مندرجات آن ندارند. اصل 49 قانون اساسی در جای خود پیام روشنی ندارد و تکراری است. در این اصل از دولت خواسته شده اموالی را که در مالکیت اشخاص بوده و دیگران به گونة نامشروع تصرف کرده اند باز پس گرفته و به صاحبان حق رد کند. این در حالی است که دولت، وکیل خصوصی شهروندان نیست. بند یکم اصل 156 رسیدگی و صدور حکم در مورد شکایات و تظلّمات را در صلاحیت قوه قضاییه قرار داده و هرکس مدعی حقی است می تواند در مراجع قضایی طرح دعوی کند و نیازی به دخالت دولت در این زمینه وجود ندارد.
افزون بر آن، ماده یک طرح دو فوریتی، خواستار گرفتن اموال نامشروع مسئولان دولتی و انتقال آن ها به بیت المال شده است که ربطی به اصل 49 ندارد. از سوی دیگر، قانون «نحوة اجرای اصل 49» در سال 1363 به تصویب رسید. این قانون از هنگام تصویب با اعتراضی از سوی نمایندگان روبرو نبوده و هم اکنون نیز نیست. بنابراین قانون دیگری به استناد اصل 49 نمی توان تصویب کرد. اصل 142 قانون اساسی نیز به موضوع و هدف از این طرح دو فوریتی ارتباطی ندارد. در این اصل تصریح شده: «دارایی رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور، وزیران و ... پیش و پس از خدمت از سوی رئیس قوه قضاییه رسیدگی می شود که برخلاف حق افزایش نیافته باشد» و به استناد این اصل نمی توان برای اعاده یا استرداد اموال نامشروع گروه بزرگی از مسئولان که در جای خود مفهوم آن روشن نیست قانونگذاری کرد.
۲- مندرجات طرح دو فوریتی
این طرح دو فوریتی دارای 18 ماده است. در ماده یک آن به استناد اصل های 49 و 142 پیش بینی شده است که: «یک هیأت از یک قاضی با ابلاغ رئیس قوه قضاییه، یک نماینده از معاونت بازرسی دفتر مقام معظم رهبری، یک نماینده از سازمان بازرسی کل کشور، یک نماینده از وزارت اطلاعات]






نظر شما